امیرحسین اژدری، مرکز آیندهپژوهی جهان اسلام
مقدمه
دهه دوم قرن 21 شاهد تحولات چشمگیری در روابط چین با کشورهای منطقه غرب آسیا بوده است. خیزش چین، انرژی، و ابتکار “یک کمربند-یک جاده” از عوامل کلیدی این مهم به شمار میروند. در میان کشورهای منطقه اما، مناسبات میان چین و سوریه کمتر مورد بررسی قرار گرفته است. با توجه به سفر اخیر رئیس جمهور سوریه به چین و تعریف جایگاه “مشارکت استراتژیک” برای سوریه از سوی چین، این یادداشت بر آن است ضمن شرحی از تاریخچه روابط دو کشور، موضع چین در بحران سوریه، و تجارت دو کشور را بررسی نماید و پیشرفتهای صورت گرفته به همراه نتایج احتمالی دیدار مقامات عالیرتبه دو کشور را بر بشمارد. این یادداشت عدم برخورداری سوریه از منابع انرژی، عدم اطمینان از ثبات وضعیت با توجه به چند بعدی بودن بحران، و تجربه تاریخی روابط دو کشور را عواملی اثرگذار شناسایی میکند که موجب شدهاند سوریه از جایگاهی همانند بسیاری از کشورهای منطقه در سیاست خارجی چین برخوردار نباشد.
تاریخچه روابط دو جانبه
روابط چین-سوریه به دوران باستان برمیگردد؛ زمانی که سوریه بخشی از جاده ابریشم باستان بود. در عصر جدید، پس از مصر، سوریه دومین کشور عربی بود که در سال 1956 روابط رسمی با جمهوری خلق چین برقرار کرد. با روی کار آمدن حزب بعث در سوریه، روابط دو جانبه تداوم پیدا کرد و در جنگ میان اعراب و رژیم اسرائیل، چین از اعراب طرفداری کرد. به طور کلی، روابط دو کشور چین و سوریه در طول این سالها (به خصوص قبل از بحران سوریه) ذیل حوزههای سیاسی، تجارت، و آموزش، فرهنگ، سلامت، و توریسم قرار گرفته است. بر اساس پژوهش لوکاچ کرایسیر[1]، در سال 1957 انجمن دوستی چین-سوریه با هدف تقویت مناسبات اقتصادی دو کشور ایجاد شد ولی تا سالهای بعد از آن تأثیری بر روابط نگذاشت. حتی در سال 1963 نیز، اولین موافقت نامه اقتصادی دو جانبه میان دو کشور امضا شد ولی دستاورد ملموسی به همراه نداشت. در سال 1961 و با فروپاشی جمهوری متحد عربی[2]، چین نظام جدید جمهوری سوریه را به رسمیت شناخت. تا پایان جنگ سرد توسعه روابط دو جانبه به فراموشی سپرده شده بود. با این وجود، با مرور زمان و از دهه پایانی قرن 20، همکاری میان دو کشور آن هم در عرصه نظامی از جمله اعزام کارشناسان و دانشمندان نظامی سوری جهت آموزش به چین و ساخت پایگاههای موشکی در سوریه گسترش یافت. سال 2001 دیداری میان هوو جین تائو (رئیس جمهور وقت چین) و بشار اسد صورت گرفت که البته نتایج ملموسی به همراه نداشت. در سال 2003 رئیس جمهور سوریه به پکن سفر کرد اما دستور کار جلسه با همتای چینی به روابط دو جانبه اختصاص نیافت بلکه در مورد سقوط صدام و حضور نظامی آمریکا بود. از سال 2005، دمشق تصمیم گرفت که به سیاست “نگاه به شرق” خود سرعت ببخشد و چین کشور مهمی بود که میتوانست به سوریه جهت توفیق در این سیاست کمک نماید. شروع بحران سوریه، تحولی در مناسبات این کشور با سایر کشورها بوجود آورد و در یک حالت کلان، روابط خارجی این کشور را دچار تحول کرد که در بخشهای بعدی واکنش چین و تأثیر این بحران برروابط دو جانبه را مورد بررسی قرار میدهیم.
