سید حامد حسینی؛ دانشجوی دکترای روابط بینالملل
در دوران کاهش قدرت واشنگتن در منطقه و عدم تمایل به درگیرشدن با مسائل جدی و عقبنشینیهای قابلتوجه نظامی، چینیها و ایرانیها هرگونه خلأ قدرتی را پر میکنند. نگاه ایران به شرق و پیشروی چین بهسمت غرب در تقاطع خاورمیانه به یکدیگر رسیده است. استراتژی «اژدهای محتاط» پکن ممکن است در خاورمیانه با قدرت و نفوذ روزافزون خود، دیگر چنان محتاط نماند؛ بهویژه در زمانی که با کاهش قدرت و تأثیرگذاری ایالات متحده بر روندهای منطقهای مواجه هستیم.
تهاجم اشتباه ایالات متحده به عراق در سال 2003 و بهدنبال آن، خیزشهای موسوم به بهار عربی، معماری امنیتی خاورمیانه را بهطرز چشمگیری تغییر داده است. این دو رویداد تاریخی، تعادل بین قدرت را تغییر داده و به ایجاد خلأ امنیتی درونمنطقهای منجر شده است. این خلأ را عمدتاً گروههای مسلح فرقهای درونملی و فراملی که غالباً تحتحمایت قدرتهای منطقهای قرار دارند، پر میکنند. بدیهی است که فقدان استراتژی مشخص، ناامنی مداوم، افزایش بازیگران متخاصم دولتی و غیردولتی و هزینهبربودن جنگها، توانایی واشنگتن در مدیریت معماری امنیتی جدید خاورمیانه را تضعیف کرده است. به همین ترتیب، ناتوانی ایالات متحده در انطباق با دینامیکهای جدید منطقهای، ایران را قادر ساخت خلأ را پر کند و نفوذ منطقهای خود را بهضرر ایالات متحده پیش ببرد و اکنون از چین برای پیوستن به معماری جدید امنیتی دعوت کند.
گرچه نمیتوان بر پیچیدگیهای مشارکت فراگیر سیاسی و اقتصادی و امنیتی بین چین و ایران سایۀ تردید افکند، تحقق این مشارکت، پیامدهای منطقهای و احتمالاً فرامنطقهای خواهد داشت. برای درک بهتر نزدیکی استراتژیک ایران و چین و پیامدهای احتمالی آن لازم است در متن تحولات منطقهای و پیشبینی سیاستهای قدرتهای بزرگ به آن نگاه کنیم.
چین از اوایل سال 2000، رویکرد جدیدی برای استراتژی کلان خود تحتعنوان «نوسازی بزرگ ملت چین» در پیش گرفته است. این رویکرد مستلزم تمایل پکن برای اقدام در سطح جهانی با قاطعیت بیشتر است؛ ازاینرو پکن با ترویج گفتمان «رؤیای چینی» دستورالعمل ویژهای برای بهبود جایگاه چین در صحنۀ بینالملل تنظیم کرده است. در عرصۀ مقابل، استراتژی دفاع ملی 2018 ایالات متحده، بهوضوح، چین را رقیبی تجدیدنظرطلب خوانده است که میخواهد نظم جهانی را با پیکربندیهای جدید در اقیانوس هند و حوزۀ پاسیفیک بهنفع خود تغییر دهد. واشنگتن همچنین سیاست مهار علیه برنامههای هستهای و منطقهای ایران را در پیش گرفته است. بنابراین، توافقنامۀ استراتژیک چین و ایران تلاشهای ایالات متحده برای بهحداقلرساندن نفوذ چین و ایران در خاورمیانه را تضعیف میکند.
