همکاری های کویت و ناتو، دلایل و پیامدها
موسسه آینده پژوهی جهان اسلام
نقطه آغازین همکاری های ناتو با کشورهای حاشیه جنوبی خلیج فارس به نشست سران ناتو در سال ۲۰۰۴ بر می گردد. در این نشست بود که ابتکار همکاری استانبول به منظور جذب کشورهای این منطقه تصویب شد و بدین ترتیب بود که این کشورها به همکاری با ناتو دعوت شدند و این دعوت به یک نشست مهم در ریاض منجر شد که طی آن ناتو و کشورهای عربی برای همکاری های امنیتی جهت برقراری امنیت در منطقه خلیج فارس پیمان هایی منعقد کردند. در همین راستا کشورهای کویت، قطر، بحرین و سپس امارات متحده عربی به این دعوت پاسخ مثبت دادند و قراردادهایی را با ناتو منعقد کردند. موافقت با عضویت ناظر عربستان در ناتو، برپایی دفاتر عمومی ناتو در بحرین و اعزام مربیان و متخصصین ضد تسلیحات هسته ای به کویت، در راستای ارتقای مناسبات ناتو و شورای همکاری خلیج فارس مصوب نشست ۲۰۰۴ استانبول بود. از دیگر مصوبات آن نشست می توان به آموزش و تجهیز واحدهای نظامی کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس به شرط تحقق شفاف سازی در بودجه نظامی و اصلاحات در مسائل امنیتی و نظامی اشاره کرد. در این یادداشت ابتدا به همکاری های ناتو با کشورهای غرب آسیا و خلیج فارس، و سپس به دلایل و پیامدهای همکاری کشورهای خلیج فارس به ویژه کویت با پیمان آتلانتیک شمالی پرداخته خواهد شد.
در دوران جنگ سرد روابط ناتو با کشورهای مذکور چندان گسترش نیافته بود، اما فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی و تغییر ساختار نظام بین الملل در آستانه دهه ۱۹۹۰ موجب شد این سازمان مجموعه تلاش هایی را جهت برقراری ارتباط با سایر نقاط دنیا در دستور کار قرار دهد، که اولین نمود آن را میتوان گفت و گوهای مدیترانه ای جستجو کرد. گفت وگوهای مدیترانه ای از سال ۱۹۹۶ آغاز گردید و روند آن ادامه یافت تا اینکه در نوامبر 2000 در جنوای ایتالیا نمایندگان ناتو و الجزایر، رژیم صهیونیستی، اردن، مراکش و تونس در زمینه ی راه های افزایش همکاری ها به گفت وگو پرداختند. به دنبال این نشست، رژیم صهیونیستی در آوریل ۲۰۰۱ قراردادی امنیتی با ناتو به امضا رساند. یک ماه پس از حادثه ۱۱ سپتامبر و اقدامات ناتو در مدیترانه در راستای مبارزه با تروریسم، کنفرانسی در زمینه ایجاد برنامه امنیتی جدید برای آینده همکاری های امنیتی منطقه ای در مدیترانه برگزار شد که این نشست روابط دو طرف را وارد مرحله جدیدی کرد.
اما تصویب طرح همکاری استانبول و گفت وگوی مدیترانه ای، بازخوردهای متفاوتی در منطقه داشته است. پس از تصویب طرح های مذکور، تحولاتی در روابط ناتو و کشورهای عربی منطقه رخ داد که این تحولات در قالب مذاکرات، نشست های مشترک، گفت و گوهای سیاسی، و انعقاد قراردادهای امنیتی و اطلاعاتی دنبال شد. در رابطه با طرح استانبول، کشورهای کویت، بحرین، قطر و امارات متحده عربی تا پایان سال ۲۰۰۵ به ناتو واکنش مثبت نشان دادند. همچنین در مورد گفت و گوی مدیترانه ای ناتو، شش کشور عربی مدیترانه که می توان گفت با حوزه خاورمیانه مرتبط اند، به طرح مذکور پیوسته و از آن استقبال کردند. این در حالی است که افکار عمومی منطقه با بدبینی به این طرح ها می نگریستند. در واقع، افکار عمومی خاورمیانه به دلیل پیشینه تاریخی و منفی کشورهای عضو ناتو در این منطقه و تحميل جنگ های پی درپی و مواردی از این قبیل، واکنش منفی به طرح های ناتو نشان دادند.
