«بسم الله الرّحمن الرّحیم»
“سیر مذاکرات سیاسی و چالشهای پیش رو در بحران سوریه”
سخنرانی آقای محمدرضا رئوف شیبانی
سفیر سابق ایران در سوریه
مقدمه :
قبل از شروع بحث، فرا رسیدن دهه ی مبارکه ی فجر را خدمت همه ی شما عزیزان تبریک عرض میکنم و یاد تمامی شهدا، به ویژه شهدای انقلاب اسلامی، دفاع مقدس و مدافعین حرم و امام شهدا را گرامی میداریم. محور سخنرانی که به عهده ی بنده گذاشته شده است در رابطه با سیر حل سیاسی یا بعبارت دیگر، روند حل سیاسی و چالشهایی است که مسئله ی سوریه با آن مواجه هست. سعی میکنم موضوع را در چهار محور مطرح کنم. ابتدا اشاره سریعی به مجموعه ی ابتکار عملها و طرحهای سیاسی که بازیگران ذی دخل در بحران سوریه ارائه کرده اند دارم . البته این ابتکار عمل ها بعضاً به بن بست رسیده و بی نتیجه مانده اند و برخی نیز همچنان در صحنه ی مذاکرات سیاسی مطرح است. محور بعد رویکردها و نحوه ی تعامل این بازیگران با بحران سوریه از منظر حل سیاسی است، محور سوم چالشهای موجود در مقابل حل سیاسی و نهایتا افق پیش رو؛ و اینکه چه افقی برای بحران سوریه قابل تصور است.
اول : ابتکار عملها و طرحهای سیاسی بازیگران ذی دخل در بحران سوریه
در محور اول، ما از ابتدای بحران شاهدیم که مجموعه ای از بازیگران بنا بر نقش آفرینی خود طرحهایی را در رابطه با حل بحران مطرح کردند. اولین بازیگری که متأثر از تحولات و حوادث ناشی از جهان عرب و به بیان بهتر بهار عربی بود؛ اتحادیه ی عرب بود که در چند حلقه ی عربی و تحولات جهان عرب به صورت فعال ایفای نقش کرده بود. احساس میکرد که میتواند در سوریه، مشابه اماکن دیگر ایفای نقش کند. به همین خاطر بسیار فعال در راستای اهداف خاص خود وارد این بحران شد. در این چارچوب، طرحی را ارائه کرد که شامل چند بند بود. بند اول توقف خشونت ها، بند بعد آزادی بازداشت شده ها، بند سوم که خیلی نیز بر آن تأکید داشتند ضرورت آزادی تردد خبرنگاران، بویژه خبرنگاران دارای تابعیت کشورهای عربی عضو اتحادیه ی عرب بود و نهایتاً تشکیل دولت وحدت ملی بود. در واقع بعد از اینکه آتش بس برقرار شد و بازداشت شدگان آزاد شدند دولت وحدت ملی تشکیل شود و این دولت، انتخابات مجلس و ریاست جمهوری را زیر نظر اتحادیه ی عرب برگزار نماید. این محورها شاکله یا فشرده ی طرح اتحادیه ی عرب بود. ولی به دلیل نوع رویکرد اتحادیه ی عرب و جانبداری بسیار آشکار آنها از معارضه و اینکه هدف اتحادیه ی عرب تغییر حکومت، و ساختار حاکمیتی در سوریه بود، عملاً ابتکار عمل اتحادیه ی عرب با بن بست مواجه شده و به شکست انجامید. اتحادیه ی عرب هنگامیکه دید نمیتواند کار خود را در قالب اتحادیه دنبال کند، به شورای امنیت سازمان ملل مراجعه کردند و نشستی را در سال 2012 یعنی یک سال بعد از شروع بحران در شورای امنیت برگزار نمودند، نخست وزیر و وزیر خارجه ی قطر به همراه دبیر کل اتحادیه عرب در شورای امنیت گزارشی از وضعیت سوریه ارائه دادند و خواستار ورود سازمان ملل و شورای امنیت در این بحران شدند. شورای امنیت هم قطعنامه ای را صادر کرد و ضمن حمایت از طرح اتحادیه ی عرب، نماینده ی ویژه ی مشترک بین سازمان ملل و اتحادیه ی عرب را معرفی کرد. در واقع اینجا سازمان ملل در پروسه ی حل سیاسی سوریه نقش واضح و آشکاری را به عهده میگیرد. البته قبل از آن، قطعنامه هایی داده