معصومه طالبی / دانشجوی دکتری علوم سیاسی / موسسه آینده پژوهی جهان اسلام /
با توجه به آنچه که در خبرها می آید می توان دریافت که داعش جریانی علیه نظم موجود و مناسبات حاکم بر منطقه و جهان است نه علیه گروه و فرقهای خاص. گروه تروریستی بعثی- تکفیری داعش به همان اندازه که تاکنون ضداهل تشیع فعالیت کرده، به همان اندازه نیز علیه اهل تسنن فعالیت میکند. این گروه حتی جریانهای اسلامی جهادگر دیگر مانند خود را نیز به جنگ میطلبد و آنها را قتلعام میکند یا از محدوده جغرافیاییاش بیرون میاندازد. بنابراین آنچه از رفتارهای این گروه برمیآید، نه جنگ فرقهگرایانه بلکه تحصیل قدرت سیاسی-حاکمیتی و کسب درآمدهای کلان به روش های مختلف است. بنابر ایدئولوژی های مطرح شده از طرف گروههای رادیکال اسلامی، تمام تلاش آنها برای احیای خلافت اسلامی است و در این زمینه بین این گروهها هیچ اختلافی وجود ندارد. هم القاعده و هم داعش در آرزوی احیای خلافت و اجرای شریعت در تمام جنبه های زندگی اتباع بوده و هستند. این هدف که همان تاسیس خلافت اسلامی است در هیچ مرحله ای تغییر نکرده است، اما در شناسایی دشمنان، شاهد تحول هستیم.
تحول این است که اولاً: داعش مبارزه با دشمنان نزدیک را مقدم بر دشمنان دور (آمریکا و اسرائیل) کرده است؛ ثانیاً: این گروه مصداق دشمنان نزدیک را هم متفاوت می بیند. در اینجا دشمن نزدیک برای داعش صرفاً حکومت های موجود مانند نظام بعث در سوریه و یا نوری المالکی در عراق نیست، بلکه تمامی اقلیتهای غیر همراه است که عبارتند از شیعیان، کردها، مسیحی ها، علویان و بخش هایی از ترکمنها. لذا می بینیم در هر منطقه که به قدرت می رسند به سرعت یک کشتار و یا سرکوب سیستماتیک را با هدف نابودی یا مهاجرت غیر باورمندان و غیر همراهان اجرا می کنند. تمامی افراد از دیگر اقوام و نژادهای غیر همراه نیز هست که باید سرکوب شوند تا زمینه برای برقراری حکومت اسلامی موردنظر آماده شود. الگوی داعش هم، احیای خلافت عباسی است. همچنین کشتارهایی که داعش در مناطق تحت نفوذ خود چه در سوریه و چه در عراق و آنچه که اخیرا در فرانسه انجام داده اند، کاملا هدفمند و با قصد ایجاد ارعاب بوده است. آنها می خواهند با انتشار وسیع فیلم ها و تصاویر کشتارها، سایر مناطق از وجود این گونه اقلیت ها تخلیه بشود تا تسلط بر آنها با سهولت بیشتری انجام شود.
توحش خاص این گروه تا به امروز، باعث شد تا به سرعت بتواند در مراحل اولیه پیشروی کند. با توجه به اینکه اغلب این گروه از آگاهی عمیقی نسبت به مسائل فرهنگی و سیاسی منطقه و نظام بین الملل برخوردار نیست و نگاهشان به تاریخ نیز اسطوره ای است، بعضا فعالیت های آنها با منافع برخی بازیگران منطقه ای و فرامنطقه ای به صورت ناخواسته همسو می شود و در این راستا به برخی دیگر از اختلافات و تنش ها در منطقه، بین سایر بازیگران منطقه ای چون ترکیه با سایرین می انجام. داعش تا حد زیادی منابع مالیاش را خود از طریق راهزنی، اخاذی، کنترل مسیرهای تجاری و تصاحب داراییهای سودآوری مثل پالایشگاههای نفت و جایگاههای گاز و فروش ارزان قیمت آن به کشورهایی چون ترکیه و اسرائیل، تأمین میکند. داعش افراد زیادی از خاورمیانه، شمال آفریقا و سراسر جهان جذب کرده است و موفقیتهایش، گروههای جهادی و سلفی را متمایل به پیوستن به این گروه کرده است. این گروه سازماندهی شده و منظم است. یکی از نقاط قوت آن، عدم وابستگی مطلق به قدرتهای منطقه ای و فرامنطقه ای است. این گروه میتواند خود را، برای سنیهای سوری و عراقیای که بر آنها حکم میراند و بر حمایتهای آنها تکیه میکند، بهعنوان نگهبان منافع آنها در برابر دولتهای فرقهای عراق و سوریه نشان دهد و بدین صورت در جهت افزایش اعضای خود برآید.
تمام تلاش داعش بهم زدن میز مصالحه و مذاکره و خشن کردن فضای منطقه و جهان است. با این وجود، نگاه تک بعدی به داعش و تحرکاتش باعث رواج قرائتی از واقعیت های صحنه عملیاتی، تحولات، تغییرات و اتفاقات و حوادث عراق، سوریه و سایر کشورهای منطقه و هم اکنون در غرب در زمینه کارکرد، نقش و اهداف داعش در منطقه خواهد شد؛ که متاسفانه روان، شفاف و محکم نیست. نگاه درونی به این گروه و تحولات حاصل از ظهور و تداوم آن گویای این مساله است که گروه تروریستی داعش برای کسب قدرت و دستیابی به اهداف خود با استفاده از ابزارهایی چون تروریسم، ایجاد رعب و وحشت و نادیده گرفتن اصول اولیه انسانی، توانسته است سلطه خود را به عنوان واقعیتی بر گروه کثیری از انسان ها و جوامع تحمیل نماید.
/ انتهای یادداشت /