مریم درخشنده، پژوهشگر مرکز آیندهپژوهی جهان اسلام
در نشست سران گروه 20 در دهلی نو، رهبران هند، ایالات متحده، امارات متحدهعربی، عربستان، فرانسه، آلمان، ایتالیا به طور رسمی یادداشت تفاهمی را امضا کردند که با حمایت صریح آمریکا، کریدور اقتصادی را به منظور اتصال هند، غربآسیا و اروپا در دستور کار قرار دادند. هرچند در این طرح از رژیم صهیونیستی و اردن نام برده نشد؛ اما بخشی از کریدور خواهند بود. این ابتکار از دو بخش: کریدور شرقی که هند را به خلیج فارس و کریدور شمالی که خلیج فارس را به اروپا متصل میکند تشکیل شده است.
بایدن این ابتکار را یک گام بزرگ با هدف اتصال بنادر دو قاره(آسیا و اروپا) اعلام نمود که منجر به تقویت و توسعه اقتصادی کشورها و «خاورمیانهای باثباتتر، مرفهتر و یکپارچهتر» خواهد شد. همچنین نارندا مودی نیز اهمیت کریدور را برای هند به عنوان قطبی محوری در راستای توسعه اقتصادی از طریق افزایش اتصال و یکپارچگی اقتصادی بین آسیا، خاورمیانه و اروپا مورد تاکید قرار داد.همچنین برای اروپا تضمینی برای امنیت انرژی با توجه به بحران اوکراین را در دستور کار قرار میدهد. با عنایت به ابعاد چندوجهی کریدور (اقتصادی، امنیتی و سیاسی) و مشارکت کشورهای مختلف در این طرح، ابعاد حضور آنها را در این پروژه مورد بررسی قرار میدهیم.
در لایه اول حضور پررنگ و مشتاقانه آمریکا در این کریدور است. ابتکار کریدور نتیجه دو توافقی است که آمریکا از سال 2020 به منظور بازتعریف توازن منطقهای پیریزی نمود. در گام اول کریدور بخشی از توافق نامه ابراهیم در خصوص صلح رژیم صهیونیستی- امارات و عادی سازی روابط رژیم اسرائیل- بحرین در سال 2020 است. در این معنا چشمانداز سیاسی کریدور در راستای توافق نامه ابراهیم ایجاد بستری برای عادی سازی روابط رژیم اسرائیل با عربستان سعودی به عنوان یک توافق بزرگ در غربآسیا است. به عبارتی کریدور براساس چشم انداز پیوستن رژیم صهیونیستی به جهان، زمینه ادغام آن را نه تنها در خاورمیانه بلکه در آسیا محقق میکند. در گام دوم ابتکار کریدور، ناشی از اقدام آمریکا، هند، رژیم اسرائیل، امارات متحده عربی در سال 2021 در جریان اجلاس G7 بود که طرحی را با عنوان مشارکت برای سرمایهگذاری در زیرساختهای جهانی[1] اعلام نمودند که به نشست چهارگانه کواد2 در جهت ترسیم دوباره معادلات در غرب آسیا مورد توجه قرار گرفت. در گام سوم نیز در تکمیل این فرآیند، کریدور عرب-مد به منظور ایجاد پایگاه قوی و حضور تزلزل ناپذیر واشنگتن در خاورمیانه برای تعامل در غرب آسیا عملیاتی شده است.
در واقع این ابتکار در تداوم راهبرد چرخش به آسیا اوباما و استراتژی ایندوپاسفیک ترامپ که ریشه در افزایش نگرانی حضور چین آسیا را داشت؛ تمرکز در غرب آسیا و سرمایهگذاری در پروژههای زیرساختی منطقه را مورد توجه قرار میدهد. نگرانی واشنگتن در خصوص افزایش کلیدی نفوذ ژئوپلتیک چین در منطقه ناظر بر چند مؤلفه است که شامل: افزایش سرمایهگذاریهای پکن در ابتکار کمربند-راه در منطقه (حدود 23 درصد در سال 2022)، افزایش نقش سیاسی چین در منطقه به عنوان بازیگر خارجی (قرارداد 25 ساله با ایران، میانجیگری ایران- عربستان و تعمیق روابط چین و عربستان)، حضور رو به رشد شرکتهای چین در پروژههای زیرساختی حساس در کشورهای اسرائیل(بندرحیفا)، امارات متحده عربی(بندر خلیفه) و توافق با آرامکو برای افزایش سرمایه گذاری به عنوان بزرگترین تأمین کننده نفت خام چین است.
