روابط هند با غرب آسیا: الگوها و چشم انداز
جمعی از نویسندگان موسسه خاورمیانه در واشنگتن
ترجمه موسسه آینده پژوهی جهان اسلام
تا پایان جنگ سرد، روابط هند با غرب آسیا در درجه اول بر اساس پاسخ های سیاست هند به تحول واقعیت های ژئوپلیتیکی بین المللی در منطقه شکل گرفته بود. هنگامی که هند استقلال یافت، کشورهای غربی در حال اعمال نفوذ و کنترل در غرب آسیا بودند. همه کشورهای مستقل آسیای غربی پس از آن، رژیم های کاملاً ضدکمونیستی و طرفدار غرب بودند و بخشی از بلوک تحت رهبری آمریکا در متن جنگ سردی را تشکیل می دادند که تازه ظهور کرده بود. با این حال، هند رویکردی منحصر به فرد را اتخاذ کرد که باعث ناامیدی بزرگ غرب و حتی خشم آن شد؛ رویکرد عدم هماهنگی با هیچ یک از این بلوک ها.
ناراسیما رائو، نخست وزیر هند پس از جنگ سرد، در ژوئن 1991 مسئولیتی را به عهده گرفت تا سریعاً تغییرات چشمگیر اقتصادی و سیاسی را برای انطباق با واقعیت های جدید ژئوپلیتیکی جهانی انجام دهد. اقتصاد حمایت گرایانه و عمل گرایی با محوریت منافع ملی به اصل مهم مدیریت وی تبدیل شد. تلاش برای اصلاحات چشمگیر اقتصادی و آزادسازی برای ایجاد هند جدید آغاز شد که در پیوستن به جریان اصلی اقتصاد جهانی برای دستیابی به نرخ های بالای رشد اقتصادی به طور مداوم عمل کند. این موضوع به بالاترین هدف سیاست خارجی هند تبدیل شده است.
در واقع منافع و قابلیت های هند بسیار فراتر از شبه قاره گسترده شده است. غرب آسیا، به عنوان منطقه ای که نقش مهمی در اقتصاد هند و آینده آن دارد شناخته می شود. همانطور که فارن افیرز در شماره جولای/ آگوست 2006 از قول سی. راجان ماهان بیان کرد: پس از گذشت بیش از نیم قرن از آغاز اشتباهات و پتانسیل های تحقق نیافته، هند اکنون به عنوان یک کشور در حال تغییر در توازن قدرت جهانی ظاهر می شود. هند در سال های آینده فرصتی برای شکل دادن به مهم ترین موضوعات قرن بیست و یکم خواهد داشت که ایجاد ثبات در آسیا، نوسازی سیاسی خاورمیانه بزرگ و مدیریت جهانی سازی از جمله ی آن هاست. حدود ده سال بعد، مرکز تحقیقات پیو، نتایج حاصل از افکارسنجی انجام شده در هند را گزارش کرد، که نشان داد بیش از دو سوم (68 درصد) از پاسخ دهندگان اذعان می کنند که کشورشان امروز نقش مهم تری را در امور جهانی در مقایسه با یک دهه پیش بازی می کند. شهرت و جایگاه مثبت هند در جهان، که باعث افتخار شهروندانش می شود، در درجه اول ناشی از پیشرفت اقتصادی این کشور در دو دهه گذشته است، از جمله می توان به اقدامات قابل توجه در مقابله با فقر شدید اشاره کرد.
اهمیت استراتژیک غرب آسیا در جغرافیای آن و یک منبع طبیعی اساسی، یعنی نفت، نهفته است. اهمیت نفت برای اقتصاد جهان تا آنجاست که همواره غرب آسیا در کنار نفت مورد توجه تحلیل گران و محققان قرار گرفته است. “پترولیوم”، تنها کالایی با ارزش در تجارت جهانی است که همانگونه که در زمان صلح کالایی ضروری است، در جنگ ها هم دارای اهمیت استراتژیک است. هند سهم بزرگی از این کالا را در منطقه دارد. انرژی از بارزترین این موارد است. 70 درصد از نیازهای انرژی وارداتی هندوستان از آسیای غربی تامین می شود و این وابستگی تنها با رشد اقتصاد هند تا 8 درصد یا بیشتر از آن بهبود می یابد. بنابراین خط لوله پیشنهادی با ایران از نظر اقتصادی و استراتژیک نیز مانند خط لوله ترکمنستان – افغانستان – پاکستان – هند منطقی است. هند در تلاش است تا به تعاملات خود با غرب آسیا در شرایط برابر و با عزت و احترام برخورد نماید، برای این منظور کوشش ها همچنان ادامه دارد و دولت های منطقه بیش تر و بیش تر همکاری می کنند. روابط اقتصادی غیر نفتی هند با منطقه نیز به نفع طرفین در حال گسترش است. بنابراین، منافع ملی هند مستقیماً با صلح و ثبات در غرب آسیا گره خورده است.
