بسمه تعالی
نگاهی به امنیت در خاورمیانه
سخنرانی دکتر سید حمزه صفوی
در کنفرانس بینالمللی
“در جستجوی نظم پایدار بینالمللی و نظم منطقهای بادوام“
کالج مطالعات جهان پاریس- 16 ژوئن 2017
خانمها و آقایان! من از منطقهای آمدم که از 5 تمدن بزرگ جهان دو تمدن قدیمیتر از این منطقه میباشد. این منطقه شامل 17 کشور و جمعیت آن حدود 400 میلیون نفر از قاره اقیانوسیه بیشتر و مساحت آن با حدود 12 میلیون کیلومترمربع از دو قاره اروپا و اقیانوسیه بیشتر است. همچنین این منطقه دارای بیش از 80 درصد منابع انرژی نفت جهان در دهه سوم قرن 21 خواهد بود. این منطقه شاهراه ارتباطی بین سه قاره اروپا، اقیانوسیه و آفریقا میباشد و وجود تنگههای عبور اجباری و استراتژیک بسفور، هرمز، داردانل و کانال سوئز بر اهمیت سوقالجیشی آن میافزاید.
اما متأسفانه در روزگاری به سر میبریم که این منطقه در کنار مسائل ذکرشده تبدیل به لکه قرمز ناامنی، جنگ، افراطگرایی دینی و بیثباتی بر روی کره زمین شده است؛ که نهتنها خود از آن رنج میبرد بلکه بر امنیت نقاط دیگر جهان نیز اثرات منفی گذاشته است. بنابراین، تلاش صورت گرفته در این کنفرانس برای بررسی امنیت در این منطقه و ارائه راهحلهای مؤثر نهتنها برای کشورهای این حوزه بلکه برای کل جهان میتواند مفید باشد.
موضوع امنیت در خاورمیانه بهقدری پیچیده است که برخی آن را به علت علل متعدد تأثیرگذاری لایههای مختلف تضاد با یکدیگر به گره کور تشبیه میکنند. ما معتقدیم این امر محال نیست؛ اما برای ارائه راهکارهایی در جهت حرکت بهسوی ثبات و امنیت پایدار خوب است تقسیمبندی کاربردی از لایههای مؤثر بر ناامنی این منطقه داشته باشیم.
بحرانهای این منطقه در یک دستهبندی کلی به بحرانهای زیر دستهبندی میشوند که بهاختصار به آنها اشاره میکنم و آنها را در 3 دستهبندی کلی بیان میکنم.
الف) بحرانهای بنیادی
1- بحران آب: جهان و بخصوص منطقه ما در آینده با بحران کم آبی مواجه است.
2- بحران مرزی: اختلافات ارضی و مرزی از مهمترین مشکلات منطقه هستند.
3- بحران هویت ناشی از یاس و سرخوردگی بزرگ ناشی از ناسیونالیسم عربی به رهبری جمال عبدالناصر در منطقه خاورمیانه عربی.
4- بحران ناشی از دولت- ملتسازی ناقص و تصنعی در بخش خاورمیانه عربی بعد از فروپاشی امپراتوری عثمانی و قرارداد سایکس پیکو
ب) بحرانهای ناشی از فرهنگ عمومی ملتها
1- بحران اجتماعی حاصل از مواجهه فرهنگ سنتی با مدرنیسم و حل نشدن تعارضات ناشی از آن
2- جزمیت گرایی و ضعف در فرهنگ روامداری در میان ملتهای منطقه
3- رواج فرهنگ عشیرهای در برخی ملتهای منطقه
4- اندیشههای سلفی و افراطگرایی دینی
ج) بحرانهای ناشی از حکومتها
1- بحران ناشی از اقتصادهای رانتی و دولتهای نفتی
2- دولتهای استبدادی، حکومتهای قبیلهای و حکومتهای وابسته به قدرتهای خارجی
3- امنیت اجارهای: ناتوانی در ایجاد سیستم امنیتی درون منطقهای و روی آوردن به قدرتهای فرا منطقهای برای تأمین امنیت
4- بحران مشروعیت حکومت از جانب مردم، وابستگی به دادن امتیازات مختلف در ازای تضمین برای بقا را در برخی دولتهای عمدتا نفتی منطقه تقویت کرده است.