اما در خصوص منطقه خلیج فارس، پیوستن چهار کشور عضو شورای همکاری خلیج فارس به طرح همکاری استانبول به معنای استقبال این کشورها از حضور ناتو در منطقه به شمار می رود. همچنین برگزاری کنفرانس های مشترک با ناتو و دیدار مقامات دو طرف جهت گسترش روابط نیز مؤید این موضوع است. بر این اساس، انعقاد قراردادهای امنیتی و تسلیحاتی با ناتو از سوی کشورهای حوزه خلیج فارس، در وهله ی اول نشان دهنده هراس این کشورها از ناامنی و مهم تر از آن، عدم توانایی در تأمین امنیت منطقه است؛ برای مثال، عبدالرحمن العطيه دبیرکل شورای همکاری خلیج فارس، در نشست مشترک این شورا و ناتو در کویت در دسامبر ۲۰۰۹ اظهار داشت: “گفت وگوی سیاسی و همکاری کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس و ناتو می تواند چهارچوب مناسب و نقطه تحرکی برای حفظ امنیت و ثبات در این منطقه مهم و حساس باشد”. العطیه همچنین بر لزوم در نظر گرفتن درک دو طرف در خصوص “تهدیدهای احتمالی” و “بازگرداندن موازنة استراتژیک در منطقه خلیج فارس” تاکید کرد. در این راستا، العطیه در سمینار دیگری در قطر در سال 2005، به ناتو پیشنهاد همکاری متقابل ارائه کرد و گفت:”کشورهای عضو ناتو می توانند نقش اساسی در تامین امنیت منطقه ی خلیج فارس ایفا کنند. وی بیان داشت: “این ضمانت را به ناتو می دهیم تا با اجازه ی شورای امنیت سازمان ملل متحد، امنیت منطقه را تأمین کند؛ به ویژه که شورای امنیت از آغاز جنگ ایران و عراق تاکنون چندین قطعنامه تصویب کرده است”.
در همین راستا و در مورد همکاری های کویت با ناتو باید گفت، کویت اولین کشوری است که از سال ۲۰۰۵ به طرح همکاری استانبول پیوسته است. پس از عضویت این کشور در طرح مذکور، نشست های مشترکی بین دو طرف برگزار گردید و توافقنامه های بسیاری نیز منعقد شد. برای مثال، در ۱۲ دسامبر ۲۰۰۹ بخش دیپلماسی عمومی ناتو، کنفرانسی تحت عنوان “ناتو و کشورهای خلیج فارس: مقابله با چالش های مشترک از طریق طرح همکاری استانبول” در کویت برگزار کرد و پیرامون موضوعات مختلف امنیتی تبادل نظر شد. در این کنفرانس هر شش کشور حوزه خلیج فارس حضور داشتند. همچنین در همان سال، کویت قراردادی پیرامون تبادل اطلاعات جاسوسی و امنیتی، و قراردادی در مورد ترانزیت با ناتو به امضا رساند. پس از آن در ۹ سپتامبر ۲۰۰۷، معاون دبیرکل ناتو به کویت سفر و با مقامات آن کشور دیدار کرد و در مورد گسترش همکاری ها تبادل نظر شد.
در ادامه در نوامبر ۲۰۰۸ نیز رزمایشی شش روزه با حضور ناوهای نظامی ناتو در حد فاصل دو جزيرة “ام المراد” و “قاروه” در شمال و شمال غرب کویت برگزار گردید. معاون دبیرکل ناتو در ادامه سفرهای پیشین، در ژانویه ۲۰۰۹ سفری رسمی به کویت داشت که در این سفر با مقامات کویتی پیرامون علائق مشترک مذاکره کرد. همچنین در تاریخ ۵ دسامبر ۲۰۱۳، هیئت بین وزارتی از کویت از مقر ناتو بازدید و با برخی مقامات این سازمان دیدار کردند. این دیدارها در چهارچوب همکاری استانبول و با هدف ارتقاء همکاری های فردی و مشارکتی ناتو با کویت صورت گرفت. هیئت کویتی در این سفر در کارگاهی شرکت کردند که کارشناسان ناتو در آن از توسعه حضور ناتو در خلیج فارس، همکاری نظامی، مدیریت بحران و غیره سخن گفتند.
