آفریقا طی سدههای گذشته، همواره، عرصۀ رقابت استعماری بین قدرتهای جهانی بوده است. این قاره امروزه هم دستخوش حضور کشورهای دیگری مانند چین، امارات عربی، ترکیه، قطر و عربستان سعودی شده است. وجود دولتهای ورشکسته با مشکلات اقتصادی بیپایان، کودتاهای بیسرانجام، جنگهای داخلی و حضور پررنگ گروههای شبهنظامی تروریستی، شرایط را برای حضور برخی دولتها در این قاره بیش از پیش مهیا کرده است. طی سالهای اخیر، نقش قطر در آفریقا بهواسطۀ تحمیل تحریم امارات و عربستان سعودی که در ژوئن 2017 آغاز و باعث شد تلاش قطر در گشودن پستهای دیپلماتیک در آفریقا بیشتر شود، پررنگتر شده است. البته شبکۀ دیپلماتیک سعودی قبلاً در کشورهای عمدتاً مسلمان، یعنی در کشور مغرب و نیز در مناطق غرب و شاخ آفریقا و در آفریقای جنوبی تأسیس شده بود. ریاض عمدتاً میتواند به دیپلماتهای باتجربه تکیه کند که از دهۀ 1970 در آفریقا حضور خود را حفظ کردهاند که پس از انقلاب اسلامی ایران و تمایل به جلوگیری از گسترش تشیع، در این قاره تقویت شد. امروزه، عربستان سعودی بهوضوح بهمانند دیگر مناطق در تلاش است با نفوذ رقبای اخوانی خود یعنی ترکیه و قطر مقابله کند.
پست جدید وزیر امور خارجه در امور آفریقای سعودی در اوایل سال 2018 به احمد عبدالعزیز، سفیر سابق ریاض در مصر که اکنون مسئول هماهنگی تلاشهای دیپلماتیک عربستان در این قاره است، واگذار شد. از اوایل سال 2018، عبدالعزیز میزبان تعداد زیادی از وزرا و رؤسای جمهور آفریقایی در ریاض بوده و بازدیدهای بسیار منظمی از این قاره داشته است. او در انعقاد توافق صلح بین اتیوپی و اریتره، حضور پررنگی داشت. فهرست تماسهای دیپلماتیک او بهخوبی نشاندهندۀ اولویتهای جغرافیایی فعلی عربستان سعودی در آفریقا است: ساحل و شاخ آفریقا. احمد عبدالعزیز برای شرکت در نشست جی5-ساحل از موریتانی بازدید کرد. وزیر امور خارجۀ عربستان هم در دسامبر 2018 بههمراه ولیعهد، محمد بنسلمان آل سعود، بهطور عمده برای گفتوگو دربارۀ وضعیت منطقۀ ساحل از الجزایر بازدید کرد.
در سال 2019، موضوع سودان بهتدریج در اولویت قرار گرفت. اعتراضات در آوریل 2019، عمر البشیر را که 30 سال در قدرت بود، برکنار کرد و عربستان سعودی و متحد اماراتیاش را بر آن داشت تا با کمک دو نهاد خودخواندۀ مسئول انتقال، بر روند شکلگیری دولت جدید تأثیر بگذارند. شورای نظامی انتقالی، محمد حمدان داگلو معروف به همیتی، چندین بار بهویژه برای انجام مراسم حج در ژوئیه 2019 به عربستان سفر کرده بود. او از فرصت استفاده کرد و از ریاض در مورد حمایت سیاسی خود ضمانت گرفت. به همین ترتیب، پس از تشکیل دولت غیرنظامی در سودان در اوت 2019، عبدالفتاح البرهان، رئیس سابق دولت انتقالی و نخستوزیر عبدالله حمدوک، منتخب اتحاد برای آزادی و تغییر (گروه جامعه مدنی که بشیر را سرنگون کرد)، در ابتدای اکتبر به ریاض رفت. علاوه بر این، احمد عبدالعزیز میتواند به شبکهای از دیپلماتهای مجرب سعودی تکیه کند. علی بنحسن جعفر از سال 2018 در سودان، و از اکتبر 2018 در سودان جنوبی، قبلاً سفیر سعودی در روسیه (2008-2015) بود. در مراکش، مدیر سابق تیم حفاظت ولیعهد محمد بنسلمان، عبدالله بنسعد الغریری است که در سال 2018 بهعنوان سفیر انتخاب شد.
از نظر نظامی، عربستان سعودی بهنسبت در آفریقا غایب است. حتی در میدان لیبی، به حمایت سیاسی از ژنرال خلیفه حفتر، بدون اینکه برخلاف امارات برای او تجهیزاتی فراهم کند، رضایت میدهد. این کشور همچنین ترجیح داد بهجای همکاری عملیاتی با این دولت لیبی، متعهد به تأمین مالی جی5-ساحل شود.
