نومنطقه گرایی و سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران

محمدرضا محمدی؛ پژوهشگر مرکز آینده پژوهی جهان اسلام

يکي از راهکارهاي گسترش همکاري در جهان، همگرايي با استفاده از الگوي منطقه گرايي است. امروزه امنيت ملي هر کشوري از طريق همکاري منطقه اي و درادامه با تعامل و وابستگي متقابل جهاني ممکن مي شود تا با گام هاي انفرادي و بدون همکاري و پشتيباني منطقه اي و جهاني. بر اين اساس، در چند دهه اخير و به ويژه از دهه 1980 به بعد، بسياري از کشورهاي دنيا با اتخاذ رويکرد منطقه گرايي و شکل دادن به تجارب موفقي در اين راستا، زمينه انگيزش ساير کشورهاي دنيا به گسترش منطقه گرايي را نيز فراهم کرده اند. اما در عصر جهانی شدن، مفهوم نومنطقه گرایی به عنوان همکاری درون منطقه ای در عین گشودگی برون منطقه ای یکی از رویکردهای نوین عرصه ی سیاست خارجی شناخته می­شود. با توجه به لزوم تقویت تعاملات جهانی در عین اهتمام به پیوندهای منطقه ای و با عنایت به جایگاه راهبردی و ارتباطی ایران در منطقه غرب آسیا و با توجه به قلمداد شدن کشورمان به عنوان دالان عمده در مسیر ترانزیت بین شرق و غرب و نیز شمال و جنوب، شایسته است رویکرد نو منطقه گرایی به عنوان گزینه ای نوین در سیاست خارجی کشور مورد بررسی قرار گیرد. این یادداشت با این فرض که در فضای تعاملات منطقه ای در عصرجهانی شدن، میان­منطقه گرایی می تواند زمینه ساز تقویت و ارتقای رویکرد نومنطقه­گرایی در سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران شود، تلاش خواهد کرد به این سوال پاسخ دهد که اساسا راهکارهای تقویت و ارتقای نومنطقه گرایی در سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران چیست؟

پیش شرط تحقق رویکرد نو منطقه گرایی، تعادل در برقراری روابط با مناطق جغرافیایی، تثبیت نقش سیاسی-امنیتی و اقتصادی ایران در منطقه، تضمین مطمئن امنیت کشور در قبال بی ثباتی های منطقه ای، دست یابی به حداکثر امکان همکاری های اقتصادی، اجتماعی، سیاسی، امنیتی و فرهنگی با همسایگان و کشورهای منطقه و تقویت جایگاه ارتباطی کشور به عنوان راه گذر و ترانزیت و دادو ستد با جهان خارج است. با وجود این واقعیت آن است که منطقه ای که جمهوری اسلامی ایران در آن قرار دارد منطقه ای نا همگن به شمار می آید که با توجه به وجود موارد واگرایی ،شرایط بسط همگرایی و همکاری در چنین محیطی بسیار دشوار است؛ به این دلیل کمتر کشوری تا کنون توانسته است در شرایط تنش آلود منطقه ای به اهداف توسعه ای خود در داخل و خارج منطقه دست یابد. از سوی دیگر، تجربه نشان داده است که حضور فعال ایران در سازمانها، نهادها و اتحادیه های فرامنطقه ای و بین المللی بدون تثبیت نقش و جایگاه منطقه ای ایران امکان پذیر نیست. در عین حال، نقش آفرینی منطقه به عنوان بازیگر نوین روابط بین الملل و اهمیت پدیده ی جهانی شدن از پائین این نوید را به دست اندرکاران دستگاه دیپلماسی کشور می دهد که با استفاده از ظرفیت های منطقه گرایی نوین راه را برای تقویت همزمان ارتباطات منطقه ای و فرامنطقه ای هموار سازند. بدین ترتیب سیاست گسترش روابط با همسایگان، حسن همجواری و به ویژه تنش زدایی در منطقه از جمله اصولی به شمار می آیند که جمهوری اسلامی ایران به دنبال تحقق آن به منظور بهبود شرایط محیطی به نفع نو منطقه گرایی است؛ زیرا که تثبیت محیط امنیتی منطقه ای در پیرامون مرزهای جغرافیایی شرطی اساسی برای موفقیت سیاست های فرامنطقه ای محسوب می شود. در چنین شرایطی سوال این است که با توجه به ظرفیت های موجود منطقه ای ایران و ارتباطات موثر و قابل توجه فرامنطقه ای آن سیاست خارجی ایران باید معطوف به حوزه ی منطقه پیرامون خود باشد یا اینکه تمرکز خود را باید معطوف به پیمان های فرامنطقه ای و بین المللی کند.