بود که بیشتر مختص به بحث وضعیت انسانی در سوریه بود و خواستار توقف عملیات خشونت آمیز شده بود. از اینجا طرح های حل سیاسی سازمان ملل، در قالب طرح پیشنهادی نمایندگان سازمان ملل ارائه میشد. ابتدا طرح کوفی عنان است. آقای کوفی عنان یک طرح شش ماده ای ارائه میدهد. طرح او تقریباً همان چیزی است که اتحادیه ی عرب گفته بود، در عین حالی که بر ضرورت خروج تجهیزات نظامی از شهرها تاکید داشت. یعنی با توجه به اینکه جریانهای مسلح در شهرهای مختلف در سوریه پخش شده بودند و درگیری نظامی بین ارتش و گروههای مسلح، به شهرها رسیده بود، کوفی عنان این موضوع را در دستور کار قرار داد و از ارتش سوریه درخواست نمود که تجهیزات نظامی خودش را از شهرها خارج کند، و دولت هم اجازه برپایی تظاهرات مسالمت آمیز را بدهد. آقای کوفی عنان سفری هم به ایران داشت و طرح خودش را ارائه کرد. جمهوری اسلامی ایران با کلیات طرح او موافقت کرد. یعنی ما با او همراهی و از ابتکار عمل سازمان ملل حمایت کردیم، به ویژه در بخش کاهش یا توقف خشونتها و کمک رسانی. اقدام دیگری که کوفی عنان انجام داد، برای اجرایی شدن آتش بس، نماینده ی ویژه ای را مشخص کرد که مسئولیت نظارت بر آتش بس را بر عهده بگیرند. ولی نهایتاً مأموریت کوفی عنان موفق نشد که طرح خودش را به اجرا بگذارد به دلیل اینکه هر دو طرف پایبند به آتش بس نبودند و عملاً صحنهی نبرد روز به روز گسترده تر میشد. در همین حول و حوش یعنی قبل از استعفای آقای کوفی عنان یک پخت و پزی در ژنو انجام شد که نهایتاً تحت عنوان بیانیه ی ژنو مطرح شد. یک گروه اقدام، شامل تعدادی از کشورها، برای دستیابی به حل سیاسی، طرحی را ارائه کردند که تا به حال به عنوان یکی از پایه های مذاکرات مورد استناد قرار میگیرد. معارضه تلاش دارد که سیر مذاکرات از این ریلی که گذاشته شده، خارج نشود. این همان قطعنامه یا بیانیه ی معروف ژنو است. این بیانیه اشاره دارد به اینکه، باید یک ساختار حاکمیتی موقت برای طی مرحله ی گذار شکل بگیرد. این حکومت انتقالی مسئولیت و اختیارات کامل خواهد داشت. یعنی تمام اختیارات رئیس جمهور. به این مرحله transitional period گفته میشود وtransitional governance body. مسئول اداره این مرحله خواهد بود. این ساختار متشکل از اعضای دولت وقت سوریه و معارضه خواهد بود. بعد از این پیشنهاد، یعنی هنگامی که این دولت تشکیل شد، پروسه ی گفتگوهای ملی شکل خواهد گرفت برای تدوین قانون اساسی جدید و برگزاری همه پرسی. به بیان دیگر مسئولیت این دولت انتقالی، تدوین قانون اساسی، برگزاری همه پرسی، برگزاری انتخابات و ایجاد نهادها و مؤسسات قانونی بر اساس قانون اساسی جدید خواهد بود. آقای کوفی عنان که کنار رفت آقای اخضر ابراهیمی بجای ایشان تعیین شد. ایشان هم طرحی ارائه کرد. پیشنهاد آتش بس عید قربان را داد که به نتیجه نرسید. پیشنهاد داد در منطقه ی حمص سوریه آتش بس شود که حمایت و کمک میدانی ما را هم داشت، در تهران این تصمیم اتخاذ شد، ایشان برگشت و این کار اجرایی شد و یکی از اقدامات موفق آقای اخضر ابراهیمی همین بود که در منطقه ی حمص این آتش بس اعمال شد و گروههای مسلح شهر را ترک کردند و تسلیحات سنگین خود را تحویل ارتش سوریه دادند. یک حادثه ای در دوره ی آقای اخضر ابراهیمی اتفاق افتاد که آن بحث سلاحهای شیمیایی سوریه بود که