سرمایهگذاریهای اقتصادی عربستان سعودی در آفریقا نیز هنوز در مراحل اولیه است. برخی از غولهای دولتی مانند شرکت شیمیایی سابیک که 70 درصد آن متعلق به آرامکوی عربستان است، بیش از یک دهه است که دفاتر یا شرکتهای تابعۀ خود را در مراکش، تونس و آفریقای جنوبی افتتاح کردهاند که ارزیابی نتایج آن هنوز دشوار است. در مورد آرامکوی سعودی باید گفت این شرکت، برخلاف پترولیوم قطر یا کوفپک کویت، تقریباً هرگز در آفریقا سرمایهگذاری نکرده است. خالد الفالح، وزیر سابق نفت عربستان سعودی، بهمنظور متعادلکردن حضور ایران در آفریقای جنوبی، قول داد تا سال 2028 یک پالایشگاه عظیم با تولید روزانه 300000 بشکه، یعنی نیمی از نیاز آفریقای جنوبی بسازد. با این حال، شانس تحقق چنین پالایشگاهی در آفریقای جنوبی بسیار اندک به نظر میرسد؛ زیرا ریسک مالی آن بیش از 10 میلیارد دلار است. در صنعت تسلیحات، صنایع نظامی عربستان سعودی (SAMI) تصمیم داشت در سال 2018 یک میلیارد دلار در گروه دنل آفریقای جنوبی سرمایهگذاری کند؛ پروژهای که تا به امروز همچنان ناتمام مانده است. شرکت خصوصی سعودی، آکوا پاور، در نیروگاههای خورشیدی در آفریقای جنوبی (بوکپورت و رداستون و همچنین زغال سنگ در کانسیا) و در مراکش (نور I، II و III و کوارزازت) و در مصر (نیروگاه خورشیدی) سرمایهگذاری کرد. تلاشها در سایر کشورهای جنوب صحرا مانند سنگال ناموفق بوده است.
عربستان سعودی همچنین درصدد بود با خرید زمینهای قابلکشت در آفریقا، در صنعت کشاورزی سرمایهگذاری کند. این استراتژی عمدتاً از طریق میلیاردر سعودی-اتیوپیایی، محمد العمودی، محقق شد. او توانست امتیازی با تمرکز بر 10000 هکتار در منطقۀ گامبلا در اتیوپی به دست آورد. ملک عبدالله برای سرمایهگذاری کشاورزی عربستان در خارج از کشور، از سال 2008 در تلاش بوده است نیازهای غذایی پادشاهی را با خرید میلیونها هکتار زمین در آفریقا تأمین کند. با این حال، در نهایت، خریدهای نسبتاً کمی در این قاره انجام شد.
وجوه اعطایی بهشکل وام یا کمکهای بلاعوض توسط صندوق توسعۀ عربستان سعودی (SFD) یکی دیگر از بردارهای نفوذ برای عربستان سعودی در آفریقا بوده است. از زمان تأسیس این صندوق در سال 1975، صندوق توسعۀ عربستان سعودی تا حد زیادی به آفریقا (52٪ از مبلغ پرداختشده) با هفت میلیارد دلار، کمک کرده است. صندوق توسعۀ عربستان سعودی در پروژههای فعلی با هدف قرار دادن بخشهای مختلف، از برق گرفته تا جادهها، تأمین آب، آموزش، مراقبتهای بهداشتی و…، 2/4 میلیارد یورو در آفریقا هزینه کرده است. از این مقدار، بیش از 60 درصد مربوط به شمال آفریقاست (40 درصد فقط برای مصر). کشور دیگری که از نظر کمکها برجسته است، جیبوتی است که 1/5% از کل وامهای تخصیصیافته به شرق آفریقا را دریافت کرده است. این کشور نیز سه برابر بیشتر از اتیوپی و دو برابرِ کنیا کمک دریافت میکند. در غرب آفریقا (18 کشور بر اساس فهرست صندوق توسعۀ عربستان سعودی حضور دارند که بهطرز عجیبی، سومالی و گابن بخشی از آن هستند)، بیش از یکچهارم مبلغ باقیمانده صرفاً به موریتانی مربوط میشود که اخیراً یکی از ارکان سیاست آفریقایی عربستان سعودی برای مدت طولانی بوده است؛ بهخصوص که قطع روابط دیپلماتیک با دوحه توسط نواکشوت این گرایش را تقویت کرده است. همچنین، سنگال با تقریباً نیمی از اعتبارات، دومین دریافتکنندۀ کمکهای صندوق در منطقۀ غرب آفریقاست.