چین و بحران سوریه
بحران سوریه (ناشی از تحولات سال 2011 به بعد) یک بحران چند جانبه است که سطح آن تنها به بازیگران داخلی محدود نمیشود. در میان بازیگران مؤثر خارجی میتوان از ایران، آمریکا، روسیه، ترکیه، و رژیم صهیونیستی نام برد. چین، اما، تنها در عرصه سیاسی و در راستای پشتیبانی از دولت سوریه به کنشگری پرداخته است. به دلیل آن که بحران سوریه به زمین مبارزهای میان قدرتهای شرقی و غربی تبدیل شده است، از همان روزهای آغازین دو طرف سعی بر آن داشتهاند تا نتیجه بحران را به نفع خود رقم بزنند. یکی از میدانهای مبارزه، شورای امنیت سازمان ملل متحد بود که قدرتهای غربی سعی داشتند با صدور قطعنامههای متعدد دولت سوریه را ساقط نمایند. در این شرایط، چین در کنار روسیه به مقابله با چنین تلاشهایی برخاست. به عنوان مثال، بر اساس گزارش خبرگزاری فارس، چین از چهار اکتبر ۲۰۱۱ الی ۱۰ جولای ۲۰۲۰ در مجموع ۹ بار به همراه روسیه قطعنامههای شورای امنیت علیه سوریه را وتو کرد. لازم به ذکر است در بروکراسی سیاست خارجی چین، بحران سوریه به طور مشخص در ابتدا از سوی نماینده ویژه این دولت در امور خاورمیانه دنبال میشد اما در سال 2016، دولت چین شیِ شیائویان، دیپلمات آشنا به امور منطقه را به عنوان نماینده ویژه در امور سوریه انتخاب کرد. با این حال به نظر میرسد تحولات مربوط به بحران سوریه به طور مشترک توسط دو نماینده امور خاورمیانه و امور سوریه دنبال میشود. با این وجود، پکن سعی کرده است با ارائه پیشنهاداتی برای حل بحران سوریه و صرفاً در سطح سیاسی کنشگری کند. به عنوان مثال، وزیر امورخارجه چین طی دیداری با همتای سوریهای خود در تیر 1400 (جولای 2021) از طرح پیشنهادی 4 مادهای چین برای حل بحران سوریه رونمایی کرد که عبارت بودند از: حاکمیت ملی و یکپارچگی سرزمینی؛ در اولویت قرار گرفتن رفاه مردم و فرآیند بازسازی؛ موضع قاطع در مبارزه با تروریسم؛ تشویق به دنبال کردن یک راه حل سیاسی جامع. در یک نگاه کلی، برخلاف بازیگران فرامنطقهای همچون ایالات متحده آمریکا و روسیه، چین حضوری فعال در بحران سوریه نداشته است که دلیل آن به نوع سیاست خارجی این کشور و دفع تهدیدات ناشی از بحران توسط دولتهای نزدیک همانند ایران و روسیه بر میگردد.
تجارت دو جانبه
بر پایه اطلاعات منتشر شده در سایت وزارت بازرگانی چین، تجارت دو جانبه تا قبل از بحران سوریه رو به رشد بود. به طور مثال از سال 2005، نرخ رشد سالیانه بیش از 20% بوده است و در سال 2008 حجم تجارت دو جانبه به 2.3 میلیارد دلار رسید. بحران سوریه و فشارهای وارد شده توسط برخی از کشورهای خارجی به دولت این کشور، آسیب قابل توجهی به تجارت سوریه با سایر کشورها از جمله چین وارد نمود. حجم تجارت دو کشور در سالهای 2013 و 2014 (سالهای پس از بحران) به زیر 1 میلیارد دلار و به ترتیب 695 و 900 میلیون دلار رسید. از سال 2017 و با تثبیت موقعیت دولت سوریه وضعیت تجاری این کشور بخصوص با دولتهای دوست رو به بهبودی رفت. در سال 2019، تجارت سوریه با چین از مرز 1 میلیارد دلار فراتر رفت و به 1.3 میلیارد دلار رسید و از این سال چین به بزرگترین شریک تجاری سوریه تبدیل شد. با این حال، این افزایش حجم تجارت پایدار نبود و با وضع “قانون سزار” توسط آمریکا علیه دولت سوریه در سال 2020، حجم تجارت دو کشور با روند کاهشی نزدیک به 36% به 836 میلیون دلار رسید. با وجود نوسان در حجم تجارت دو کشور، ساختار کالاها ثابت مانده و نکته قابل توجه آن که 99% کالاهای مبادله شده مربوط به صادرات کالاهای چین همچون محصولات مکانیکی، و الکتریکی، و محصولات صنعتی سبک به سوریه است.