خیلی به بحث ما ارتباطی ندارد ولی به هر حال در یک حل و فصل سیاسی، یکی از نقاط عطفی است که در آن آمریکا و روسیه توافق کردند این پرونده ی سلاح شیمیایی سوریه به صورت مسالمتآمیز و در چارچوب سازمان ملل پایان پیدا کند. آمریکا در آن مقطع آماده شده بود که به دمشق حمله ی نظامی کند. با ورود روسیه و همراهی ما به عنوان جمهوری اسلامی ایران از این اقدام جلوگیری شد و بر اساس قطعنامه ای که در سازمان ملل تصویب شد، نماینده ی ویژه ای اعزام و پروسه روی ریل سیاسی افتاد و حل و فصل شد. ولی آقای اخضر ابراهیمی کار دیگری که انجام داد شروع کردن آغاز دور گفتگوهای سیاسی تحت عنوان گفتگوهای ژنو بود. او سعی کرد گفتگوهای مشترک بین دولت و معارضه را کلید بزند. البته گفتگوها به صورت مستقیم نبود. اخضر ابراهیمی بعنوان واسطه بین دو طرف عمل میکرد. مبنای اقدام هم همان بیانیه ی ژنوی بود که عرض کردم. یعنی در این گفتگو ها تلاش شد که طرح دولت و مرحله ی انتقالی ریخته شود. این جا بین معارضه و دولت سوریه اختلاف افتاد. معارضه اصرار داشت که موضوع بحث بر دوره ی اتنقالی متمرکز باشد ولی دولت سوریه اصرار داشت که پدیده ی تروریسم بعنوان بزرگترین تهدید در میدان بعنوان اولویت و مقدمه ضروری هر گونه حل سیاسی، بحث شود. اینجا بین دو طرف اختلاف پیش آمد و عملاً مأموریت آقای اخضر ابراهیمی هم در این مقطع بی نتیجه ماند. بعد از اخضر ابراهیمی آقای استیفان دمیستورا انتخاب شد. آقای دمیستورا برای اینکه از این مانع عبور کند، ابتکار عملی ارائه داد تحت عنوان Intra-Syrian working group یا گروه کاری درون سوری. او برای ممانعت از پیشامد دوره اخضر ابراهیمی، بستههایی را برای دستور کار مذاکره دو طرف پیشنهاد داد. ابتدا ایشان سه بسته پیشنهاد داد. یک بسته، بحث حاکمیت بود. گفت یک کمیته بنشیند موضوع governance یعنی نوع و ابعاد حاکمیت آینده در سوریه را بحث کنند، یک گروه قانون اساسی را بحث کنند، یک گروه هم چگونگی انتخابات در سوریه را بحث کنند و به توافق برسند. گفت هر کمیتهای به توافق رسید، این توافق نهایی نخواهد شد الا اینکه همه کمیته ها به توافق برسند. اینجا دولت سوریه گفت: مشکلی برای ورود به مذاکرات ندارم ، ولی یکی دیگر از موضوعات مهمی که در حال حاضر برای همه در اولویت است بحث تروریسم است. خیلی مقاومت شد. یعنی هم آقای دی میستورا خیلی تمایل نداشت و هم معارضه حاضر نبود چنین بحثی را بپذیرد. نهایتاً دولت سوریه موفق شد که این موضوع را هم به عنوان سبد چهارم به پروسه ی مذاکرات اضافه کند. یعنی عملاً آقای دیمیستورا دستور کاری که داد، چهار کمیته حول موضوعاتی بود که من عرض کردم. این پروسه همچنان ادامه دارد، بالا و پایین دارد ولی متوقف نشده است. طرح دیگری که مطرح شد، طرح خود دولت سوریه بود. دولت سوریه هم برای اینکه به جامعه ی جهانی اثبات کند که فقط ابزار نظامی نیست که در دستور کار دولت است بلکه راه حل سیاسی هم دارد، طرح سیاسی خود را ارائه کرد. در ابتدای بحران هم چنین شرایطی را ایجاد کرده بود. یعنی یک نشست گفتگوی سیاسی بین معارضه و دولت را با مسئولیت آقای فاروق الشرع تشکیل داد و متعاقب آن یک سری امتیازاتی را که معارضه مطرح کرده بود را به آنها داد. اعطای حقوق به کردها، لغو قانون وضعیت ویژه یا اضطراری، اصلاح قانون اساسی، تهیه قانون انتخابات