علاوه بر صندوق توسعه، عربستان سعودی میتواند روی نفوذ قابلتوجه خود در بانک توسعۀ اسلامی (ISDB) که مقرّ آن در جده است، حساب کند. از زمان تأسیس بانک توسعۀ اسلامی در سال 1973تا کنون، 130 میلیارد دلار وام پرداخت شده است. اگرچه، این بانک اکنون شامل سهام 57 کشور عضو است، ریاض با دراختیارداشتن 5/23 درصد از سرمایه، نفوذ خود را در این بانک حفظ کرده است. آفریقا در حال حاضر 23 درصد از بودجۀ اعطایی توسط بانک توسعۀ اسلامی را دریافت میکند. کشورهای اصلی آفریقایی سنگال (9٪ از کل بودجه در سراسر جهان)، مصر (9/5٪) و مراکش (9/4٪) هستند.
عربستان سعودی همچنین میتواند روی نفوذ خود در سازمان کشورهای صادرکنندۀ نفت (اوپک) حساب کند که اکنون از مجموع چهارده کشور، هفت کشور آفریقایی (الجزایر، لیبی، نیجریه، آنگولا، کنگو، گابن و گینه استوایی) را بهعنوان عضو در خود دارد. کنگو و گینه استوایی در دو سال گذشته با امید جذب سرمایههای خلیج فارس، بهویژه عربستان سعودی، خود را به این کشور نزدیک کردهاند.
حضور اماکن مقدس اسلام در مکه و مدینه و ورود سالانه میلیونها زائر برای حج، نهتنها یک سرمایۀ بادآورده قابلتوجه تخمین زده شده است (سالانه 8 میلیارد دلار)، بلکه یک جنبۀ نمادین و سیاسی قوی نیز به همراه دارد. عربستان سعودی برای زیارت اماکن مقدس این کشور، برای کشورهای جهان سهمیه صادر میکند. با این حال، تنوع در تعداد ویزاهای صادرشده اهرم فشار مؤثری است که ریاض مجبور است بهعنوان بخشی از دیپلماسی خود، برخی کشورها را وادار به تبعیت کند. همچنین، زیارت، بسیاری از رهبران سیاسی جهان اسلام را قادر میسازد هر ساله با اعضای خانوادۀ سلطنتی و دولت ملاقات کنند.
مدارس دینی اسلامی یکی دیگر از عوامل کلیدی نفوذ عربستان سعودی از طریق حوزۀ مذهبی هستند. دانشگاه اسلامی مدینه، دانشگاه ام القری در مکه و دانشگاه اسلامی محمد بنسعود در ریاض، از دهه 1970 هزاران مبلّغ را از طریق بورس تحصیلی تربیت کردهاند. اینها پس از بازگشت به خانه، نهتنها اسلام وهابی را در مساجدی که اغلب با پول ریاض ساخته میشوند، تبلیغ میکنند، بلکه وابستگی شدیدی به پادشاهی که آنها را آموزش داده است، دارند. تا امروز این روحانیت که سه دهه است در این دانشگاهها شکل گرفته است، بالاترین مناصب مذهبی آفریقا را به خود اختصاص داده و تا حدودی بر مقامات سیاسی کشور خود نفوذ دارند.
چندین مؤسسۀ خیریۀ سعودی نیز به کشورهای آفریقایی کمک مالی میکنند و بهطور غیرمستقیم، نفوذ پادشاهی وهابی را افزایش میدهند. برای مثال، در این مورد میتوان به بنیاد ملک فیصل اشاره کرد که 43 پروژه از 197 پروژۀ آن، آفریقا را هدف قرار داده است. علاوه بر این، میلیاردرهای خانوادۀ سلطنتی، مانند الولید بنطلال آل سعود، برنامههای کمکی را به میزان میلیونها دلار تأمین میکنند که بیشتر آن به آفریقا میرود.
عربستان سعودی برای نفوذ در آفریقا، سیاستی اتخاذ کرده است که دیپلماسی، کمکهای مالی و سیاسیکردن اسلام را به هم پیوند میدهد. اگرچه اهداف ریاض همیشه محقق نشده است (بهجز مصر، هیچ قدرت بزرگ آفریقایی در برابر قطر موضع نگرفته است و نیجریه، مراکش، الجزایر و آفریقای جنوبی از این کار خودداری کردهاند)، شبکهای محکم از اتحادها، بهویژه در ساحل و شاخ آفریقا برای عربستان ایجاد شده است. قدرت ریاض در آفریقا عمدتاً از طریق کانالهای رسمی دولتی است؛ زیرا ابتکارات اقتصادی بخش خصوصی هنوز بسیار کم است. مردانی که در پسزمینه هستند و سایر واسطهها، اگرچه آشکارا وجود دارند، بردار اصلی پادشاهی برای سیاست آفریقا نیستند که بتواند روی یک دولت مجرب حساب کند. به نظر نمیرسد عربستان سعودی آفریقا را بهعنوان منطقۀ پیشران در اقتصاد خود در نظر بگیرد. به نظر میرسد حضور این کشور در مناطق خاصی از آفریقا، بیشتر واکنشی به حضور برخی رقبای ریاض در منطقه است تا بهعنوان کنشی مستقل در راستای تحقق سیاستی خاص باشد.