علیرضا شاکر؛ پژوهشگر مرکز آینده پژوهی جهان اسلام
کشف و توسعه میادین نفت و گاز در فلات قاره اسرائیل، فرصت ها و تهدیدهای جدیدی را در مقابل تل آویو قرار داده است. طبیعی است که فرصت های اقتصادی و ژئوپلتیک این رویداد بیش از تهدیدهای آن خواهد بود. کما اینکه رژیم اسرائیل در صدد است تا طرحهای توسعه میادین نفت و گاز و ایجاد خطوط لوله انتقال گاز در مسیرهای مختلف، خود را بهعنوان یکی از بازیگران اصلی صادرات گاز در مدیترانه شرقی مطرح کند. تل آویو در این مسیر شاهد چالشهای امنیتی و سیاسی با لبنان، برخی گروههای فلسطینی و ترکیه بوده که بسیاری از آنها همچنان باقی مانده است. ترکیه به نوبه خود با هرگونه توسعه میادین گازی مدیترانه شرقی که ترکیه را از معادلات خارج کند، مخالف است. این امر بهویژه در مورد گاز قبرس که ترکیه حداقل ادعای مالکیت جزئی بر آن دارد، صادق است. یکی از طرح های بلندپروازانه رژیم اسرائیل، خط لوله انتقال گازی است که از مسیر قبرس عبور می کند.
اسرائیل با سرعت تلاش میکند تا جایگاه خود را بهعنوان صادرکننده گاز به اروپا تثبیت کند. گاز نقش استراتژیک در امنیت ملی این کشور ایفا میکند. از نظر اسرائیل صادرات گاز به اروپا میتواند ضامنی برای تامین امنیت بیشتر این کشور به شمار بیاید. شاید به همین دلیل است که تلآویو حداقل از سه محور این ایده را دنبال میکند؛
انتقال گاز به مصر و تبدیل آن به گاز مایع (LNG) و انتقال با کشتی به اروپا.
انتقال گاز به قبرس و از طریق یونان به اروپا.
و نهایتاً انتقال گاز به ترکیه و از آن طریق به اروپا.
واردکننده محض انرژی
اسرائیل تا ابتدای قرن حاضر، واردکننده محض انرژی بود. در بخشی از عمر 52 ساله این رژیم در قرن بیستم (اعلام موجودیت 1948) سوخت نیروگاههای برق و دیگر مصارف انرژی این کشور بهوسیله نفت و در دورهای دیگر با زغال سنگ و نفت کوره، تامین میشده است.
از همان روزهای آغازین حیات دولت اسرائیل و متعاقب آن تحریم نفتی از سوی اعراب )1948( امنیت انرژی به اولویت امنیت ملی این کشور تبدیل شد. ازاینرو اسرائیلیها از دهه 1950 مجموعه اقداماتی شامل اکتشافات هیدروکربنی، توسعه تکنولوژی انرژی تجدیدپذیر و حتی انرژی هسته ای را در دستور کار خود قرار دادند، اما ادر بکارگیری آنها چندان توفیقی نداشتند و در عمل عمده واردات نفت از متحد خود یعنی ایران صورت گرفت. با تحریم مجدد نفت از سوی اعراب در سال 1973 و همچنین انقلاب اسلامی مردم ایران، اسرائیل سوخت نیروگاههای تولید برق خود را به زغال سنگ تبدیل کرد. بیشتر زغالسنگهای موردنیاز را از مبدأ آمریکا و با طی مسافت طولانی در دریا بدست آورد. همه این عوامل باعث میشد که امنیت انرژی اسرائیل همواره شکننده باشد و انرژی به سختی و گران به این کشور برسد.
بازیگر جدید عرصه انرژی
نگاهی به نقشه اسرائیل نشان می دهد که بیشتر شهرهای این کشور در نزدیکی دریا قرار دارند. در دوسال آخر قرن بیستم، دو میدان گازی کوچک در نزدیکی بندر اشکون کشف شد و از سال 2004 گاز وارد چرخه نیروگاههای اسرائیل شد. بطوریکه در سال 2007، در تولید برق اسرائیل 69% زغالسنگ، 7% گازوئیل، 3% نفت کوره، 1% برق اولیه و 20% گاز مورداستفاده قرار میگرفت.