5- اشغال فلسطین توسط اسرائیل
6- فساد و ناکارآمدی بوروکراتیک بسیاری از دولتها
7- دولتهای قدرتمند ولی ناراضی منطقه از شرایط موجود که برای تغییر معادلات منطقه به نفع خود فعال هستند، شامل عربستان، ایران، قطر و ترکیه
8- وجود بیاعتمادی گسترده میان حکومتهای منطقه
9- رواج مسابقه تسلیحاتی
بحرانهای خاورمیانه عمدتا حاصل کنش و واکنش میان لایههای ذکرشده میباشد. اما چه باید کرد؟
اسپنسر جانسون در کتاب “چه کسی پنیر مرا جابجا کرد؟” در استعارهای میگوید برای جابجایی پنیری بزرگ نمیتوان آن را بهیکباره تکان داد؛ بلکه باید تکهتکه کرد. از سه دسته بحرانهای ذکرشده در بالا به نظر میرسد دسته اول در طیف بلندمدت، دسته دوم در میانمدت به سمت بلندمدت و دسته سوم در کوتاهمدت به سمت میانمدت قابلبهبود باشند. بنابراین بهتر است از سمت سطح (ج) شروع کنیم.
ارائه مدل امنیتی برای منطقه نیاز به یکوقت وسیع و مشارکت و همفکری جمعی از نخبگان دارد؛ اما در این مجال محدود سعی میکنم نکاتی را که در مسیر رسیدن به صلح عادلانه و امنیت پایدار در منطقه کمک میکند را گوشزد نمایم.
برای ایجاد امنیت پایدار در خاورمیانه نیاز به اصلاحات داریم. این اصلاحات باید در سه سطح دولتمردان، نخبگان علمی- اجتماعی و تودهی ملتها باشد. برای این سه سطح به نظر میرسد موارد ذیل راهگشا باشد:
1. تلاش برای جلوگیری از تعمیق شکافهای هویتی ملی و مذهبی
2. حمایت از گفتگو در جهت نزدیکی بین الاذهانی نخبگان میانهرو از سوی سازمانهای بینالمللی و کشورهای فرا منطقهای
3. تقویت مفهوم عزم برای توسعه شامل توسعه انسانی و زیرساختهای کشورها و تقویت مطالبه عمومی بدینجهت
4. رواج تفکر عینیتگرایی بجای ذهنیت گرایی
5. رواج اندیشه روامداری برای پذیرش تفاوتها و زیست مسالمتآمیز (سیاست همسایگی خوب)
6. رقابت بر سر فروش اسلحه در این منطقه هرچند برای قدرتهای بیرون از منطقه منافع اقتصادی بسیاری به همراه دارد اما این منطقه را تبدیل به یک انبار بزرگ باروت کرده است. وقتی این مسئله را در کنار برخی دولتهای قبیلهای، کمبود خردگرایی و فساد بالا در برخی کشورها میگذاریم احتمال خطر بالا میرود که ناامنی این منطقه همانطور که الان شاهد آن هستیم باقی نقاط دنیا را نیز متأثر میسازد. انبار تسلیحات شدن این منطقه به نفع بشریت نیست و این موضوع باید محدود شود. امنیت جهانی ارجح و در اولویت از منافع مادی برخی کمپانیهای تسلیحاتی است.
7. تقویت خردگرایی و نتیجه گرایی در منطقه از طریق نخبگان میانهروی آشنا به هنجارهای جهانی
8. مداخلات فرا منطقهای با بهترین نیات در درازمدت تبعات منفی به دنبال خواهند داشت.
9. مهمترین چیزی که در منطقه به آن نیاز داریم بیداری منطقهای است. این آگاهی منطقهای باید بر مبنای هنجارها و ملاحظات جهانی اما از طریق راهحلهای اصیل منطقهای باشد.
10. ملاحظات صلح، امنیت و ثبات در منطقه باید برای کشورهای غربی و سازمانهای بینالملل نسبت به منافع ملی و آوانتاژهای مالی از سفره بادآورده نفتی برخی دولتهای منطقهای اولویت داشته باشد.