نزدیکی استراتژیک چین و ایران حاکی از این است که در امنیت و درک تهدیدات تجدیدنظر شده است و الگوهای جدید تغییر مشارکت در ژئوپلیتیک منطقه در پیش گرفته شدهاند. باید توجه نمود که برخلاف ایالات متحده، چین پیشینۀ مداخله در خاورمیانه را ندارد و حمایت از اسرائیل را هدف اصلی امنیت ملی خود تعریف نکرده است. افزون بر این، رویکرد ابتدایی چین اقتصادی است و این کشور عمداً از درگیرشدن در روابط مطلقگرایانه، یعنی یا با ما یا علیه ما، با کشورهای منطقه جلوگیری کرده است. سیاستگذاران و بازیگران مؤثر منطقهای نیز پکن را بازیگری چیرهدست و بدون تهدید میدانند. در عوض، چین با بهکارگیری رویکرد توسعهای خود و با اتخاذ سیاست «دوستی با همه و دشمنی با هیچکس» سعی میکند منافع فرامنطقهای را حفظ کند و ارتقا بخشد. اما بد نیست اگر اندکی واقعگرای محض نیز باشیم. رویکرد چین در چنین منطقهای پرآشوب و متعارضی، ممکن است صلحطلبانه و اقتصادی باشد؛ اما هر اندازه که قدرتش بیشتر میشود، لاجرم به نگرشهای سیاسی و امنیتی نیز میل پیدا میکند.
ابتکار عمل چینی و ایرانی این اجازه را به ایران میدهد که از نظر اقتصادی و سیاسی در برابر فشارهای ایالات متحده مقاومت کند و نفوذ خود را در خاورمیانه بیشتر گسترش دهد. ایران برای ارتقای موقعیت خود و درگیرکردن قدرتهای بزرگ غیرغربی در معادلات امنیتی خاورمیانه، مانند اتحاد با روسیه در سوریه و انجام رزمایش دریایی با چین و روسیه در خلیج عمان، از روندهای جاری در منطقه استفادۀ عملی کرده است. همچنین، همکاری استراتژیک ایران و چین بر توازن قدرت در آسیای جنوبی تأثیر میگذارد و عواقب خاصی برای هند، بهعنوان قدرت منطقهای و شریک ایالات متحده دارد.
این توافق، پیامدهای سیاسی و امنیتی و اقتصادیای بهزیان دهلی نو خواهد داشت. تنها چند روز پس از آشکارشدن سند مشارکت چین و ایران، ایران تصمیم گرفت هند را از پروژۀ راهآهن استراتژیک چابهار-زاهدان که اقیانوس هند را به افغانستان وصل میکند، خارج کند. اگر چین در پروژههای راهبردی راهآهن و توسعۀ بندرهای چابهار و جاسک جایگزین هند شود، رؤیای هند برای اتصال بمبئی به مسکو از طریق کریدور بینالمللی شمالجنوب نافرجام میماند. علاوه بر این، توافقنامۀ دو جانبه فرصتی عالی برای پکن برای مشارکت در ساخت بندر استراتژیک جاسک، واقع در شرق تنگۀ هرمز، فراهم میکند. حضور چین در پروژۀ توسعۀ جاسک نهتنها میتواند شانس احتمالی هند برای شرکت در این برنامۀ پردرآمد را از بین ببرد، بلکه حضور گستردۀ چین در مسیر اصلی انتقال انرژی نیز میتواند امنیت انرژی هند را به خطر بیندازد.
همچنین، همکاری استراتژیک چین و ایران، فرصتهای جدیدی را برای پاکستان و رقیب اصلی هند در جنوب آسیا فراهم میکند. این ارتباط متقابل منطقهای به همکاری بیشتر امنیتی پکن و تهران و اسلامآباد و پیشروی کریدور اقتصادی چین و پاکستان منجر میشود. این کریدور بخشی از ابتکار بلندپروازانۀ «یک کمربند-یک جاده» چین (BRI) است که هدف از آن، اتصال بندر گوادر به چین است. سرمایهگذاری چین در بندر چابهار و اتصال آن به گوادر، دسترسی چین به آسیای میانه و اروپا از طریق ایران را فراهم میکند. ایدۀ ادغام تهران در BRI از طریق گسترش کریدور اقتصادی چین به پاکستان (PCEC) و به اوراسیا، محور سهگانۀ چین و ایران و روسیه را نیز ایجاد میکند که همۀ اینها مشترکاً در برابر هژمونی جهانی ایالات متحده قابلتعریف است.