پیامد سفر رئیس جمهور سوریه به پکن
بشار اسد، رئیس جمهور سوریه در 30 شهریور توسط یک هواپیمای خطوط هواپیمایی چین، وارد شهر هانگژو شد. از آخرین سفر وی به کشور چین نزدیک به 19 سال میگذرد. طی دیداری که میان رؤسای جمهور دو کشور صورت گرفت، طرفین بر محترم شمردن منافع یکدیگر تأکید کردند. اتفاق مهم این سفر، ارتقا رابطه چین با سوریه به سطح “مشارکت استراتژیک” بود. سوریه، برخلاف بسیاری از کشورهای منطقه تا قبل از سفر رئیس جمهور این کشور به چین از جایگاهی ذیل دیپلماسی مشارکت چین برخوردار نبود. دولت سوریه که اکنون کنترل بخش عظیمی از سوریه را مجدداً به دست گرفته است، سعی میکند با انزوای تحمیل شده از سوی دولتهای غربی مقابله کند. بر این اساس، جهان شرق و به خصوص دولت چین گزینه مناسبی برای سوریه به حساب میآیند. رئیسجمهور سوریه در گفت و گویی با تلویزیون مرکزی چین نگاه خود نسبت به این کشور را به خوبی شرح داده است. در نگاه رئیس جمهور سوریه، چین کشور بزرگی است که نقش مهمی در جهان ایفا میکند و مشارکت چین نشان از یک اصل جدید است و نه هژمونی. بشار اسد، چین را گزینه مناسبی برای مقابله با تحریمهای غرب میداند و انتظار دارد این کشور نقش فعالی در توسعه سوریه از خود نشان دهد. در این سفر همانطور که اشاره شد دولت سوریه با سطح مشارکت استراتژیک جایگاهی برای خود در دیپلماسی مشارکت چین یافت و دو طرف سه سند شامل همکاری اقتصادی، تفاهم در حوزه تبادل تجربیات و همکاری برای توسعه اقتصادی، و تفاهم درباره همکاری در چارچوب پروژه ابتکار “یک کمربند-یک جاده” به امضا رساندند.
نتیجهگیری
موفقیت در سیاست مقابله با تحریمهای غرب و کسب حمایت کشور چین به منظور جبران خسارات ناشی از بحران و دنبال کردن توسعه، مستلزم بخش قابل توجهی از ثبات حکومت مرکزی در دمشق است. به عنوان مثال، درست زمانی که چین از ابتکار یک “کمربند-یک جاده” رونمایی کرد، بحران سوریه در مرحلهای قرار گرفته بود که اطمینانی از آینده حکومت مرکزی وجود نداشت. این واقعیت باعث شد سوریه از سایر کشورهای منطقه (حتی عراق) نسبت به تقویت رابطه دو جانبه با چین عقب بماند چرا که در این مدت کشور چین به صورت قابل توجهی حضور خود در منطقه و رابطه دو جانبه با کشورهای خاورمیانه را گسترش داد. با این حال، دلایلی وجود دارد که باید نسبت به نتیجهبخش بودن سفر اخیر رئیس جمهور سوریه به پکن، مردد بود. هر چند دولت مرکزی سوریه به موقعیت مطلوبی در مقایسه با سالهای اولیه بحران رسیده است اما با توجه به ماهیت چند بعدی بحران این کشور، نمیتوان از تثیبت اوضاع اطمینان داشت. از سوی دیگر، سوریه برخلاف بسیاری از کشورهای منطقه از منابع انرژی قابل توجهای برخوردار نیست و این حقیقت جذابیت همکاری با سوریه برای چین را کاهش میدهد. از سوی دیگر تاریخچه روابط دو کشور بیانگر عدم موفقیت در ایجاد تعاملات اقتصادی با ثبات است. تنها مزیت سوریه برای چین موقعیت ژئوپلتیکی این کشور در ابتکار “یک کمربند-یک جاده” به نظر میرسد. سوریه در دی 1400 به این ابتکار ملحق شد که این امر با توجه به موقعیت ژئوپلتیکی آن در منطقه شامات و مدیترانه شرقی دارای اهمیت است. با این وجود، بحران سوریه باعث شده است که این کشور نتواند به خوبی از این مزیت در جهت تقویت روابط دو جانبه با چین بهره ببرد. سخن پایانی آن که، مزیتهای سوریه برای چین در مقایسه با چالشهای این کشور و نیز همسایگانش تردیدهای جدی نسبت به گسترش روابط دو کشور بر جای میگذارد.
[1] – Lukacs Krajcsir
[2] – جمهوری متشکل از مصر، سوریه، و یمن از سال 1958-1961.
پینوشت: منابع این یادداشت نزد پژوهشگر محفوظ است.