شهرام پیرانی، کارشناس روابط بین الملل
تظاهرات ماههای گذشته در بنگلادش، در نهایت منجر به فرار شیخ حسینه، نخستوزیر این کشور، به هندوستان شد و با مداخله ارتش، محمد یونس، اقتصاددان برجسته بنگلادشی، سکان رهبری دولت موقت را در دست گرفت. به نظر میرسد که بنگلادش تا نیل به ثبات سیاسی، برقراری حاکمیت قانون و انجام پارهای اصلاحات اقتصادی راهی دشوار و طولانی را در پیش دارد. افزون بر آن، بهقدرترسیدن احتمالی حزب ناسیونالیست بنگلادش به رهبری بیگم خالده ضیا، موجب تغییرات مهمی در سیاست خارجی بنگلادش خواهد گردید که در ادامه به آن اشاره خواهد گردید.
بنگلادش از اوایل تیرماه وارد دورهای از بیثباتی شدید شد. منشأ شورشهای دانشجویی این کشور آسیای جنوبی نارضایتی از نظام ناعادلانه سهمیهبندی مشاغل بود که تا 30 درصد از مشاغل دولتی را به اعضای خانواده مبارزان جنگ استقلال بنگلادش در سال 1971 موسوم به ” مبارزان آزادی” اختصاص می داد. با این حال مساله سهمیه بندی مشاغل صرفا نوک یک کوه یخ بود و اعتراضات نمادی از مخالفت دانشجویان با نحوه حکمرانی دولت بود. از منظر اقتصادی، طی سال های گذشته نرخ بیکاری از9/2 درصد در سال 2009 به بیش از 15 درصد در سال 2024 رسیده بود. در شرایط کنونی بیش از 40 درصد از جمعیت 15 تا 24 سال این کشور در حال تحصیل، شاغل یا در حال آموزش برای تصدی بسیاری از مشاغل نیستند و چشم انداز روشنی نیز برای این امر وجود ندارد. این واقعیت ها صدها هزارنفر را برای پیوستن به این جنبش روانه خیابان های داکا و سایر شهرهای کشور نمود.دومین منبع نارضایتی شهروندان بنگلادشی، احساس عمیق بی کفایتی و عدم چشم انداز روشن اقتصادی- سیاسی بود. در سال های اخیر، افزایش قیمت کالاهای اساسی آسیب های فراوانی به مردم بنگلادش زده بود. در عین حال، شهروندان نیز شاهد آشکارشدن فسادهای گسترده در میان مقامات بلندپایه کشور بودند. همه این عوامل باعث تشدید نارضایتی مردم از شیوه حکمرانی دولت شیخ حسینه شد.
تلاشهای دولت برای سرکوب اعتراضات، برقراری حکومتنظامی و قطع اینترنت نتیجه معکوس داشت و باعث خشم بیشتر معترضان شد. در این اعتراضات بیش از 300 نفر از شهروندان بنگلادشی کشته شدندکه همین امر موجب گردید تا معترضان خواستار سرنگونی دولت شیخ حسینه گردند. شیخ حسینه76 ساله در ژانویه سال جاری در انتخاباتی که از سوی مخالفان تحریم شده بود، برای چهارمین دوره متوالی به عنوان نخست وزیر بنگلادش انتخاب شد. با هر متر و معیاری شیخ حسینه، نخست وزیر معزول بنگلادش قدرتمندترین، مستحکم ترین، مسلط ترین و بی رحم ترین دیکتاتوری بود که این کشور از زمان استقلال به خود دیده بود. او چنان تسلط و کنترل تام و تمامی بر روی تمام شاخه های دولت داشت که در مقاطعی خود یک دولت به شمار می آمد. با این حال، یک جنبش بدون رهبر از دانشجویان و شهروندان او را با راهپیمایی های از پیش اعلام شده به چالش کشید. این جوانان انقلابی در عرض چند هفته ملت را هم به خیابان ها کشاند و در نهایت” شیخ حسینه” مجبور شد در 5 اوت 2024، یک روز پس از کشته شدن صدها نفر در اعتراضات ضد حکومتی در داکا، سوار هلی کوپتر شده و همراه با خواهرش بنگلادش را به مقصد هند ترک کند.