با ادامه اکتشافات در سال 2010 حوضه رسوبی لوانت (Levant) کشف شد که محدوده ای متشکل از اسرائیل، لبنان، قبرس، سوریه و منطقه تحت کنترل فلسطینی ها را شامل می شد. گزارش مرکز مطالعات زمین شناسی آمریکا (USGS ) در سال 2010 ذخائر نفت این حوضه را 1.7 میلیارد بشکه، برآورد میانه از پتانسیل ذخائر اکتشاف نشده گازی را 3.1 تریلیون مترمکعب و پتانسیل میعانات گازی NGL) ( این حوضه را 3.1 میلیارد بشکه اعلام کرده است.
تاکنون اسرائیل چندین میدان گازی همچون نوا، ماری، دالیت، روت، حنا، کاریش، تانین و … در آبهای مدیترانه کشف کرده است. اما این کشف دو میدان گازی بزرگ تمار و لویاتان بود که چشم انداز انرژی این کشور را متحول کرد و عملا بخش انرژی اسرائیل را از نظر اقتصادی و ژئوپلتیکی حائز اهمیت ویژه ای قرار داد. عملا بعد از کشف این دو میدان بزرگ بود که سرمایهگذاری برای صادرات گاز مقرون به صرفه شد و اسرائیل توانست از این امکان برای بالابردن حوزه نفوذ خود بهره ببرد.
خطوط لوله استراتژیک
از همین رو استراتژی کسب امنیت از طریق صادرات انرژی در دستور کار تل آویو قرار گرفت. در ژانویه 2020، اسرائیل صادرات گاز طبیعی خود را از میدان دریایی لویاتان به اردن و مصر آغاز کرد. بدین ترتیب بهره برداری از ذخائر گاز مدیترانه شرقی وارد فاز جدیدی شد. پیش از این و در سال 2018 قرارداد همکاری اقتصادی جهت احداث خط لوله انتقال گاز از جنوب اسرائیل به صحرای سینا میان شرکتهای دو کشور به امضاء رسید. دو طرف در اکتبر همان سال توافق کردند میزان گاز انتقالی را برای یک دوره ۱۰ ساله به ۱۵ میلیارد دلار برسانند. تلآویو این قرارداد را «مهمترین توافق از زمان امضای معاهده صلح در سال 1979 میلادی » توصیف کرد.
در همین حال تل آویو با آنکارا وارد مذاکره شده است تا انتقال بخشی از گازهای استخراج شده در دریای مدیترانه شرقی را از مسیر ترکیه به اروپا منتقل کند. هر چند که بنظر می رسد ترکیه رقیب جدی اسرائیل در مدیترانه شرقی است. ترکیه تحت نظر سازمان ملل متحد توافقنامه دریایی با دولت لیبی در طرابلس منعقد کرده است که هدف آن ایجاد یک منطقه اقتصادی مشترک میان ترکیه و لیبی در سراسر دریای مدیترانه است. بنظر می رسد انعقاد این توافق، واکنشی در مقابل جاه طلبی های اسرائیل و قبرس است. اسرائیل به دنبال تبدیل میدان های گازی خود به نفوذ منطقه ای است به همین دلیل با ایجاد مجمع گاز مدیترانه شرقی (EMGF) مستقر در قاهره در ژانویه 2019 مجموعه ای از کشورهای ذینفع شامل قبرس، مصر، یونان، ایتالیا، اردن و فلسطین را گردآورده است؛ این کشورها ( بدون حضور ترکیه) بدنبال تقویت همکاری های منطقه ای در توسعه ذخایر گازی شرق مدیترانه هستند.
