در حال حاضر یکی از مقوله های بسیار مهم در جهان اسلام مسئله جهاد است. ولی در میان هر طیفی تعریف خاصی از مسئله جهاد می شود. ما باید تعریف و نسخه اصیل جهاد در جهان اسلام را به سایر کشورهای اسلامی گسترش بدهیم. در دوم آذر در قم کنفرانس بین المللی جریان های افراطی و تکفیری و نظریه علمای اسلام با بیش از 250 نفر از عالمان و اندیشمندان کشورهای مختلف برای حل این مسئله و مشخص کردن جهاد به چه معنای است و ما تا چه حد موظف هستیم که مسلمانان دیگر را به جهاد فرا بخوانیم ، مخاطب و دشمن اصلی ما چه کسی است و تا چه حدی می توانیم این مسئله را ایجاد کنیم است. یکی از مشکلات اصلی جهاد این است که بدون این که اعتقاد اصلی را تفهیم کند طرف مقابل را می کشند.
جهاد در نزد شیعه
بعد از قیام سید الشهدا (ع) مبانی جهاد در تشیع شکل متفاوتی پیدا کرد. مبارزات فرهنگی و زیر زمینی در دستور کار ائمه (ع) قرار گرفت. ساختار فکری تشیع از طریق وکلای ائمه (ع) به اقصا نقاط جهان منتقل گردید. رفتارهای جهاد گرایانه در تشیع تقریبا منتفی شد و وکلا و اصحاب ائمه (ع) در دسترس مردم قرار گرفتند. ائمه (ع) از رفتارهای که به نحوی مقابله با جنبش ها و جریان ها و خلفای زمان خود بود، اجتناب می کردند. در زمان غیبت امام زمان (ع)، ساختار دوره ائمه ادامه پیدا کرد . لذا شیعیان در قرن اول و دوم و سوم هجری که قرون ائمه است و بعد از آن در قرن چهارم شکل جهاد گرایانه نداشتند.
با تاسیس حکومت آل بویه، رفتارهای جهاد گرایانه رشد کرد. شیخ مفید مباحث جهاد را آغاز کرد و مدعی بود جهاد در نوع دفاعی خود بر شیعه واجب است. اما نوع جهاد ابتدایی باید به دستور ائمه (ع) باشد. اما جهاد با سمت سوی فتح ممالیک غیر اسلامی و کفار در دستور کار مسلمانان قرار نگرفت. در واقع شیعیان در مقابل مخالفان خود مقاومت می کردند اما از این که هجرت کنند و به جای دیگر در ممالیک جهان رفتار جهاد گرایانه داشته باشند، کاملا اجنتناب می کردند. با از بین رفتن حکومت آل بویه و فاطمیان مصر و سایر حکومت های شیعه در شمال ایران، عملا قدرت از دست شیعیان گرفته شد و اهل سنت مخصوصا با قرائت شافعی در راس ممالک مسلمانان قرار گرفتند. در این دوره از بین قرائت های شیعه تنها اسماعیلیان بود که رویکرد جهاد گرایانه داشتند. رویکرد حسن صباح را در قلعه های الموت با این نحو روحیه جهادی را حفظ می کرد. اما بعدها شیعیان دوباره از روحیه جهاد گرایانه اجتناب می کردند.
با روی کار آمدن صفویان و قاجاریه، رفتار مخالفان حکومت صفویه یعنی عثمانی را به نحوی حکومت معارض تلقی کردند و مباحث جهاد را رشد دادند. در این دوره رساله های از عالمان شیعی می بینیم که تقریری بر مباحث جهاد دارند و به نحوی از این مسئله دفاع می کند. برخی موارد، گونه های بسیار متفاوت از شیعیان را می بینیم که مبارزه با عثمانی و مخالفان خود را جهاد فی سبیل الله می داند و حتی برخی از آنها را تفکیر کردند. اما در طول تاریخ بسیار نادر است که شیعیان، مخالفان اهل سنت خود را تفکیر کند. ولی با این حال، در برخی از گزارشها و رساله ها موجود است. در واقع عموم عالمان شیعه در این دوره به مباحث اسلامی سمت و سویی معتدلی دادند و مباحث جهادی چندان در دستور کار آنها قرار نداشت.