بعد از فرار شیخ حسینه، ارتش شروع به مداخله نمود و قدرت را به دولت موقت به رهبری” محمد یونس”، اقتصاددان و برنده جایزه نوبل صلح، تحویل داد. آقای یونس در طی سالهای گذشته بارها با خانم حسینه، نخستوزیر اسبق بنگلادش، درگیر شد و او را متهم به ” مکیدن خون فقرا” نمود. یونس در گفتگو با شبکه خبری” CNN” پس از فرار خانم حسینه و پیش از بهقدرترسیدن، خواستار واگذاری قدرت توسط ارتش به یک دولت غیرنظامی شد. در هر حال، کارشناسان بر این نظرند که یونس با راهی طولانی و پیچیده مواجه است. آنها از احیای قانون و برقراری نظم در جامعه پس از اعتراضهای مرگبار ماههای گذشته و همچنین تقویت اعتماد میان مردم و دولت به عنوان اولین چالش آقای یونس نامبردهاند. وظیفه دیگری که پیش روی آقای یونس است، اعلام برگزاری انتخابات آزاد و عادلانه است، موضوعی که یکی از دلایل اصلی بروز اعتراضات در بنگلادش به شمار میرود.
همچنین اصلاحات اقتصادی یک وظیفه کلیدی برای دولت موقت خواهد بود که در این زمینه با توجه به پیشینه اقتصادی آقای یونس، وی میتواند نقش مهمی ایفا کند. به عقیده “نیلوی بیسواس”، استاد روابط بینالملل دانشگاه داکا، اصلاحات اقتصادی امری حیاتی برای مبارزه با فساد و کمک به رشد اقتصادی در بنگلادش است. از سوی دیگر، “مباشر حسن” که از پژوهشگران برتر دانشگاه اسلو میباشد، بر این عقیده است که آقای یونس احتمالاً با مخالفتهایی از سوی اصحاب قدرت در دولت، دستگاه قضایی و پلیس مواجه خواهد شد. واقعیت این است که به رغم برخی اقدامات صورت پذیرفته، هنوز افراد وفادار به حسینه در بسیاری از نقاط کشور در رأس مسئولیتهای سیاسی و اداری هستند. هنوز هم همان قضات، مدیران، فرماندهان نظامی و پلیسهای دستنشانده دولت حسینه کشور را اداره میکنند و برای رسیدن به حکومتی مقبول، بنگلادش نیازمند یکروند طولانی و زمان بر تجدید حیات دولت و البته اخراج، پاکسازی و دستگیری کسانی است که با دولت حسینه همکاری داشتهاند. روندی که به نظر میرسد که چند وقت است که شروع شده است.
بنگلادش را میتوان الگویی از وجود هم زمان رشد و بحران تلقی نمود. رشد درآمد سرانه از یک سو و مشکلات مالی، بیکاری، گرسنگی، سوءتغذیه و ناامنی مالی در اکثریت مردم وجود دارد. گسترش بیسابقه بانکهای خصوصی در حالی اتفاق میافتد که بخش بانکی با بحران افزایش وامهای معوق و عدم بازپرداخت آنها مواجه است. به نظر میرسد بنگلادش در بلاتکلیفی قابلتوجهی در مورد آینده رهبری بلندمدت خود به سرمی برد. زمینه تاریخی حاکمیت نظامی و بیثباتی سیاسی این کشور، نگرانیها را در مورد ساختار حکومتی آینده آن تشدید میکند. نفوذ فراگیر و نقشبرجسته انتقالی ارتش، در کنار تردید عمومی نسبت به انگیزههای آن، لایههایی از پیچیدگی را به وضعیت آشکار فعلی میافزاید.
چشمانداز تحولات سیاسی – اجتماعی بنگلادش از بدو استقلال در سال 1971 همیشه تحت تسلط دوحزب بزرگ “عوامی لیگ” و “ملی گرای بنگلادش” بوده که سکان هرکدام از آنها در دست یکی از دو خاندان سیاسی مقتدر بوده و طبیعتا، کلیه وابستگان سیاسی آنها نیز با استفاده از ابزار قدرت سیاسی و اجرایی، به رانت های اقتصادی دست یافته و رقابت آنها اغلب منجر به بی ثباتی سیاسی، نابرابری و خشونت شده است. علاوه بر آن از ابتدای دهه 1990 سیاست بنگلادش همواره زیر سایه رقابت “شیخ حسینه” به عنوان رهبر حزب عوامی لیگ و رقیب وی “بیگم خالده ضیاء”، رهبر حزب ناسیونالیست بنگلادش، بوده است.
علاوه بر این دو حزب قدرتمند، ” حزب جماعت اسلامی” بنگلادش که با حزب اخوانالمسلمین مصر نیز قرابتهای ایدئولوژیک دارد و شاخه دانشجویان همین حزب بود که جرقه اعتراضات علیه دولت شیخ حسینه، رهبر حزب عوامی لیگ را روشن ساخت؛ از متحدین اصلی حزب ملیگرای بنگلادش است. البته ذکر این نکته ضروری است که حزب جماعت اسلامی بنگلادش در دوران دولت شیخ حسینه و بهموجب حکم دادگاه، از سال 2013 از شرکت در انتخابات منع و در سال 2024 نیز بهعنوان یک حزب غیرقانونی فعالیتهایش ممنوع گردید.