با توجه به رقابت چندبعدی قدرت بین ایالات متحده و چین، پیامدهای فرامنطقهای حضور پکن در منطقه را میتوان چنین برشمرد:1. فرصت را برای چین فراهم میکند تا بر تنگۀ هرمز نظارت کند؛ 2. مانعی بر سر راه تسلط نیروی دریایی آمریکا بر خلیج فارس است؛ 3. شبکهای از مراکز استراتژیک را در اقیانوس هند، خلیجفارس، خلیجعمان و خلیجعدن تشکیل میدهد. گفتنی است ایجاد این شبکه، حداقل، قدرت تأمین انرژی ایالات متحده در اقیانوس هند را متوازن کرده و راه را برای پیکربندی دستورکار امنیت منطقهای برای چین هموار میکند. این همان چیزی است که استراتژی چین «March West» نامیده شده است و استراتژی ایندو-پاسیفیک 2019 ایالات متحده از آن بهعنوان تلاش چین برای معماری جدید نظم منطقهای یاد کرده است.
در همین حال، ایران نیز مایل است نیروهای دریایی خود را طبق دکترین گسترش عمق استراتژیک، به اقیانوس هند گسترش دهد. ژوئن گذشته، رهبر جمهوری اسلامی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی را موظف کرد در آبهای دور از کشور حضوری دائمی داشته باشد؛ ازاینرو سپاه اعلام کرده قرار است در آیندۀ نزدیک، پایگاه نظامی دائمی در اقیانوس هند ایجاد کند. بهبیانی دیگر، با گسترش دکترین دفاعی عمیق ایران از خلیجفارس به دریای عرب و اکنون بهسمت اقیانوس هند مواجه هستیم.
از سوی دیگر و از بُعد رقابت قدرتهای بزرگ، به نظر میرسد یکی از انگیزههای چین برای ایجاد همکاری استراتژیک با ایران و گسترش حضورش در خلیجفارس و خلیجعمان، پاسخ به تلاشهای ایالات متحده برای ایجاد موازنه در قدرت چین در شرق آسیا با استفاده از سیاست موازنهسازی فراساحلی است. این سیاست بهمعنای خنثیسازی قدرت رقبا با تکیه بر توانایی متحدان است. در مقابل، چین تلاش کرده است عرصۀ سیاسی خود را به اقیانوس هند و خلیجفارس گسترش دهد و تلاش ایالات متحده برای مهار آن را با ایجاد شبکهای از مراکز استراتژیک در منطقه که بهطور سنّتی، حوزۀ نفوذ ایالات متحده بوده است، خنثی نماید.
در حالی که سیاستهای ایالات متحده در صحنۀ خاورمیانه در دهۀ اخیر تغییر کرده است، این کشور در ارائۀ گزینهای برای حفاظت کامل و تمامعیار از منافع منطقهای خود ناکام مانده است. چین از نبودِ سیاست استراتژیک واشنگتن در خاورمیانه استفاده میکند و برای تقویت موقعیت خود قدم برمیدارد و افزون بر این، بر منافع خود در خارج از حوزۀ منطقهای، بهعنوان بخشی ضروری از استراتژی امنیت ملی، تأکید میکند. در عصر افول نسبی قدرت ایالات متحده در سطح منطقه بهدلیل متمایلنبودن این کشور به درگیرشدن با مسائل جدی در منطقه و عقبنشینیهای قابلتوجه نظامی، خلأ قدرت ایالات متحده در منطقه فزونی مییابد و در عوض، چینیها و ایرانیها این خلأ را پر میکنند.
دیدگاههای تقلیلگرایانه که به توافقنامۀ همکاری دوجانبه بین چین و ایران بهچشم تلاشی صرفاً دیپلماتیک نگاه میکنند، بدون درنظرگرفتن حسابهای منطقهای و فرامنطقهای، از عواقب و نتایج گستردۀ ژئوپلیتیکی در منطقه و فراتر از آن غفلت میکنند. همجواری چین و ایران فراتر از روابط دو جانبه در حوزۀ اقتصادی است و آنها را قادر میسازد نظم منطقهای را بهشکلی جدید پیکربندی کنند. این مرحله فقط به زمان بستگی دارد؛ همان طور که دنگ شیائوپینگ گفت: «سیاه یا سفید بودن گربه مهم نیست؛ بهشرطی که موش را بگیرد.» چین با آرامش، موقعیت خود در خاورمیانه را حفظ میکند و ایران نیز در وضعیتی دوسویه و منافع متقابل در حال کمک به این معماری است.
