ویژگی ها و ساختار سازمانی جماعت اسلامی در سنگاپور | دکتر علی اکبر ضیائی / کارشناس ارشد مسائل بین المللی جهان اسلام

دکتر علی اکبر ضیائی / کارشناس ارشد مسائل بین المللی جهان اسلام / موسسه آینده پژوهی جهان اسلام

ویژگی های جماعت اسلامی در سنگاپور

مهمترین جنبش افراطی جنوب شرق آسیا جماعت اسلامی است که دارای شاخه های متعددی در سنگاپور، مالزی و اندونزی می باشد و این جنبش در ارتباط با تنظیم القاعده توانسته است ساختارهای تشکیلاتی خود را به شکلی سازماندهی نماید که نه تنها منابع مالی بلکه هسته های مختلف آن و شبکه های ارتباطی بین آنها و کیفیت جذب نیروهای جوان مسلمان به سادگی قابل شناسائی نمی باشند. جماعت اسلامی سنگاپور به عنوان یک سازمان دینی در اواخر 1980 به رهبری یکی از مبلغان دینی به نام ابراهیم مایدین Ibrahim Maidin تأسیس شد. گفته شده است که فرد مذکور در مدارس دینی تحصیل نکرده و با مطالعات شخصی به دیدگاههای خاص اسلامی دست یافته است. وی به واسطه یکی از رهبران جماعت اسلامی مالزی به نام ابو جبریل به عنوان رهبر شاخه سنگاپور منصوب گردید. با ورود ابراهیم مایدین و دیگر رهبران جماعت اسلامی به جنگ افغانستان نام آن گروه در فهرست سازمانهای تروریستی قرار گرفت. ابراهیم مایدین وقتی به سنگاپور بازگشت تلاش نمود تا افراد بیشتری را برای اردوگاههای افغانستان اعزام کند. جماعت اسلامی به جز فعالیتهای آموزشی در اردوگاههای نظامی به آموزشهای دینی و ارتباط با شبکه های افراطی تندرو چون القاعده نیز همت گماشت. با چنین روابطی انگیزه های جهادی اعضای جماعت اسلامی افزایش چشمگیری نمود و نوع حرکتهای آن جماعت بیشتر حالت افراطی به خود گرفت. این انگیزه جهادی با فتوای اسامه بن لادن در سال 1998 مبنی بر وجوب مبارزه با دشمنان غرب نمود بیشتری پیدا کرد و جماعت اسلامی وارد فاز عملیاتی گردید. رهبران جماعت اسلامی برای جذب حداکثری جوانان به خود اقدام به برگذاری کلاسهای اعتقادی در منازل اعضای خود نمودند.

شبکه های آموزشی جماعت اسلامی در مناطق مختلف سنگاپور و در منازل اعضای آن در میان اقوام و خویشاوندان آنان تبلیغ و ترویج می گردید و هدف اساسی از این کلاسها را دانش افزائی دینی اعلام نموده بودند. در نخستین اقدامات علیه این گروه مشخص شد که تعداد 12 نفر از 13 نفر از اعضای فعال جماعت اسلامی در یکی از این نوع کلاسهای آموزشی جذب شده اند. این افراد گفته اند که به سفارش دوستان و یا خویشاوندان خود به این کلاسهای آموزشی دعوت شده اند تا اعتقادات دینی خود را ارتقا دهند و ناخواسته وارد جریان جماعت اسلامی شده اند. مبلغان دینی چون ابوجبریل و ابوبکر بشیر با تفسیر به رأی خود از قرآن و سنت جوانان تحت آموزش خود را به جهاد در راه خدا و کشتن مشرکان و کافران و ملحدان فرا می خوانند و تنها راه نجات مسلمانان از ظلم غرب را مبارزه مسلحانه و تشکیل خلافت اسلامی تبلیغ می نمایند. مبلغان جماعت اسلامی با بررسی دقیق وضعیت فکری و توانائیهای شخصی و انگیزه بالای افراد تحت آموزش خود در کلاسهای اعتقادی مسئولیتهای مختلفی را برعهده آنان در جهت اهداف تشکیلاتی خود واگذار می کنند. میزان وفاداری به جماعت اسلامی و رازداری و داشتن اعتقادات مطابق با آن جماعت برای مدتی تحت نظر مبلغان دینی قرار می گیرد و مسئولان تشکیلاتی جماعت اسلامی پس از اطمینان از وضعیت اعتقادی این افراد تحت آموزش خود به استخدام نیرو می پردازند. پس از اقدام تروریستی القاعده در یازدهم سپتامبر وزارت امنیت داخلی سنگاپور(ISD)  دو عملیات گسترده جهت شناسائی و دستگیری اعضای فعال جماعت اسلامی به عمل آورد. تعداد 13 نفر از اعضای جماعت اسلامی و از جمله رهبر آنان ابراهیم مایدین در تاریخ سپتامبر 2001 دستگیر شدند. در سپتامبر 2002 در جریان دومین عملیات گسترده علیه جماعت اسلامی تعداد 21 نفر دیگر از اعضای آن جماعت دستگیر شدند. این گروه در مالزی حداقل 200 عضو داشت و فائض بن ابوبکر بافانا (نفر دوم جماعت اسلامی) زمان دستگیری اش در سال 2002 این شاخه را اداره می کرد . سپس ابو حنیفه اداره شاخه مالزی گروه شبه نظامی جماعت اسلامی را بر عهده گرفت. در اول ماه ژوئن 2006 وزارت کشور سنگاپور از بازداشت 5 نفر دیگر از اعضای جماعت اسلامی پرده برداشت که یکی از آنها فردی موسوم به ماس سلامت کاستاری Mas Salamat Kastari رهبر عملیاتی جماعت اسلامی بود.