کریدور اقتصادی بخش جدایی ناپذیر از نام تجاری ملی هند(برندینگ) است که نارندرا مودی در حال پیگیری آن است. این کریدور در راستای برنامههای ساگار مالا[2] به عنوان طرح چشمانداز ملی کشور هند با هدف ترویج توسعه بندری و خطوط ساحلی هند، برنامه «هند متکی به خود»[3] به منظور توسعه اقتصادی کشور و ابتکار ساخت هند به عنوان چشماندازی برای ایفای نقش بزرگتر در اقتصاد جهانی[4]، ایجاد محیط مساعد سرمایهگذاری، توسعه زیرساختهای مدرن و کارآمد را مورد توجه قرار میدهد. بر این اساس کریدور عرب-مد فرصت و امکانات جدیدی را برای هند در “پیوندهای تجارت جهانی و انرژی” از یکسو با توجه به کاهش هزینهها (حدود 30 درصد) و سرعت انتقال در بخش لجستیکی و حمل و نقل (40 درصد سریعتر از کانال سوئز)، تضمین امنیت انرژی از خلیج فارس و رشد سریع اقتصادی در منطقه و یافتن مسیرهای جدید به اروپا در قالب میان منطقهگرایی را محقق مینماید. به عبارتی برای هند اهمیت کریدور در بخش اول اتصال با مهمترین شرکای تجاری در غربآسیا(امارات متحده عربی به عنوان نهمین سرمایهگذار بزرگ در هند با تجارت دوجانبه حدود 154.73 میلیارد دلار در سال 2022، عربستان سعودی به عنوان چهارمین شریک تجاری بزرگ هند با بیش از 18 درصد واردات نفت خام و رژیم اسرائیل با تجارت حدود ۷٫۸۶ میلیارد دلار در سال ۲۰۲۱-۲۰۲۲) قابل توجه است. در بعد سیاسی-امنیتی نیز کریدور به عنوان راهی برای مقابله با نفوذ طرح کمربند-جاده چین با توجه به سرمایهگذاری در جنوب آسیا(پاکستان، بنگلادش و افغانستان) و شکستن حصر پکن بر علیه هند است.
برای عربستان و امارات کریدور در چارچوب جهتگیریهای ژئواکونومیک «نگاه به شرق» است که چند پیامد مهم دارد: اول، نقش ژئواکونومیکی و ژئواستراتژیکی آنها را در مسیرهای تجاری و امنیت جهانی برای اتصال به اروپا و جنوبآسیا تقویت میکند. دوم، فرصتهای جدید تجاری و تنوعبخشی را برای تجارت به جز نفت در راستای برنامههای «چشمانداز» آنها فراهم میکند. به عبارتی کریدور در راستای همکاری راهبردی هند و عربستان در سال 2019 و به عنوان بخشی از برنامه چشم انداز 2030 کشور است. همچنین برای امارات متحده عربی، مشارکت در این ابتکار در راستای جذب سرمایهگذاری خارجی و افزایش وزن ژئوپلیتیکی کشور قابل توجه است. سوم: برای عربستان سعودی و امارات متحده عربی، پروژه کریدور ترکیبی از موضع چندقطبی آنها برای قرار گرفتن در قلب تجارت جهانی به ویژه پس از ورود اخیر عربستان و امارات به بریکس اهمیت دارد. به عبارتی پروژه کریدور به ریاض و ابوظبی این فرصت را میدهد تا با حفظ استقلال در سیاست خارجی، همزمان موازنه روابط با چین و آمریکا را تنظیم نمایند. در واقع دو کشور این ابتکار را نه به عنوان پروژه ضد چین، بلکه به عنوان گامی که از نظر اقتصادی و زیرساختی به آنها کمک میکند تا در موقعیت بهتری در ارتباط جهانی در حال تغییر قرار گیرند، کمک میکند. در این معنا “کمربند” و “کریدور” به عنوان راهی برای کاهش خسارات مالی احتمالی در صورت رکود پایدار اقتصادی چین یا تشدید درگیری در هند و اقیانوس آرام (مثلاً تایوان) و بحران اوکراین در قالب زنجیره ارزش افزوده جهانی جایگاه ویژهای دارد.