جدید ، ولی عملاً هدف و جهت گیری معارضه این بود که میخواهند حاکمیت را ساقط کنند یعنی خیلی توجهی به این امتیازها نمیکردند و احساس میکردند که فشارها دارد جواب میدهد و دولت تحت این فشارها مجبور شده این امتیازات را بدهد. احساس میکردند اگر جلوتر بروند میتوانند به مرحله ی اسقاط حاکمیت هم برسند. آقای اسد طرحی را رسماً در مجلس الشعب سوریه اعلام کرد. یک بند آن شروع گفتگوهای ملی است. بند دیگر، تدوین و توافق بر روی سند میثاق ملی بود. متعاقبا این میثاق ملی را به همه پرسی بگذارند. تصویب که شد یک دولت وحدت ملی بر اساس این میثاق ملی تشکیل شود. یعنی ابتدا میثاق تصویب و بعد دولت وحدت ملی تشکیل شود مسئولیت این دولت تهیه ی قانون جدید انتخابات خواهد بود. غرض دولت سوریه انتخابات پارلمانی بود. این که قانون جدید انتخابات پارلمانی تهیه و به همه پرسی گذاشته شود. سپس دولت اصلی سوریه بر اساس حجم فراکسیونهای برآمده از مجلس شکل گیرد. از سوی دیگر، جمهوری اسلامی ایران هم به عنوان یک طرف فعال در بحران، طرح چهار ماده ای ارائه داد – که در جریان هستید – آتش بس فوری، شروع گفتگوهای ملی، ارسال کمکهای بشردوستانه، انتخابات فراگیر. حالا اینها جزئیات دارد که من وارد آن نمیشوم. بعد از این که حادثه آزادی حلب اتفاق افتاد یک نقطه ی عطفی در صحنه ی میدانی و صحنه ی سیاسی اتفاق افتاد. در صحنه ی میدانی شاهد بودیم که بخش قابل توجهی از سرزمین سوریه، آزاد شد و گروههای مسلح از جمله داعش به صورت دمینو وار در میدان شکست خوردند. تأثیر دیگری که داشت بر پروسه سیاسی بود و روندی تحت عنوان روند آستانه را شکل داد. روند آستانه دو تا کارکرد داشت. کارکرد امنیتی و کارکرد نظامی. یعنی در واقع مسئولیت این روند، به این دو مقوله محدود شده بود تا از نظر میدانی و از نظر امنیتی شرایط مناسبی را برای شروع گفتگوها فراهم کند. موفق هم شد. تقریباً چهار منطقه به عنوان مناطق کاهش تنش یا De-escalation zoon انتخاب شد. ادلب، غوطه ی شرقی دمشق، استان درعا و بخشهایی از استان حمص. این کار وقتی که به موفقیت نسبی دست پیدا کرد روسها در هماهنگی با ما، طرح جدیدی را در دستور کار قرار دادند تحت عنوان روند سوچی. یعنی مذاکرات سوچی را که همین چند وقت قبل، مذاکرات آن با دعوت از هزار و شسصد نفر از اتباع سوری چه معارضه، چه موافق، نشستی را در سوچی برگزار کردند. این نشست یک بیانیه ی دوازده بندی داد و چند تا پیشنهاد داد که مهترین پیشنهاد آن تشکیل کمیته ی تدوین یا اصلاح قانون اساسی بود. گفته میشود که مبنای کار همین قانون اساسی فعلی است. حالا البته مکانیسم و کارکرد این کمیته باید تعریف شود، مسئولیتهای آن، اختیارات آن، اینکه از کجا این کمیته اعتبار میگیرد. اعتبار و مشروعیت قانونی پیدا میکند، اینها جای بحث دارد که آقای دی میستورا مکلف شده با هماهنگی مسئولین برگزارکننده ی این نشست یعنی روسیه، ترکیه و جمهوری اسلامی ایران این امور را پیگیری و این ساز و کار را طراحی کند. همزمان با سوچی طرح جدیدی مطرح شد که تقریباً بازی جاری در صحنه ی مذاکرات سیاسی را به هم میریزد. تحت عنوان گروه واشنگتن. خیلیها میگویند این نقشه ی راه تغییر است، عده میگویند اصلاً این طرح زیرآب سوچی و ژنو را هم میزند. آمریکا، فرانسه، انگلیس، عربستان، اردن در واشنگتن این طرح را تدوین و