آیندۀ مشارکت استراتژیک جامع چین و ایران و چشمانداز ادغام ایران در چهارچوب BRI احتمالاً تحتتأثیر دو عامل اساسی قرار خواهد گرفت: رابطۀ تهران با واشنگتن و رقابت عربستان سعودی و ایران. اولین مورد به تنش در روابط ایران و ایالات متحده در دوران پس از برجام و احتمال رویارویی با واشنگتن مرتبط است. به نظر میرسد ایالات متحده تعامل عمیق جمهوری خلق چین با ایران را چالش بزرگی برای تحریمهای خود علیه تهران و نیز عاملی میداند که جمهوری اسلامی را قادر میسازد احساس امنیت بیشتری بکند و در نتیجه نفوذ خود در منطقه را پی بگیرد. در نتیجه، تهران احتمالاً دوباره بهعنوان مسئلۀ مهم استراتژیک در روابط ایالات متحده و چین ظاهر میشود.
عامل دوم روابط متشنج تهران با برخی کشورهای منطقه، رقابت ایران و عربستان است. از یک سو، با توجه به این زمینههای تنشزا، واشنگتن احتمالاً عربستان سعودی و دیگر متحدان منطقهای آن را تحتفشار قرار میدهد تا تعامل این کشورها با چین را محدود و موانعی بر سر راه توسعۀ BRI و روابط چین و عربستان ایجاد کند. از طرف دیگر، بهدلیل تنش فزاینده بین دو طرف، ممکن است در آینده، اقدامات متعادلکنندۀ چین بین ایران و عربستان دشوارتر باشد. این وضعیت احتمالاً پیشرفت BRI را کُند میکند و گزینههای دشواری برای نحوۀ رفتار در رقابتهای ایران و عربستان با پکن پیش رو قرار میگیرد.
در مجموع، جمهوری اسلامی ایران در برهۀ کنونی، خود را در واقعیتی جدید و متناقض مییابد: از یک سو با فشار اقتصادی بیشتری نسبت به گذشته روبهروست و از سوی دیگر، از حمایت سیاسی بیشتر چینو روسیه و اتحادیۀ اروپا برخوردار است. با این حال، این حمایت سیاسی نمیتواند هیچگونه کاهش فشار اقتصادی معنیداری به دنبال داشته باشد؛ بنابراین، ایران برای دورزدن تحریمهای ایالات متحده به بازیگری همچون چین روی آورده است. چین مدتهاست توانایی تبدیلشدن به شریک استراتژیک ایران را دارد؛ اما ایالات متحده تلاشها برای ایجاد چنین مشارکتی را تضعیف کرده است.
بدیهی است چین بهعنوان قدرتی در حال ظهور، به برقراری رابطۀ نزدیك با ایالات متحده نیز نیاز دارد؛ ازاینرو، بهموازات حفظ دوستی با تهران ترجیح میدهد از تضعیف روابط خود با واشنگتن نیز جلوگیری کند. به نظر میرسد رویکرد ایالات متحده به تهران سبب میشود ایران به پکن نزدیک و نزدیکتر شود تا از این طریق از حجم فشارها بر خود بکاهد. حتی دولت جو بایدن ممکن است بخواهد تهران را از نزدیکشدن به پکن منع کند؛ اما قطعاً او برای کشوری که نه بهدنبال اتحاد با ایالات متحده است و نه چنین آرزویی دارد، گزینههای بسیار اندکی برای ارائه خواهد داشت. در حال حاضر، هنوز مشخص نیست آیا پکن قادر است کارهای زیادی برای کمک به ایران در مقابله با تحریمها انجام دهد یا خیر.