داوود احمد زاده / كارشناس مصر / موسسه آينده پژوهي جهان اسلام
گذشته شیعیان در مصر
مصر در پايان دهه دوم هجري و در دوره خلافت خليفه دوم فتح شد. اين سرزمين در دوره خلفاي راشدين يكي از چهار بخش اصلي قلمرو خلافت اسلامي بود كه در مقايسه با عراق و شام كمتر در اختلافات سياسي درگير شد. حضور شماري از صحابه در مصر كه برخي از آنان در فتح مصر شركت داشتند و يا بعدها به آن جا سفر كردند و از ياران خاص علي (ع) بودند، مانند مقداد بن اسود، ابو ايوب انصاري، ابوذر غفاري، عمار ياسر، عبدالله بن عباس، عمرو بن حمق در شكلگيري گرايش ديني مردم مصر موثر بودند.
غلبه بني اميه بر منابع قدرت سياسي و اقتصادي در دوره خلافت عثمان و بد رفتاري و فشار بر مردم، نارضايي مصريان را در پي داشت. قيام محمدبن ابي حذيفه در مصر در سال 35 ق عليه عثمان را برخي نخستين بازتاب حمايت مردم مصر از شيعه ميدانند. بعد از قتل عثمان نیز نارضایتی مردم مصر از شیوه حکومت برمدار اشراف گر ی شکل گرفته بود ، موجبات بیشتر نزدیکی به حکومت علویان را فراهم ساخت در زمان خلافت حضرت علی (ع)در هرصورت شاهد انتصاب والی از طرف در واقع از نزدیکان ایشان محسوب می شدند. در این میان محمدبن ابوبکر ونیز یار وفادار وی مالک اشتر از طرف وی ماموریت یافتند به ساماندهی امور سیاسی واجتماعی مصر بپردازند. بعد از شهادت حضرت علی و قدرت یابی امویان سخت گیریها بر شیعیان به ویژه در مصر فزونی یافت و از این رو شیعیان مصر تقیه پیشه کردند . سخت گیریها بر شیعیان در زمان حکومت امویان باعث گرایش بیشتر مردم مصر به علویان شد و از این رو درتاریخ ذکر شده است شیعیان مصر نقش بارزی در سرنگونی خلافت اموی و به قدرت رساندن عباسیان داشتند . در هر صورت به رغم عوام فریبی گسترده عباسیان و تلاش های آشکار برای قلع قمع شیعیان در بلاد اسلامی در مصر شرایط برای رشد شیعی گری بیشتر شد تا با تشکیل حکومت مستقل علوی در ایران به ویژه در مازندران (آل بویه) یک نوع همبستگی فکری میان ایران و مصر بوجود آمد. نمونه عینی آنرا می توان در تشکیل حکومت فاطمیان در مصر مشاهده کرد که ریشه ایرانی داشت. این سلسه حکومتی با الهام از نهضت اسماعیلی و با تلاش شخصی به نام عبدالله میمون از مردم اهواز پایه گذاری شد و از جمله مبلغان فاطمی ناصرخسر و شاعر و نویسنده پر آوازه ایرانی در قرن پنجم هجری قمری بود که به مصر سفرکرد و سفرنامه ارزشمند خویش را در ارتباط با اوضاع سیاسی و اجتماعی آن دیار تدوین نمود .
جمعیت واقعی شیعیان و ابهامات گوناگونی که در این باره
اصولا مصر در طول تاریخ جزء محبان آل رسوال ( ع) وجود اماکن متبرکه از جمله راس الحسین و نیز به گمان مصریان مزار خواهر گرامی آن حضرت و دخت علی سیده زینب (ع) و برگزاری مراسم مختلف سوگواری در ایام محرم از سوی گروههای مختلف مصری و برگزاری نیمه شعبان ولادت امام حسن و امام حسین (ع) نشان می دهد که مصریان به حق از نزدیکترین گروها به امامیه بودند و اصولا مردم مصر را سنی های شیعی نامیدند. گرچه پس از غلبه ایویبان بر مصر سخت گیریها بر شیعیان بیشتر شد که آنان با پناه بردن به تقیه و نیز پیش گرفتن راه تصوف و نیز فرار به یمن و حتی هند به نوعی خود را ایمن سازند.لذا آمار دقیقی از شیعیان مصری در دست نیست گرچه برخی تعداد آنان تا چهار میلیون نفر دانسته اند .