طبق اخبار منتشر شده ظاهراً نسخه ای از آن در نشست سوچی توزیع شده است. یکی از بندهای این طرح این است که سیستم حاکمیت سوری یک سیستم غیرمتمرکز بشود. حالا عنوان آن خود مختار یا فدرال یا کنفدرال باشد، یا عنوان آن تجزیه باشد اشاره ای نشده و هر منطقه ای، حکومت خاص خود با اختیارات کامل را دارا خواهد بود. مسئول اجرای این پروسه، سازمان ملل خواهد بود. طبق این سند، سوریه تحت قیمومیت سازمان ملل قرار خواهد گرفت. اختیارات رئیس جمهور کاملاً سلب مسئولیت شده و مقام ریاست جمهوری به یک مقام تشریفاتی صرف تبدیل خواهد شد. انتخاب نخستوزیر از طرف مجلس باشد و رئیس جمهور حق انحلال مجلس را ندارد. اینها بندهایی است که درز کرده. با توجه به مطالب گفته شده ، سه روند در حال حاضر در جریان است. روند سازمان ملل، روند سوچی و طرح واشنگتن.
دوم : رویکرد بازیگران در قبال حل سیاسی بحران سوریه
بحث دوم ما در رابطه با بازیگرانی است که در این بحران مطرح هستند و اینکه چه رویکردی در قبال حل سیاسی بحران دارند، به طور خلاصه : آمریکا و اسرائیل و برخی اعراب، شامل سعودی و امارات، رویکردشان تغییر حاکمیت، انتقال سیاسی و استمرار بحران است . یعنی تا زمانی که به هدفشان نرسند بحث استمرار بحران در دستور کار این گروه قرار دارد. مبنای کار آنها هم در حل سیاسی اتکا به همین بیانیهی ژنو و قطعنامهی 2254 است. یعنی در واقع همان انتقال حاکمیت. یعنی در واقع آن چیزی را که در میدان نتوانسته اند به دست بیاورند الآن میخواهند از طریق مذاکرات سیاسی به دست بیاورند. رویکرد سازمان ملل هم بعنوان بازیگر دیگر، مشخص است. بیشتر تمرکز بر کاهش وخامت وضعیت انسانی، نزدیک ساختن دیدگاه متنازعین بحران، متوقف کردن وضعیت خشونت و نهایتا تغییر ساختار حاکمیتی در سوریه ، با تمایلی که بیشتر به سمت معارضه از خودش نشان میدهد. سوریه بعنوان بازیگر دیگر، بدنبال محدود کردن دامنه ی حل بحران به دوستان خود، یعنی حداکثر تلاش را میکند که در واقع دامنه ی حل بحران بین دوستان خودش باقی بماند. تلاش در این جهت که نزاع جاری در سوریه، نزاع بین سوریه و دشمنان او است نه نزاع بین دولت و معارضه. یعنی در واقع میخواهد واقعیت وجود معارضه را کنار بزند و خطر تروریسم را برجسته کند. همیشه دولت سوریه مقدمه ی ورود به هر گونه راه حل سیاسی را مبارزه با تروریسم تعریف میکند. اولویت فعلی ترکیه بعنوان بازیگر چهارم در بحران ، حذف بازیگری کردی از این معادله است. حل بحران با کمترین امتیاز به دولت سوریه و استمرار بحران تا روشن شدن افق حل سیاسی مطلوب خود از دیگر رویکردهای ترکیه است. یعنی من معتقدم ترکیه همچنان خواستار حل بحران با این فرمولی که روسیه و ایران دنبال میکنند ، نیست. ایران و روسیه بعنوان بازیگر دیگر در بحران سوریه ، بحث حفظ حاکمیت، رویکرد اصلی آنها است. اصلاح حاکمیت را هم ما و هم روسها دنبال میکنیم. محدود کردن دامنه ی بحران و به مشارکت کشاندن معارضه ی خوش خیم در حل و فصل سیاسی نیز از جمله رویکردهای ما و روسیه است. ما خیلی تمایلی نداریم که مبنای حل سیاسی، توافق نامه ژنو باشد. یعنی یک اشتباه استراتژیک و راهبردی روسها همین توافق ژنو بود که در ابتدای بحران صورت گرفت. در واقع سنگ اول کج نهاده شد. نهایتاً همچنان احساس میشود که به اصطلاح عبور از این وضعیت خیلی دشوار است.