پاسخ به این سوال در سیاستهای مبتنی بر نومنطقه گرایی نهفته است، به گونه ای که جمهوری اسلامی ایران باید ضمن تلاش برای تقویت منطقه گرایی باز و کاستن زمینه های اختلاف و واگرایی با کشورهای همجوار و غیر همجوار در محیط منطقه ای و تثبیت محیط امنیتی پیرامونی، زمینه را برای همگن سازی نسبی محیط منطقه ای فراهم سازد و از سوی دیگر  با اهتمام به تقویت مناسبات همکاری جویانه و چندجانبه گرایانه با نهادهای بین المللی چند منطقه ای و فرامنطقه ای ، اتخاذ رویکرد برون گرایی، تقویت میان منطقه گرایی و نیز از رهگذر گفتمان سازی جایگاه و موقعیت فرامنطقه ای خود را تثبیت کند. در ادامه به تعریف چند مفهوم مهم در نومنطقه­گرایی خواهیم پرداخت.

منطقه گرایی نوین به فرآیندی چند بعدی از همگرایی منطقه ای در عرصه های اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی اطلاق می­شود.  وجه تمایز منطقه گرایی نوین نسبت به شکل قدیم آن، ابعاد غیر اقتصادی، سیاسی و امنیتی حاکم بر این فرآیند نوظهور است. منطقه گرایی نوین سرشتی باز منعطف و برون گرایانه دارد که بر آزادسازی تجارت درون منطقه ای، تحرک آزاد نیروی سرمایه و نیروی کار و بالاخره هماهنگ شدن رژیم های نظارتی تاکید دارد. منطقه گرایی نوین به عنوان منطقه گرایی باز نیز تعبیر می شود؛ بدین معنی که فرآیند عضویت در آن باز است و نوعی گشودگی بازارهای کشورهای منطقه به سوی بازارهای جهانی را نیز در پی دارد. همچنین سیاست خارجی نومنطقه گرا به معنای تقویت روابط درون منطقه ای، افزایش تعاملات میان منطقه ای و نهایتا ارتقای تعامل با نهادهای جهانی شناخته می­شود. در واقع نومنطقه گرایی تمرینی برای گذار از منطقه گرایی به سوی چندجانبه گرایی بین المللی و تسهیل کننده ی ورود کشورها به عرصه جهانی است. در این سیاست خارجی نقش جغرافیای فرا سرزمینی از اهمیت برخوردار است. مفهوم میان منطقه گرایی نیز تاکید دارد که روابط نهادینه میان گروه بندی های منطقه ای در نظام نوپدید جهانی وجود دارد. در حال حاضر همه ی مناطق  و خرده مناطق به نوعی در فعالیت های میان منطقه ای نهادمند حضور دارند.

با توجه به تبدیل تدریجی نهادهای منطقه ای به بازیگران مستقل در عرصه ی روابط بین الملل و گسترش روابط منظم میان گروهی آنان و نیز افزایش میزان چگونگی گفت و گوهای میان منطقه ای، تسری همکاری های میان منطقه ای به سوی فرامنطقه گرایی از جایگاه مهمی درسیاست خارجی کشورهای در حال توسعه برخوردار است. این مهم ازآن روست که که نهادهای منطقه ای توانسته اند قابلیت خود را در انجام کارکردهایی توسعه بخشند که به صورت معمول به بازیگران عرصه ی بین الملل نسبت داده می شود. به منظور تقویت میان منطقه گرایی شایسته است که  گفت و گوهای “گروه- گروه” و یا روابط “گروه -گروه” مورد توجه قرار گیرد. همکاری های میان منطقه ای ظرفیتهای نقش آفرینی ویژه کشورها را گسترش می بخشد زیرا که گروهبندی های منطقه ای منافع خود را در مجامع بین منطقه ای هماهنگ می کنند و پیش می برند.

یکی از انگیزه های اهتمام کشورهای در حال توسعه به نومنطقه گرایی فشار رقابتی تازه ای است که جهاانی شدن اقتصاد برای دولتهای ملی ایجاد کرده است به گونه ای که دولت ها از رهگذر تقویت همکاریهای منطقه ای و میان منطقه ای به آن عکس العمل نشان داده اند تا بتوانند خود را با آن سازگار کنند و بر آن اثر بگذرند. در این رهگذر سازمان های منطقه ای به عنوان بازیگران اصلی تنظیم کننده روابط میان مناطق سه شکل از روابط خارجی برقرار کرده اند: روابط با دولتهای ثالث، روابط با سازمان های منطقه ای دیگر، حضور مستقیم با غیر مستقیم در سازوکارهای میاان منطقه ای یا فرا منطقه ای. روابط خارجی سازمانهای منطقه ای با همتایان خود در مناطق دیگر شکل ایده ال روابط میان منطقه ای است بعلاوه روابط خارجی سازمانهای منطقه ای با دولتهای ثالث در مناطق دیگر را باید مورد بینابینی از میان منطقه گرایی به شمار آورد.