در همین راستا ایجاد خط لوله گاز Middle East در دستور کار اسرائیل، قبرس، یونان و ایتالیا قرار گرفته است. این خطوط لوله میادین گازی فراساحلی اسرائیل را به قبرس، یونان و ایتالیا و از آنجا به بقیه اروپا حمل کرده و امکان عرضه ثابت گاز را فراهم می کند. این خط لوله طولانیترین (1900 کیلومتر) و عمیقترین خط لوله زیر آب در جهان بود که سالانه 9 تا 12 میلیارد متر مکعب در مرحله اول (و 20 میلیارد متر مکعب در مراحل بعدی) ارائه میکرد. هزینه این خط لوله 6 میلیارد یورو پیش بینی شده بود که نشان دهنده دامنه بلندپروازانه پروژه بود.
مهمترین مانع اجرای این طرح کناره گیری آمریکا از همکاری با آن است. دولت بایدن دلیل اینکار را سیاست کلان دولت بر عدم حمایت از پروژههای بلندمدت انرژی «غیر سبز» عنوان کرد؛ هر چند که بنظر می رسد فقدان قابلیت تجاری این خط لوله و تنش های منطقه ای به ویژه مخالفت ترکیه با اجرای آن در تصمیم دولت آمریکا بی تاثیر نبوده است. در هر صورت توافق قاهره و تلآویو بر انتقال گاز طبیعی از رژیم صهیونیستی به ایستگاههای مایعسازی گاز در مصر (دمیاط و ادکو در شمال این کشور) و سپس بارگیری به سمت بازارهای اروپا همچنان به قوت باقی است.
آغاز دوران جدید در تاریخ اسرائیل
توسعه خطوط لوله گاز اسرائیل و اجرای سیاست های بلند پروازانه این کشور با چالش هایی نیز مواجه هست. یکی از آنها اختلافات مرزی با برخی کشورها از جمله لبنان است. در همین رابطه میانجیگیری آمریکاییها برای پایان دادن به اختلاف همچنان ادامه دارد. در حال حاضر میادین نفت و گاز اسرائیل و طرح های اکتشاف و توسعه میادین و خطوط لوله این کشور در دریا، در وسعتی به میزان دو برابر مساحت خاکی این کشور ادامه دارد. به همین دلیل اسرائیل با تغییر در استراتژی نظامی خود، بر نیروی دریایی سرمایهگذاری ویژهای کرده است. تا پیش از این ، اسرائیل نیروی دریایی چندان قابل ملاحظهای نداشت. اما در حال حاضر نیروی دریایی این کشور مسئولیت تامین امنیت پروژههای دریایی را عهدهدار است. از سوی دیگر جنگ اوکراین فرصت جدیدی را مقابل اسرائیل ایجاد کرد تا بخشی از گاز صادراتی روسیه به اروپا را جایگزین کند. آنطور که اتحادیه اروپا اعلام کرده است، گاز انتقال یافته به اروپا از مسیر مصر، حدود 10 درصد از گاز صادراتی روسیه را تامین میکند.
اسرائیل بدنبال این است که اروپا را به گاز خود وابسته کند. در صورت محقق شدن این هدف، تل آویو علاوه بر اینکه از حمایت اروپا برخوردار می شود، با متحدان منطقه ای خود ( کشورهایی که خطوط لوله انتقال انرژی از آنجا عبور می کند) به منافع مشترک می رسد. هر چند که کشف نفت و گاز در مصر و همچنین کشف مشابه در دریای مرمره ترکیه این چشم انداز را مبهم کرده است. حضور فعال احتمالی ایران در انتقال گاز به اروپا نیز دلیل دیگری است که چه بسا ایده ایجاد وابستگی در اروپا را به چالش بکشد. در هر صورت باید دید این کشور چه میزان با منافع اقتصادی و ژئوپلتیک خود می رسد؛ آنچه مسلم است، رفتار و استراتژی اسرائیل بعد از کشف نفت و گاز با اسرائیل قبل از آن تفاوت کامل خواهد داشت. بنابراین می توان گفت تاریخ اسرائیل را باید به دو بخش تقسیم کرد؛ قبل از کشف نفت و گاز و بعد از آن.