 
ماس سلامت

وی ظاهرا در سه سال قبل از آن تاریخ یعنی 2003 در منطقه بیتان Bintan سنگاپور دستگیر شده بود. اگرچه عملیات دولت سنگاپور جهت انهدام شاخه های عملیاتی جماعت اسلامی موفق بوده و ضربات سنگینی به این تشکیلات افراط گرای دینی وارد کرده است، اما نفوذ این جماعت در میان مسلمانان بویژه جوانان و پیوندهای ایدئولوژیک آنان با آرمانهای اعلام شده توسط آن جماعت همچنان از آن تشکیلات به عنوان یک حرکت پایدار خطرناک برای امنیت منطقه جنوب شرق آسیا نام برده می شود.

جورج بوش در سخنرانی پس از یازدهم سپتامبر گفت که تروریسم آمریکا را مورد هدف قرار داده است، زیرا آمریکا سیاست سکولاریسم و دموکراسی را ترویج می کند. این برداشت جورج بوش از حقیقت تروریسم واقعی به نظر نمی رسید، زیرا آمریکا سابقه خوبی در حمایت از کشورهای استبدادی و با حکومت پادشاهای مطلقه چون عربستان و بحرین و بسیاری از کشورهای جنوب آمریکا نداشت و در زمینه سکولاریسم نیز حمایتهای آن کشور از اسرائیل دلیلی بر عدم درستی سخنان جورج بوش بود، زیرا اسرائیل یک کشور بنیادگرای دینی است که همواره مورد حمایت آمریکا قرار داشته و پیوستگی سیاسی و امنیتی دو کشور غیر قابل تردید است. پس از دستگیری ابراهیم مایدن رهبر جماعت اسلامی سنگاپور نخست وزیر آن کشور به نام گوه چوک تونگ Goh Chok Tong گفت که ابراهیم مادین در اعترافات خود چنین گفته است: “تا زمانی که آمریکا علیه مسلمانان اقدام می کند، جماعت اسلامی به حملات خود علیه منافع آمریکا ادامه می دهد.” از این سخنان ابراهیم مایدین به خوبی فهمیده می شود که انگیزه اصلی جماعت اسلامی در مبارزه با آمریکا و منافع غرب دخالتهای نظامی و اقدامات غیر انسانی دولت آمریکا علیه مسلمانان جهان بوده است و ابراهیم مایدین هیچگاه سکولاریسم و دموکراسی را مورد انتقاد مستقیم قرار نداده است، اگرچه مسلمانان عموما با عقیده سکولاریسم مخالف می باشند.