11. مطالعه و دقت در مورد مهمترین و بزرگترین گروههای افراطگرایی دینی یعنی القاعده، طالبان و داعش نشان میدهد وجه مشترک و منبع تغذیه فکری پلیدیها تفکر سلفی است. جهان باید بدون ملاحظه در مقابل تفکر سلفی بپا خیزد. هنوز عزم راسخ جهان در برخورد جدی با مروجان این اندیشه به دلیل منافع مالی ایجاد نشده است.
12. اتحادیه اروپا تلاش به نسبت موفق عبور از بحرانهای افراطگرایی هویتی (فاشیسم و نازیسم) به هویت جمعی اروپایی، عبور از فرقهگرایی افراطی (جنگهای سیساله) به همزیستی دینی و جنگ در راستای کشورگشایی سیریناپذیر(جنگ جهانی اول و دوم) به توجه به مفهوم توسعه داخلی و بالا بردن کیفیت زندگی در رسیدن به منافع مالی از همکاری بجای جنگ و رسیدن به همگرایی سیاسی از مسیر همگرایی اقتصادی داشته است. این مسیر تجربه ارزشمند بشری است که میتواند برای خاورمیانه نیز مفید باشد. در این راستا پیشنهاد میشود دولتهای با دغدغهی صلح و ثبات در منطقه نقش میانجیگری غیر جانبدارانه را بین نخبگان و نیز دولتهای منطقهایفا کند. و از این راستا هم بستری برای انتقال تجریه صلح پایدار باشد و هم زمینه ای برای شکل گیری گفتگوهای سازنده غیر رسمی میان دولت ها و نخبگان در جهت شفاف سازی، جلوگیری از سوء برداشت ها و حرکت جهت کاهش مناقشات.
در پایان عرایضم، همانطور که پیشتر نیز گفتم، می خواهم بگویم که منظر بحران ها در خاورمیانه، چه از نظر جغرافیایی و بحران آب، چه رقابت بر سر فضای اثرگذاری یا فرهنگ سیاسی غالب بر منطقه، همگی حاکی از هشدار درباره یک خطر هستند. ادامه روند جاری به رشد بحثهای بیهودهای منجر خواهد شد که به ضرر تمام بازیگران منطقهای خواهد بود و برندهای در بر نخواهد داشت.
اما چه باید کرد؟اکنون زمان گرفتن تصمیمات بزرگ اما مشکل است. از دست دادن زمان به ضرر ثبات، توسعه و صلح عادلانه در منطقه خواهد بود.گرفتن چنین تصمیماتی مشکل خواهد بود اما اگر بهدرستی بررسی و اتخاذ شوند، میتواند به نفع تمام کشورها باشد.در حوزه دولتی، یکی از مهمترین مسائل در منطقه جنگهای نیابتی صورت گرفته توسط قدرتهای منطقه به دلیل نارضایتی آنها از وضعیت حاضر برای توسعه حوزه اثرگذاری خود است. آنچه ما نیاز داریم، گامی اساسی و تصمیمی بزرگ است؛ یعنی توافقی برای باثبات سازی وضعیت کنونی و فضاهای اثرگذاری کنونی. اکنون، تمام سه بازیگر مهم در جستجوی افزایش سهم خود بوده و رضایتمندی از شرایط کنونی مشکل به نظر میرسد. اما اگر مطالعات آیندهپژوهانه صورت گیرد، شرایط متفاوت خواهد بود.مدل پیشنهادی بنده این است:
برای چشیدن سهمی از کیک منافع در خاورمیانه، نیاز به فضایی باثبات است. بنابراین باید در از امنیت فردی به سمت امنیت جمعی، دفاع جمعی و ترویج ثبات بهصورت گامبهگام حرکت کرد. در این فرآیند نیاز به همکاری تمامی بازیگران است.
· این مطلب سخنرانی آقای دکتر سید حمزه صفوی در کنفرانس بین المللی “در جستجوی نظم پایدار بینالمللی و نظم منطقهای بادوام” است که توسط کالج مطالعات جهان پاریس در مورخه 25/3/96 در فرانسه برگزار شده است.