جایگاه شیعیان بعد از حاکمیت جمهوری در مصر و نظام این کشور
جریان غالب مخالف کودتا افسران آزاد به رهبری جمال عبدالناصر درسال 1952و در براندازی پادشاهی ملک فاروق بیشتر اخوان المسلمین و جریانهای رادیکال وابسته به آن بود. بنابراین شیعیان پس از به قدرت رسیدن نظامیان در مصر جریان اصلی و تاثیر گذاری نبودند و از دیگر سو پراکندگی و عدم وحدت رویه بین آنها و گرایش عمیق به صوفی گری به نوعی موجبات انزوای سیاسی آنان را فراهم ساخته بود.
جامعه شیعیان مصری بدون در نظر گرفتن شیعیان از اتباع خارجی مقیم مصر جامعه ای کوچکی است معمولا برای مصون ماندن از سرکوب های حکومتی و تعرض جریانات رادیکال سنی به شکل مستقل ابراز هویت نکرده و البته همانطوری که اشاره رفت بسیاری از جریانات صوفی در مصر گرایشات شیعی دارند. در هر صورت شیعیان مصری در چند دهه اخیر تلاش بودند که با انسجام یافتگی بیشتر در کنار اکثریت میانه رو سنی مصر و براساس بانیان تقریب المذهب رهبرانی چون شیخ شلتوت و آیت ا..قمی از انشقاق بیشتر در جهان اسلام جلوگیری کنند . در این بین اقلیت شیعی جزء ضعیف ترین قشر جامعه مصر محسوب می شوند و بدلیل تنگدستی و برخی تبعیض های ناروا حکومتی هیچ وقت توان ظهور بروز درجامعه پیدا نکردند از دیگر سو این هم پاشیدگی داخلی در میان اقلیت مصری که گروههای مختلف شیعی براساس تجربیات خاص به این گرایش مذهبی پیوستند وحتی قرائتهای مختلفی از مذهب شیعی نشان دادند بیانگر این موضوع است که جامعه اقلیت شیعی مصری فضای بسیار متفاوتری در قیاس با شیعیان لبنانی و عراقی و حتی سوری تجربه می کنند .
رابطه شیعیان در مصر و اکثریت اهل سنت و سایر گروه های مذهبی
مسلمانان مصر سخت محب اهل بیت (ع)هستند. بنابراین در شرایط طبیعی تضادی مذهبی با اقلیت شیعی ندارند و مراودات وسلوک رفتاری آنان همواره حسنه بوده واز دیگر گرایش شافعی بیشتر نزدیکی با مذهب شیعه دارد و لذا خارج از القائات وهابیون وجریانهای تند رادیکال وابسته به آن که همواره به دنبال ایجاد تنش قومی و مذهبی و به خاص طرد شیعیان بوده و ما در دهه های گذشته درگیری آنچنانی بین گروههای قومی و مذهبی مصر شاهد نبودیم .
قبل از سرنگونی دولت اقتدار گرای مبارک و روی کار آمدن جریان اسلامگرا به رهبری اخوان ا لمسلمین تضاد محوری درجامعه تضاد ایدئولوژیکی و عقیدتی میان جریان ملی گرا و سکولار و نیز جریان اسلامگرای غالب مکتب ارشادی بود، بنابراین دولت مبارک همانند اسلاف خویش عمده تمرکز خویشرا بردستگیری وسرکوب اخوانی ها گذاشته بود البته اقلیت شیعی و جریانات صوفی همزمان با آزار و اذیت از سوی جریانهای تندرو سلفی همواره از سوی دولت هم با سخت گیری مختلف به ویژه در انجام مراسم مذهبی روبرو بودند. با وقوع انقلاب ناتمام ژنوایه 2011و سرنگونی دولت مبارک ، حامیان اصلی محمد مرسی در ذیل جریانهای مذهبی وابسته به اخوان به اختلافات ایدئولوژیک وسرکوب اقلیت شیعی مصر دامن زدند. بنابراین اگر جریان سکولار و ملی گرای چپ مخالف گسترش فعالیت های مذهبی و دخالت دین در مسایل سیاسی و حکومتی بوده و هستند و در این مسیر تفاوتی میان جریانات شیعی و سنی قایل نبودند. ولی در دوره محمد مرسی با رادیکالیزه شدن حکومت و دو قطبی شدن آن در ذیل جریان اسلامگرا –غیر اسلامگرا با نفوذ روزافزون جریان سلفی از جمله همپمانی با حزب النور سخت گیریها بر علیه شیعیان بیشتر شد و جریان تندرو سلفی با قتل و عام آشکار شیعیان مصری بر این اختلافات دامن زد که شهادت شیخ حسن شحاته نقطه تاریکی دردوره حکومت مرسی به شمار می رود .