جماعت اسلامی سنگاپور علاوه بر حمله به سفارت آمریکا در آن کشور اهداف دیگری را نیز دنبال می کرد که از جمله آنها حمله به تأسیسات آب سنگاپور بود. این تأسیسات در منطقه کوزوی Causeway قرار داشت و آب مالزی را به سنگاپور انتقال می داد. برخی از تحلیل گران اعتقاد دارند که این عملیات سبب برانگیختن درگیریهای نژادی چینی و مالائی می گردید، زیرا مسلمانان سنگاپور در اقلیت قرار دارند و از نظر جماعت اسلامی دولت سنگاپور با آمریکا و اسرائیل همگام می باشد، بنابراین زدن ضربات سنگین به دولت سنگاپور سبب ازهم پاشیدن نظام حکومت سنگاپور و اتحاد بیشتر مسلمانان آن کشور با مالائیهای مالزی می گردد.

وزارت امنیت داخلی سنگاپور(ISD)  تنها پس از واقعه یازده سپتامبر و با دستگیری 15 نفر از مجاهدین مسلمان در دسامبر سال 2001 و دستگیری 21 نفر دیگر در ماه اوت سال 2002 نسبت به فعالیتهای جماعت اسلامی در جنوب شرقی آسیا آگاهی یافت. این دو بازداشت اصلی اطلاعات قابل توجهی در مورد جماعت اسلامی و شبکه های منطقه ای آن به همراه داشت. این اطلاعات در کتاب سفید سنگاپور (Singapore White Paper) در مورد جماعت اسلامی یافت می شود.  اما بسیاری دیگر از تحولات مهم دار الاسلام که در نهایت منجر به ایجاد جماعت اسلامی گردید در آن کتاب وجود ندارد. 

در منبع فوق آمده است که همه افراد متهم به همکاری با جماعت اسلامی در مدارس غیر دینی به جز یک نفر که در مالزی به تحصیل دین پرداخته است تحصیل کرده اند و 21 نفر از آنان دارای شغلهای اداری بوده و سن آنان بین 28 تا 52 سال و عمر متوسط 39 سال بوده است. همه آنان به جز دو نفر دارای منزل شخصی و شغل بوده اند. همه اعضای مذکور به باورهای جماعت اسلامی ایمان داشتند و 58 درصد آنان دارای تحصیلات مهندسی و فنی مانند مکانیک فلزات و مهندسی نرم افزار بوده اند. داده های موجود نشان می دهند که افراد با اطلاعات اندک از مبانی اعتقادی اسلامی علی رغم داشتن تخصص در حوزه های فنی و مهندسی بیشتر از دیگر افراد در معرض دام جماعت اسلامی قرار می گیرند. کسانی که سالها با علوم فنی و مهندسی آشنائی کافی دارند علاقه بیشتری به بازیافت هویت دینی بر اساس آموزه های جریانهای افراطی از خود نشان داده اند. نکته دیگری که از این اطلاعات به دست می آید علاقمندان به علوم محض و رشته های مهندسی همواره با اطلاعات دقیق و یقینی سروکار دارند و نظریه پردازیهای محتمل و غیر یقینی در حوزه علوم انسانی و دینی را برنمی تابند و این نوع نگرش قاطع به جهان بینی خشک و غیر قابل انعطاف از نظر روانی آنان را به آموزه های قطعی و غیر قابل تردید جماعت اسلامی که برداشتهای خود را کاملا متطابق با قرآن و سنت نبوی می دانند نزدیک می نماید و همین امر سبب گرایش آنان به جریانهای افراطی گردیده است، در حالی که انتظار می رفت جوانان تحصیل کرده در دانشگاههای دینی بیشتر در معرض این نوع نگرش افراطی باشند. نبودن نظریات جایگزین دینی برای مقابله با زیاده خواهیهای دول غربی بویژه آمریکا در جهان اسلام زمینه را برای جذب جوانان پرشور مسلمان به سوی حرکتهای افراطی دینی فراهم ساخته است. ارائه نظریات دینی برگرفته از برداشتهای فرقه ای و مذهبی برای حل بحران هویت دینی سبب شده است تا مسلمانان با گرایشهای دینی مختلف نتوانند جایگاه خویش را در برابر استکبار به خوبی بازیایند و هر یک به سمت گروهی افراط گرا سوق داده شوند.