سوم : چالشهای پیش روی حل سیاسی بحران
چالشهایی که در حال حاضر در مقابل حل سیاسی بحران سوریه وجود دارد؛ یکی عدم اجماع بازیگران است، عدم انسجام بین معارضه همچنان وجود دارد. تداخل و تضاد میان منافع بازیگران خارجی در بحران سوریه دیده میشود. گسترده شدن دامنه ی بحران به سطح بین الملل، که جمع کردن آن بسیار سخت است. حضور بازیگران غیر مسئول در معادله ی بحران از جمله جبهة النصره داعش، القاعده. این بازیگران حیات خودشان را در گروی استمرار بحران و ناامن بودن شرایط میبینند. یکی دیگر از چالشها این است که برخی بازیگران هنوز برنامه شان را نسبت به مسئلهی سوریه نبسته اند. یا شرایط اجازه ی نهایی کردن به آنها را نمیدهد. لذا همچنان سیاست بر هم زدن بازی را در دستور کارخودشان دارند. برای ما به عنوان جمهوری اسلامی نوع راه حل خیلی مهم است. این یکی دیگر از چالشهایی است که ما به عنوان جمهوری اسلامی با آن مواجهیم. اینکه چه راه حلی برای بحران سوریه پیش برود؟ یعنی آن اهدافی را که ما در ورود به سوریه دنبال میکردیم، بایستی در راه حل سیاسی بتوانیم به دست بیاوریم. اینکه ما از سوریه چه میخواستیم؟ آیا سوریه را به ما هو سوریه میخواهیم یا سوریه به عنوان یک ماهیت مقاومتی؟ سوریه چه ابعادی از استراتژی منطقه ای ما را بتواند تأمین کند ؟ در واقع این هم یکی از چالشهایی است که برای ما مطرح است.