مخالفان شیعیان در مصر گروه ها و گرایش ها و احزابی
مصر در طول تاریخ به کانون محوری تولید فکر واندیشه در میان کشورهای اسلامی ودنیای اسلام مشهور بوده است شرایط خاص جعرافیایی و نیز اثرگذاری بر روند تحولات منطقه ای باعث شده که علاوه برکشورهای غربی ؛عربستان نیز همواره چشم داشتی به چگونگی تنظیم سیاست خارجی این کشور داشته باشد. در این مسیر شرایط بد اقتصادی و نا توانی در حل مشکلات اجتماعی باعث دخالت بیشتر ریاض در امور داخلی آن شده است. لذا عربستان به رشد جریانات وهابی و سلفی گری و ایجاد تنش قومی و مذهبی در مصر دامن زده است و از طریق رسانه های منطقه ای وابسته به خویش شیعیان مصری را به طرفداری از ایران و عامل برهم زننده امنیت داخلی معرفی تا فضا برای گسترش بیشتر سرکوب مهیا شود . متاسفانه اقلیت شیعی مصری و گروههای صوفی تحت تبلیغات رسانه های سعودی با بیشترین سرکوب مواجه شده و سهمی در قدرت سیاسی هم ندارند.. در این بین جریان تندرو سلفی با ادعای واهی از جمله تلاش گروههای شیعی برای پیوند مذهبی واتحاد استراتژیک با ایران به دنبال ایجاد تنش بیشتر وممانعت از عادی سازی روابط تهران – قاهره هستند در حالی دغدغه اصلی بانیان دارالتقریب گسترش وحدت اسلامی واتحاد فرق اسلامی بوده وهست وعربستان از گرایش مصر به ایران وبرقراری روابط دیپلماتیک میان دوکشورمهم در جهان اسلام وخاورمیانه بیمناک است در حالیکه ایران هیچ برعکس تبلیغات رسانهای وهابیون بدنبال شیعه کردن مردم مصر برنیامده است و همچنان بر بحث مسئله اصحاب تقریب وتفاهم و اخوت اسلامی تاکید دارد .
آينده موقعیت سیاسی شیعیان در مصر
امید است که جامعه مصر به اعتدال ومیانه روی تاریخی خویش برگردد، اگر حاکمان نظامی مصری بدنبال اصلاح جامعه مصر و برقراری آرامش هستند بایستی به حقوق مردم مصر به ویژه اقلیت های مذهبی از جمله شیعی احترام بگذارند . اقلیتی که از ظرفیت مناسب برای رشد و بالندگی در حوزه اجتماعی و سیاسی و برقراری امنیت پایدار برخودار است. نکته مهم این است که دولت مصر بایستی فارغ از فریب سیاست های آل سعود که به جد بدنبال رخنه مذهبی و جلوگیری از ایفای نقش مستقل مصر در تحولات منطقه است را نخورد . بازگشت آرامش و امنیت به مصر منوط به ریشه کنی افراط گرایی و مشارکت تمام گروههای سیاسی در قدرت است. بی تردید با اتخاذ سیاست های مستقل از سوی دولت مصر و تساهل و مدار با گروههای دینی و مذهبی جایگاه اقلیت شیعی مصر هم در معادلات قدرت می تواند پر رنگتر هم باشد.
واژگان كليدي: نقش و جایگاه شیعیان در مصر، نقش شیعیان مصر، جایگاه شیعیان مصر، شیعیان مصر، آینده شیعیان مصر
/ انتهای مقاله /