ساختار سازمانی جماعت اسلامی سنگاپور

شاید به سختی بتوان از نظر علمی ساختار سازمانی جماعت اسلامی را به عنوان یک سازمان مخفی توصیف نمود. ساختار سازمانی شناخته شده جماعت اسلامی بیشتر مبتنی بر کتاب سفید سنگاپور است. کشف یک سند تازه از جماعت اسلامی تحت عنوان “راهنمای کلی جهاد در جماعت اسلامی” نیز اطلاعات روشنگری در مورد منشأ، سازمان و ایدئولوژی جماعت اسلامی بدست داده است. درکتاب سفید سنگاپور و “راهنمای کلی جهاد در جماعت اسلامی” آمده است که جماعت اسلامی به رهبری امیر و توسط اعضای شورای منطقه ای یا شورای مشورتی منطقه ای هدایت می گردد. شورای منطقه ای متشکل از چهار منطقه است که آسیای جنوب شرقی از جمله استرالیا و جنوب تایلند را نیز شامل می شود:

1)    منطقه مالزی، سنگاپور و جنوب تایلند
2)    منطقه اندونزی (به جز سولاوسی و کالیمانتان) به خصوص در سولو و جاوه مرکزی
3)    منطقه جنوب فیلیپین به خصوص در ماگوایندانائو (Maguindanao) ، برونئی، اندونزی بویژه سولاوسی (Sulawesi) و کالیمانتان (Kalimantan) و مالزی به ویژه در جزیره بورنئو، صباح
4)    منطقه ایریان جایا (Irian Jaya) و استرالیا.

ذکر این نکته جالب است که ساختار منطقه ای جماعت اسلامی با ایده آن از “دولت اسلامی در جنوب شرقی آسیا” مطابقت دارد. همچنین هر منطقه که به شاخه های مختلف تقسیم شده است، دارای شورای مشورتی خود تحت عنوان مجلس شورا است. بسیاری از فعالیت های این گروه با کارهای خیریه آشکار و ارائه خدمات اجتماعی می باشد.

با این حال بررسیهای اخیرنشان داده اند که ساختار منطقه ای جماعت اسلامی بواسطه عملیات علیه این گروه رمزگشائی شده است. با توجه به راهنمائیهای زرکاسی (Zarkasih) و ابو دوجانا (Abu Dujana) که به ترتیب در ماههای مارس و ژوئن 2007 در اندونزی دستگیر شدند، در حال حاضر جماعت اسلامی در قالب گروه های کارکردی زیرسازماندهی شده است:

•    تبلیغ و توسعه اسلامی
•    آموزش و پرورش
•    حمل و نقل و یا اقتصاد
•    اطلاعات و یا رسانه
•    امور نظامی 

در حال حاضرجماعت اسلامی دارای دو جناح اصلی است: جناح ساختاربندی شده که با عنوان گروه اصلی نیز نامیده می شود و جناح های بدون ساختار که به عنوان گروه “بمب گذاری” نیز شناخته شده است.  جناح ساختاربندی شده بر پشتیبانی ایدئولوژیکی، تبلیغ و فراخوان تمرکز دارد. بنابراین، جناح ساختاربندی شده نیز گروه انتشار یا مربیان نامیده می شود. از سوی دیگر جناح های بدون ساختار درگیرعملیات ساخت بمب هستند، در نتیجه اعضای آنها به نام “بمب افکن” نامیده می شوند.

ایدئولوژی جماعت اسلامی بر اسلام وهابی و سلفی استوارمی باشد که به مفهوم دولت اسلامی و اجرای شریعت معتقد است. جماعت اسلامی با تکیه بر ایدئولوژی وهابی/سلفی در صدد ایجاد یک دولت اسلامی مجمع الجزیره ای در آسیای جنوب شرقی به نام دولت اسلامی نوسانترا (Daulah Islamiyah Nusantara) می باشد که چهار منطقه جماعت اسلامی را بهم متصل می کند. برخی دولت اسلامی نوسانترا را به عنوان تحقق رویای جماعت اسلامی در مورد عنوان خلافت اسلامی جنوب شرقی آسیا می دانند.  بر اساس این ایده از یک حکومت اسلامی در آسیای جنوب شرقی، جماعت اسلامی 10 اصول ایدئولوژیک عمده را پذیرفته است که گفته می شود تمام فعالیت های آن بر اساس موارد زیر می باشد:

1)    جلب رضایت خدا به شیوه تجویز شده توسط او و رسول او
2)    عقیده بر اساس عقیده اهل سنت و جماعت که توسط سلف صالح (پیشینیان پارسا) ارائه شده است
3)    درک جامع از اسلام مبتنی بر درک درست از سلف صالح است
4)    هدف از جماعت اسلامی این است که انسان فقط با تمسک به خلافت بر زمین به خدا متصل گردد
5)      راه این جماعت راه ایمان، هجرت و راه جهاد فی سبیل الله است
6)    منابع جماعت اسلامی عبارتند از: دانش و تقوا، اعتماد به نفس و توکل، شکر نعمات خدا و پشتکار داشتن، حرکت به سوی زهد، اولویت دادن به آخرت، جهاد فی سبیل الله و شهادت
7)    عشق به خدا، رسول او و مؤمنان
8)    دشمنی با شیطان و انسانهای بد
9)    جماعت اسلامی به هدف، باور و درک اسلام مقید است
10)     عمل به اسلام ناب و به طور کلی از جماعتی نشات می گیرد که تابع دولت و خلافت باشد. 

یکی از اهداف مهم جماعت اسلامی ارتقای سطح دانش اعضای خود نسبت به آرمانها و اعتقادات تشکلات در میان جوانان مسلمان و اعضای خود می باشد. یکی از ارکان مهم جماعت اسلامی این عقیده است که رهبران دولتهای اسلامی از زمان خلافت صدر اسلام تا کنون نتوانسته اند حکومتی مبتنی بر تعالیم دینی بنا سازند و به همین علت ضعف، ناتوانی، وابستگی به دول غربی و عدم توانائی مدیریت اسلامی جامعه سبب شده است تا جماعت اسلامی زمینه را برای تشکیل خلافت اسلامی مبتنی بر قرآن و سنت نبوی فراهم آورد و وظیفه دینی مسلمانان است که از آن که حمایت از اقامه حدود و تطبیق شریعت اسلامی در جامعه می باشند پشتیبانی کنند و اگر نمی توانند به صفوف جهاد علیه دول ظالمه بپیوندند باید با دادن زکات و صدقات و معرفی افراد مستعد برای جهاد به آنان کمک نمایند و این یک وظیفه دینی بشمار می آید. به همین علت است که پس از بروز جنگ سوریه بسیاری از صندوقهای زکات و صدقات در مساجد جنوب شرق آسیا برای گروههای جهادی مخالف حکومت سوریه ارسال می گردید و هم اکنون نیز چنین است. جماعت اسلامی در سنگاپور و شاخه های آن در مالزی و اندونزی و دیگر مناطق جنوب شرق آسیا عقیده دارند که باید بین دین و حکومت پیوند مستحکمی برقرار کنند و سکولاریسم را دشمن دین می دانند. برای برقراری خلافت اسلامی باید به پنج اصل اعتقاد داشت: ایمان، هجرت، اعداد یا آمادگی برای جهاد فی سبیل الله و جهاد در راه خدا. از نظر شرعی این اعتقاد در میان اعضای جماعت اسلامی وجود دارد که اصل ولاء و براء یا ولایت و برائت به معنای دوستی اهل ایمان و دشمنی با اهل کفر و شرک جهان کنونی را به دو قسمت دار الاسلام و دار الکفر تقسیم کرده است. کسانی که به مقابله با برقراری خلافت اسلامی بر می خیزند حتی اگر از مسلمانان اهل سنت باشند در دار الکفر طبقه بندی می شوند و جهاد با آنان نیز واجب است. در حقیقت مقابله با نفوذ جماعت اسلامی به منزله مقابله با حکم خدا و اقامه دین تلقی می گردد و هر کسی از سنی و شیعی و از هر مذهب از مذاهب اربعه اهل سنت ممکن است در لشگر کفر و در مقابل با خلافت اسلامی به تعبیر جماعت اسلامی شمرده شود و به همین علت کشتن او مجاز دانسته می شود. بر اساس فلسفه دینی جماعت اسلامی اگر زنان و کودکان مسلمان به عنوان سپر دفاعی برای اهل کفر و نفاق و شرک عمل نمایند در آن صورت بالاجبار کشتن آنان نیز منعی ندارد.

واژگان کلیدی: ویژگی های جماعت اسلامی در سنگاپور، ساختار سازمانی جماعت اسلامی در سنگاپور، جماعت اسلامی در سنگاپور، جماعت اسلامی ، سنگاپور