با خروج عوامی لیگ از سیاست بنگلادش در مقطع فعلی، سیاست در این کشور دوباره تنظیم خواهد شد، اما مشخص نیست که مسیر جدید به کدام سمتوسو خواهد رفت. خصومت عمیق بین حزب عوامی لیگ شیخ حسینه و مخالفان همچنان ادامه دارد و پس از سالها سرکوب شدید، محیطی برای انتقام از عوامی لیگ به وجود آمده است. همچنین احساسات ضد سکولار ناشی از عملکرد دولت شیخ حسینه گسترشیافته و میتواند زمینه را برای فعالیت گروههای افراطی در آشفتگی سیاسی و خلأ آشکار قدرت در مقطع فعلی مهیا سازد. این نکته خصوصاً از این جهت که بنگلادش دارای جریانهای قوی خشونت سیاسی، غیر لیبرالیسم و افراطگرایی است، قابلتوجیه است.
پیامدهای برکناری شیخ حسینه و استقرار یک دولت موقت در بنگلادش نشاندهنده یک تغییر ژئوپلیتیکی مهم در جنوب آسیا است. برای هند، بنگلادش باثبات برای امنیت منطقهای و همکاری اقتصادی بسیار مهم است. رابطه شیخ حسینه با دهلی به مهار جنبشهای جداییطلب در ایالات شمال شرقی هند و حفظ ثبات منطقه کمک کرده است. بیثباتی احتمالی میتواند منجر به هجوم پناهجویان شود، امنیت مرزها را متأثر ساخته و روابط تجاری را از روال فعلی آن خارج نماید. علاوه بر این، امکان دخالت غیر آشکار خارجی را افزایش دهد. برخی گمانهزنیها در مورد نقش غیرمستقیم و غیرعلنی برخی کشورهای منطقه در سقوط شیخ حسینه تعامل پیچیده قدرتهای منطقهای را برجسته میسازد. در صورت قدرتگیری احتمالی یک دولت غیرهمسو با هند به رهبری حزب ملیگرای بنگلادش که با پاکستان و چین همسویی سیاسی قابلتوجهی دارد، نگرانیهای دهلینو را تشدید میکند. این تغییرات ژئوپلیتیک میتواند به نحو قابلملاحظهای بر ثبات منطقهای تأثیر بگذارد، بهویژه در شرایطی که بنگلادش روابط چندان حسنهای با کشورهای همسایه طرفدار چین ندارد.
از منظر سیاست خارجی، بایستی گفت که حزب ملیگرای بنگلادش در طول بیش از چهار دهه فعالیت در عرصه سیاسی، روابط گرم و دوستانه با” جهان غرب”، ” جهان اسلام”و” جهان سوم” را در دستور کار خود قرار داده است، گرچه در کنار این سیاست سهوجهی خود سعی نموده تا روابط متوازنی نیز با هندوستان داشته باشد، امری که در آن توفیق چندانی کسب ننموده تا جایی که سیاستهای حزب ناسیونالیست بنگلادش را میتوان در قالب هندوراسی و ضدیت با هند تعریف نمود.
در سال های گذشته بهرغم وجود پارهای موانع، روابط سیاسی ایران و بنگلادش در حد نسبتاً مطلوبی بوده است. بنگلادش که در زمره پرجمعیتترین ممالک اسلامی در دنیاست، میتواند بازار مناسبی برای صادرات محصولات صنعتی ایران باشد، بهویژه آنکه بافت فرهنگی این کشور قرابتهای زیادی با کشور ایران دارد. این کشور یکی از عمدهترین متقاضیان خرید قیر، نفت خام، گوگرد، سرب، مشتقات نفتی و محصولات پتروشیمی در جنوب آسیاست و واردات آن از کشورمان هم تاکنون بر مبنای تأمین همین اقلام بناشده است. با این حال به علت وجود موانعی همچون تحریم روابط بانکی و سقف پایینپوشش ریسک تجاری بین ایران و بنگلادش، روابط اقتصادی دو کشور توسعه چندانی نیافته است. از این رو با توجه به روابط مطلوب میان دو کشور، دولتمردان ایران میبایست با اتخاذ یک رویکرد مناسب، موانع موجود در گسترش مراودات تجاری دو کشور را مرتفع سازند. بیگمان کشور بنگلادش با جمعیتی در حدود 170 میلیون نفر، میتواند مقصد جذابی برای کالاهای صادراتی بسیاری از کشورهای جهان باشد.
*مسئولیت صحت و سقم مقاله فوق به عهده نویسنده است و انتشار آن به معنی تأیید یا بیانگر دیدگاه مرکز آینده پژوهی جهان اسلام نمی باشد.