چهارم : افق حل سیاسی
آخرین مبحث افق حل و فصل سیاسی است، مختصر عرض کنم. راه حل سیاسی الآن سیطره پیدا کرده است. یعنی تفکر حل سیاسی تقریباً حل و فصل نظامی را تحت الشعاع قرار داده است. تقریباً همه پذیرفته اند که از طریق نظامی نمیتوانند به اهدافشان برسند و لذا به سمت حل سیاسی شیفت کرده اند. دوم، پیچدگی و موانع جدی ای است که در برابر اجماع سازی برای حل سیاسی وجود دارد. سوم، توافق نسبی شکل گرفته بین آمریکا و روسیه به دلیل رویکرد دولت جدید آمریکا عملاً رو به ضعف است. یعنی عملاً آن توافقاتی که قبلاً حتی سخت ترین بحران که بحران سلاح شیمیایی بود را توانست پشت سر بگذارد به دلیل رویکرد جدید دولت آمریکا امکان تکرار آن نیست و یا خیلی دشوار خواهد بود. سیر تحولات میدانی هم در شرایط فعلی نگرانی هایی را برای برخی بازیگران ایجاد کرده است. مخصوصاً رژیم صهیونیستی الآن به شدت نگران است. از بحران چیز دیگری را میخواست، الآن بحران، نتیجهی معکوس داده است . زمینه های جدیدی هم برای شکل گیری بحرانهای جدید ایجاد شده است. وجود رقابت بین سوچی و ژنو هم شرایط حل سیاسی را دچار اشکال کرده است. یعنی در واقع ژنو احساس میکند، سوچی جای او را میگیرد. جای او را تنگ میکند. رفتاری که آقای دیمیستورا خودش در نشست سوچی داشت نشان میداد که چقدر نسبت به این قصه حساس هستند. خب روسها هم نمیخواستند بالاخره در این مقطع نشست با شکست مواجه شود. امتیازاتی را به آقای دیمیستورا دادند. همین بحث ساز و کار کمیته ی قانون اساسی بر عهدهی آقای دیمیستورا قرار داده شد و تأکید شد که این نشست خارج از دستور کار سازمان ملل و قطعنامه ی 2254 نیست. یعنی تأکید شد که به هر حال بیس کار ما همچنان مباحث سازمان ملل و قطعنامه های شورای امنیت است. نکته ی دیگری که در این افق هست، من فکر میکنم که همچنان ترکیه همراهی صد در صدی را با محور ایران – روسیه در حل و فصل سیاسی ندارد. ترکها به هر حال از روی ناچاری و به خاطر تغییر اولویتهای خودشان فعلاً همراهی میکنند. این امکان وجود دارد که پای ترکیه در این قصه بلغزد. البته بایستی شرایط به گونه ای مدیریت شود. در قضیه ی عفرین و این مسائل میدانی و امتیازاتی که روسهای به ترکها دادند، کاملاً مشخص بود که بالاخره ترکها در مقاطعی احساس کنند که طرف مقابل نیازمند است، باج خواهی و اعمال فشار میکنند. ولی حالا در مجموع من احساس میکنم که افق نسبت به ابتدای بحران افق روشن تری است. یعنی اولاً حاکمیت و حکومت سوریه سر پا است. روز به روز هم توانمندی خودش را بازپس میگیرد. در جاهای مختلفی از نظر سرزمینی حضور دارد. حتی ادعا میکند که اگر جنگی بین کردها و ترکهاست او حاضر است که به آنجا برود، مستقر شود و در واقع نگرانی ترکها را تأمین کند. این یک موفقیتی است که پیش آمده است. حل سیاسی عرض کردم که نسبت به دیگر رویکردها تفوق یافته که گام مثبتی است. وضعیت میدانی الآن وضعیت مطلوبی شده و روند سیاسی ما الآن تقریباً به سمت مدیریت کلان بحران شیفت کرده است. ما و روسها و در واقع با کمک ترکها داریم در صحنه اعمال میکنیم. یعنی بقیه احساس میکنند که به دنبال این فضا باید حرکت کنند. در رابطه با نقش اروپا چند جمله عرض کنم . من همین چند وقت پیش اروپا رفته بودم، با خاویر سولانا یک صحبتی داشتم ایشان خیلی ناراحت بود. میگفت اصلاً جای اروپا در این تحولات کجاست؟ در مسکو رؤسای جمهور ایران و روسیه و ترکیه مینشینند تصمیم میگیرند ولی اروپا هیچ جایی ندارد و این به هر حال یک نکتهای است که باید توجه داشت. البته من معتقد هستم در بحث بازسازی به مشارکت گرفتن بازیگران دیگر هم یک امر ضروری است که ما بایستی در این موضوع مد نظر داشته باشیم. بایستی همه احساس کنند که در حل سیاسی بحران سوریه شریک بودهاند که در مرحلهی بازسازی هم بتوانند همکاری بکنند. از وقتی که گرفتم عذر میخواهم ، متشکرم.
«پایان»
· این مطلب سخنرانی جناب آقای شیبانی سفیر سابق ایران در سوریه، در نشست تخصصی “بررسی بحران سوریه:آخرین تحولات میدانی و سیاسی” است که 16 بهمن 1396 به همت موسسه آینده پژوهی جهان اسلام برگزار شد.