در خصوص دلایل همکاری های کویت با پیمان آتلانتیک شمالی به طورکلی باید گفت، محیط امنیتی خلیج فارس و معمای امنیت حاکم بر این منطقه، شرایطی را برای ناتو در منطقه ایجاد کرده است که کویت امنیت خود را در گرو حمایت این سازمان از این کشور و نزدیکی با این سازمان بداند. اگرچه کشورهای حوزه خلیج فارس در ابتدا نسبت به حضور ناتو در منطقه ملاحظاتی داشته و استقبال چندانی نکردند، اما قدرت گرفتن جمهوری اسلامی ایران به ویژه پس از سرنگونی رژیم بعث عراق و احساس خطر نسبت به این موضوع، بی ثباتی و شکنندگی حکومت های عربی خاورمیانه و احساس نیاز به همکاری با ناتو برای تأمین امنیت خود، روابط استراتژیک سوریه و لبنان در منطقه و همکاری و تعامل عمیق دو کشور با ایران، وابستگی شدید برخی کشورهای منطقه به درآمد نفت و احساس نیاز به حضور ناتو در منطقه و تامین انرژی، تداوم منازعه قدیمی رژیم اسرائیل به فلسطین در منطقه و حتی موضوع بی ثباتی داخلی خود، می تواند مهم ترین انگیزه ی این کشور برای همکاری با ناتو باشد.
از طرفی به نظر می رسد کویت جهت تامین امنیت، خود را در قالب های سنتی منطقه ای درگیر کرده است و بدین ترتیب، برای پویایی و تحرک در این زمینه با مشکلات جدی روبه روست. برای کویت که متحد سنتی ایالات متحده به شمار می آید ورود بازیگران جدید امنیتی می تواند به تنوع طرح های امنیتی این کشور منجر شود. در خصوص پیامدهای این همکاری با توجه به نفوذ ایالات متحده در پیمان آتلانتیک شمالی، باید گفت که گسترش حضور ناتو در خلیج فارس می تواند به به عاملی تاثیرگذار در امنیت ملی ایران تبدیل شود. این حضور همچنین با توجه به عضویت ترکیه در ناتو می تواند به ابزاری برای گسترش حضور این کشور در خلیج فارس تبدیل گردد. از دیگر سو، کویت طی یک سال گذشته، روابط گسترده ای را با چین و روسیه در پیش گرفته است، که نزدیکی بیشتر این کشور به ناتو، می تواند این همکاری ها را تحت تاثیر قرار دهد.
در یک جمع بندی باید گفت، پس از تصویب طرح همکاری استانبول در سال ۲۰۰۶، تحرکاتی بین ناتو و کشورهای حوزه خلیج فارس صورت گرفت که از مهم ترین آنها می توان به پیوستن کویت، بحرین، قطر و امارات متحده عربی به این طرح و دیدار منظم مقامات دو طرف جهت گسترش همکاری ها اشاره کرد. در این راستا، کشورهای عربی حوزه خلیج فارس، ملاقات ها و کنفرانس هایی با مشارکت ناتو برگزار کرده اند و در برخی موارد مقامات این کشورها از مقر ناتو بازدید و با مسئولان ناتو ملاقات هایی داشته اند. از مهم ترین مباحث مطروحه در نشست های دو طرف می توان به مسائل امنیتی، مقابله با تروریسم، ممانعت از گسترش سلاح های کشتار جه آموزش های نظامی و امنیتی، همکاری در امور امنیت مرزی و غیره اشاره کرد. گسترش این همکاری ها می تواند با ورود بازیگری جدید به عرصه ی امنیتی خلیج فارس، به پیچیده تر شدن مقوله ی امنیت در این منطقه منجر شود.