تفکر شیعیان و جهاد
شکی نیست که شیعه در طول تاریخ رویکرد معتدلی داشته است. اما برخی از عالمان در طول تاریخ در این بحث جهاد رویکرد افراطی پیدا کرده اند و باعث شدند در دوره هایی مباحث افراطی به سمت مردم نیز کشیده شود. شکی نداریم که عالمان برجسته شیعه در طول تاریخ هیچ کدام در کتابهای بسیار زیادی و در اعلامیه ها و اطلاعیه های به هیج وجه جهاد را به این معنا که مبارزه را با مخالفان خود از حیث نظامی در دستور کار قرار دهند در مرحله ابتدایی به کار نمی بردند. جهاد آخرین حربه شیعه در مبارزه با مخالفان خود بوده است. یعنی با مذاکره و شرایط دیگر و حتی تحمل مصیبت ها مخالف را از میدان به در می کرد اما در زمانی که چاره ی جز جهاد و مبارزه با طرف مخالف پیدا نمی کرد مسئله جهاد را مطرح می کرد.
در دهه های اخیر
با روی کار آمدن انقلاب اسلامی ایران و مباحث مبارزه با طاغوت و سلطنت، جهاد به معنای حقیقی خود به صورت جدی مطرح شد. در این دوره مباحث جهاد از سوی سید قطب، و از سوی برخی از نظریه پردزان مانند مودودی در ایران هم ترجمه و مورد استقبال زیادی قرار گرفت. به همین خاطر مبارزه با طاغوت در دستور کار قرار گرفت و جهاد به صورت یک فریضه الهی از سوی عالمان اسلامی در ایران به مردم منتقل گردید.
بعد از حکومت اسلامی، با شروع جنگ تحمیلی از سوی صدام این قضیه رنگ وبویی جدی تر گرفت و دفاع از خود را به نام جهاد مهم قلمداد کردند. وقتی جنگ تحمیلی پایان یافت، مسئله جهاد از سوی مقام معظم رهبری به سمت جهاد فرهنگی انتقال پیدا کرد به نحوی که استکبار به عنوان مهم ترین دشمن جهان اسلام باید مورد مبارزه قرار می گرفت. اما سمت و سوی مبارزه بیشتر فرهنگی بود و اگر در برخی کشورها نیاز بود جهاد دفاعی با رنگ و بوی کاملا نظامی شکل می گرفت.
جهاد در نزد اهل سنت
در بحث جهاد اسلامی زمانی این حق وجود دارد که طرف مقابل کشته شود که شرایط برای آن تمام شده باشد و تمام حرفها با او زده شده و طرف مقابل حاضر به قبول نباشد. ولی این گروه های سلفی عوام شیعه و اهل سنت را کافر حربی می دانند و بدون این که آنها را توجیح کنند همه را قتل وعام می کند.
اهل سنت در نگاه به جهاد یک دست نیستند. عموم حنفی ها چهره معتدل هستند و سعی کرده اند موضع خود را با نگاهی عقلانی حفظ کند. اما برخی از شاخه های که در میان حنبلی ها (حنابله در عربستان، سوریه و عراق و از قرن چهارم به بعد این حنابله ) رویکرد شدیدا خشونت آمیز دارند و ظاهر گرا هستند. آنها جهاد را خیلی بد فهمیده و رواج داده اند. در این زمینه می توانید به کتاب اندیشه امر به معروف و نهی از منکر مایکل کک مراجعه کنید. جلد اول آن مسئله امر به معروف و نهی از منکر و جهاد را از مقوله احمد بن حنبل، و این تیمیه و حنبلی های معاصر نظیر ابن عبدالوهاب در عربستان معاصر بررسی کرده است. در واقع حنابله هرچه به جهان معاصر نزدیک می شوند خشونتشان بیشتر می شود.
در شرایط کنونی اکثر مسلمانان سکولار مخالف نظریه جهاد هستند. همه باید در کنار همه زندگی کند و هیچ حقی نداریم درهر گونه مسئله ای حتی مسئله کفر و ایمان کسی را متهم به تفکیر کرد و با او درگیر شد. آنها کاملا جهاد را نفی می کند بخشی از مسلمانان معتدل نیز به دلیل فاجعه ای که امروزه از بدفهمی جهاد شده معتقدند باید موقتا مسئله جهاد به فراموشی سپرده شود و مسلمانان تعدیل بشوند. اما عموم مسلمانان معتقد هستند که باید قرائت صحیح از جهاد را به کل مسلمانان انتشار داد و باید چهره کسانی که از جهاد سوء استفاده می کند کاملا آشکار شود.