ایران ظرفیتهای فراوانی و قابل توجه منطقه ای از جمله جغرافیا، فرهنگ و منابع طبیعی دارد که آن را به سوی همکاری و تعاملات درون منطقه ای و میان منطقه ای سوق می دهد. ایران جزء معدود کشورهایی در جهان است که در مناطق پیرامونی متعددی قرار گرفته است. کشور ایران در پنج زیر سیستم منطقه ای که عبارتند از خلیج فارس، خاورمیانه، آسیای مرکزی، قفقاز و شبه قاره هند قرار دارد. علاوه بر این موقعیت ترانزیتی ایران به عنوان پل ارتباطی بین قاره آسیا، اروپا و آفریقا و دسترسی به آبهای گرم و آزاد خلیج فارس و اقیانوس هند موجب گردیده که از جایگاه محوری در هم پیوندی منطقه ای برخوردار باشد. همچنین ایران به دلیل همگونی های فرهنگی اعم از زبانی و دینی با برخی از کشورهای همجوار خود از جایگاه ویژه ای برخوردار است. با توجه به گسترش تمدن ایرانی و اسلامی و فرهنگ پارسی و میراث گذشه تاریخی، ایران پیوند عمیق فرهنگی و فکری با کشورهای حوزه ی نوروز دارد به گونه ای که از رهگذر تغاملات میان فرهنگی با اقوام مختلف ساکن در قفقاز، آسیای مرکزی، حاشیه جنوبی خلیج فارس، پاکستان و کشورهای همسایه ی غربی یعنی عراق و ترکیه تا شاخ آفریقا منطقه ای استراتژیک را بوجود آورده که نشان دهنده ی امکانات بالقوه و بالفعل برای گسترش همکاری های دوجانبه و چندجانبه منطقه ای و جهانی است.

یکی دیگر از فرصتهایی که ایران در منطقه خود توان بهره برداری از آن دارد ژئوپلتیک اقتصادی است. ایران به دلیل قرار گرفتن در مرکز چند منطقه غنی منابع طبیعی شامل دریای خزر، منطقه ی آسیای مرکزی، قفقاز و خلیج فارس از اهمیت خاص ژئواکونومی برخوردار است که از این اهرم می تواند بیشترین استفاده را در جهت تقویت سیاست نومنطقه گرایی ببرد.  بنابراین ظرفیتهای بالای کشور من جمله : موقعیت ژئوپلتیک، ژئواستراتژیک، ژئوکالچر، ژئو اکونومیک، وسعت سرزمین و جمعیت میتواند ایران را در سیاست منطقه گرایی و نومنطقه گرایی خود یاری رساند.

فرامنطقه گرایان معتقد هستند که با توجه به وجود نوعی ناهمکنی درون منطقه ای، ایران باید بیش ترین تمرکز خود را بر پیمان ها و سازمان های فرامنطقه ای معطوف نماید و همزمان با برقراری ثبات منطقه ای اهداف سیاست خارجی خود را در خارج از منطقه دنبال نماید. چرا که تجربه نیز نشان داده که ارتباط جمهوری اسلامی ایران با کشورهای فرامنطقه ای و عضویت آن در نهادها و پیمان های فرامنطقه ای دستاوردهای موفقیت آمیزی حتی در عرصه ی منطقه ای در پی خواهد داشت. حال به بررسی تعامل فرامنطقه ای و میان منطقه ای جمهوری اسلامی ایران که در چارچوب سیاست نومنطقه گرایی قابل ارزیابی است پرداخته می شود.

جمهوری اسلامی ایران در از رهگذر اتخاذ سیاست میان منطقه گرایی و بعنوان نمونه در چارچوب عضویت در سازمان دی هشت سیاست خارجی نومنطقه گرا را دنبال می کند که از ویزگی های زیر برخوردار است: نخست، تلفیق سطوح تحلیل ملی، منطقه ای و فرامنطقه ای بر اساس سیاس خارجی توسعه گرا، دوم اهتمام به تعامل با بازرهای منطقه ای و فرامنطقه ای بر اساس رویکرد برون گرایی انعطاف آمیز و در چارچوب میان کنش منطقه گرایی و جهانی شدن، سوم اهتمام به نهادینه سازی همکاری های منطقه ای و فرامنطقه ای از رهگذر ایجاد نهادهای نومنطقه گرا و پایبندی به هنجارها و سازوکارهای آزادسازی تجاری و در انتها تاکید بر نقش آفرینی مناطق به عنوان بازیگران نوین در دنیای جهانی شده برای تاثیرگذاری از پائین به بالا بر روندهای تصمیم گیری بین المللی. با عنایت به موارد فوقق شایسته است که جمهوری اسلامی برای تقویت رویکرد نومنقه گرایی در سیاست خارجی خود در چارچوب رویکرد میان منطقه گرایی، راهکارهای زیر را مورد امعان نظر قرار دهد. برای تقویت نومنطقه گرایی شایسته است پیوندهای نهادی بر اساس همکاری های میان منطقه ای تقویت شود.