امروز هند، سومین اقتصاد بزرگ جهان از نظر قدرت سرانه است. اقتصاد هند چشم انداز رشد قوی ای دارد. طبق بررسی اقتصادی و اجتماعی آسیا و اقیانوسیه 2016 ، پیش بینی شد که “اقتصاد هند در هر دو سال 2016-17 و 2017-18 رشد 7.6٪ رشد را حفظ کند.” به علاوه به عنوان یک کشور بزرگ تجاری و مصرف کننده منابع، هند قابلیت های دریایی خود را گسترش داده و به این ترتیب به یک قدرت نظامی معتبر جهانی تبدیل شده است. هند به عنوان یكی از سه كشور آسیایی و دهمین کشور جهان در بهره مندی از ناو هواپیمابر، این توانایی را دارد كه نیروهای خود را به مراتب فراتر از منطقه منتقل کند.
اگرچه سیاست گذاران هندی به طور واضح بر چالش ها و اولویت های داخلی متمرکز هستند، اما با این حال به نظر می رسد مصمم هستند تا وضعیت هند را در سطح بین المللی ارتقا دهند. نخست وزیر نارندرا مودی، در فوریه 2015 خطاب به مدیران هندی، آن ها را ترغیب کرد تا ذهنیت های قدیمی را دور ریخته و “به هند کمک کنند تا در جایگاه جهانی فراتر از یک نیروی متعادل کننده رود، و در نقش یک پیشرو قرار گیرد.” اس.جایشانکار،وزیر خارجه پنج ماه بعد در سنگاپور، بار دیگر تأکید کرد که استراتژی دولت هند مبتنی بر “به دوش گرفتن بیش تر مسئولیت “است و افزود: “هند با اطمینان و خاطرجمعی بیش تر، دنیا را همراهی می کند.”
مطمئناً، رشد اقتصادی هند نه خطی و نه یکنواخت بوده است. این کشور همچنان با چالش های بزرگی در مسیر رسیدن به موفقیت و تبدیل شدن به “قدرت پیشرو” روبرو است. کاهش فقر و گرسنگی و تنش با پاکستان، دو چالش دیگر است. با این حال، دستاوردهای هند در حوزه های اقتصادی و نظامی چشمگیر است. و دیپلماسی هند تحت دولت مودی، مسلماً عملگراتر، پیشگیرانه و با اعتماد به نفس تر از همیشه بوده است. او قدرت و ایستادگی هند را ارتقا داد و دیپلماسی فعال آن را می توان در تمرکز مجدد آن بر خاورمیانه (غرب آسیا) مشاهده کرد. او اذعان کرد که “ردپای” هند در منطقه “نسبتاً مستقل از محاسبات استراتژیک” بوده است.
سیاست گذاران هندی لزوم تدوین استراتژی تعامل همه جانبه را، به عنوان راه دیگری که به دنبال تقویت روابط اقتصادی و نهادینه کردن همکاری های امنیتی بلند مدت است، در دستور کار قرار داده اند. در پس زمینه این تحولات، باید بیش تر به بررسی ابعاد ژئوپلیتیکی، پیوندهای اقتصادی، شبکه های فراملی و دیگر جنبه های پیوندهای هند با خاور میانه پرداخته شود، منطقه ای که نقش اساسی در اقتصاد هند و آینده آن دارد.
**مسئولیت صحت و سقم مطالب موجود در یادداشتها، مقالات و مصاحبههای منتشر شده در سایت به عهده نویسنده بوده و انتشار آنها الزاماً به معنی تأیید مطلب یا بیانگر دیدگاههای موسسه نیست.