از نگاه چین، کریدور عرب-مد اقدامی در جهت موازنه در برابر ابتکار کمربند-جاده است که آمریکا در گام اول در”کواد 1″ در منطقه پاسفیک اجرا نمود و با توسعه همکاریهای استراتژیک در کواد 2 در غربآسیا سعی نمود تا محدوده عملیاتی خود را وسیعتر نماید. در این راستا، سخنرانی بایدن در کمپین انتخاباتی که ابتکار کمربند-جاده را با توجه به ایجاد تله بدهیها، به عنوان ابزاری برای نفوذ ژئوپلیتیکی به جای سود متقابل است؛ مورد انتقاد قرار داد؛ که چین آن را تلاشی رقیب یا خصمانه با هدف منزوی کردن پکن در منطقه میداند. با توجه به روابط اقتصادی و تجاری روبه رشد چین در غربآسیا که حدود ۲۲ میلیارد دلار در ۱۵ کشور غرب آسیا که عموماً متحدان مشترک ایالات متحده هستند (به جز ایران)، اهمیت اقدامات آمریکا برای انزوای پکن مشخص میکند. سخنگوی وزارت خارجه چین اشاره دارد که پکن از همه ابتکاراتی که ذیل توسعه زیرساختهای کشورها که به منظور ارتقا اتصال مناطق باشد استقبال میکند و کریدور اقتصادی هند-خاورمیانه-اروپا نیز تا زمانی که به یک ابزار رقابت ژئوپلیتیکی تبدیل نشود قابل قبول است. اما به نظر میرسد کریدور عرب-مد نه تنها یک ابتکار اقتصادی، بلکه یک ابتکار سیاسی و استراتژیک است که منعکس کننده سیستم ائتلاف تحت رهبری ایالات متحده علیه ظهور چین است که میتواند منافع و نفوذ این کشور را در مناطقی که سرمایه گذاری در زیرساختها، تجارت و روابط فرهنگی انجام داده است، تضعیف نماید.
از نگاه ایران، کریدورهای اقتصادی فقط مسیرهای لجستیکی برای ترانزیت کالا نیستند؛ آنها سیستم عصبی اقتصاد جهانی و سنگ بنای بازیهای ژئوپلیتیک هستند که بر توازن قدرت تأثیر میگذارند و کشورها را قادر میسازند تا خطوط تأمین ضروری را تضمین نمایند. در این معنا کریدور عرب-مد با توجه به اتصال هند به غربآسیا و سپس اروپا، صرفاً نقطه اتصال جنوب آسیا به اروپا را تحت پوشش قرار میدهد. این به معنای کاهش اهمیت تنگه هرمز و کریدور شمال-جنوب نیست. هر چند با توجه به کاهش تمایل دهلی در سرمایه گذاری در بندر چابهار که به عنوان نقطه عزیمت کالا از هند به کشورهای آسیای میانه و اتصال به روسیه و اروپا شناخته میشود؛ علیرغم اینکه کریدور عرب-مد به عنوان مسیر تجاری جدید هند و عربستان برای دور زدن ایران است، اما این به معنی حذف و یا کاهش ارزش کریدور شمال-جنوب نیست .
[1] Partnership for Global Infrastructure Investment (PGII)
[2] Sagar Mala project
[3] Atmanirbhar Bharat Abhiyaan
[4] Make in India
پینوشت: منابع این یادداشت نزد پژوهشگر محفوظ است.