ناتوی عربي
دکتر محمد مهدی مظاهری
استاد دانشگاه و کارشناس ارشد مسائل بین المللی
مدتها است که تشکیل «ناتو عربی» و همبستگی نظامی بین کشورهای عربی شورای همکاری خلیج فارس مد نظر برخی از بازیگران عربی و غربی بوده است. در همین راستا در ماههای اخیر این طرح دوباره برجستهتر شده است. نوشتار زیر به این مساله می پردازد.
ابعاد و گذشته همکاری نظامی ناتوی عربي
ایده تشکیل یک ناتوی خاورمیانهای، ایده جدیدی نیست؛ آمریکا در سال ۱۹۵۵ «پیمان بغداد» را برای مقابله با خطر شوروی سابق طراحی کرد که البته با خروج عراق از آن به دلیل کودتا علیه نظام پادشاهی این کشور به سازمان پیمان مرکزی (سنتو) تغییر نام یافت. سنتو رسما تا سال ۱۹۷۹ باقی ماند اما بعد از آن به دلیل برخی تحولات منطقه ای کارایی و اثربخشی خود را از دست داد. از زمان وقوع انقلاب اسلامی، جمهوری اسلامی ایران به دشمن کشورهای مرتجع عرب تبدیل شد. در نتیجه تلاشهایی جدی برای مقابله با نفوذ و قدرتیابی ایران با تشکیل شورای همکاری خلیج فارس در سال 1981 کلید خورد. هر چند این شورا بیشتر جنبه سیاسی داشت، اما با تشکیل «سپر جزیره» در حوزه نیروهای زمینی و «مجموعه امنیت دریایی 81» در حوزه دریایی، جنبه نظامی نیز به خود گرفت.
بنابراین تلاش کشورهای عربی برای تشکیل یک نیروی نظامی متحد همچون مدل غربی ناتو، به سالها قبل باز می گردد و هر چند آنها در حوزهای مثل نیروهای سپر جزیره موفق به ایجاد یک ائتلاف نظامی 5 هزار نفری با امکانات و تجهیزات مشترک شدند، اما ارزیابی عملکرد این نیروهای نظامی و جهت گیری کشورهای عربی عضو نشان می دهد موفقیت چندانی در عرصه عمل نداشتهاند.
ادامه فعالیت این نیروهای نظامی با توجه به شرایط منطقه و نیز محل استقرار آنها همواره محل مناقشه بین کشورهای عضو بوده به طوری که در نوامبر 2005 «یوسف بن علوی» وزیر خارجه عمان اعلام کرد پس از سرنگونی رژیم صدام حسین در عراق دیگر نیازی به وجود چنین نیرویی در خلیج فارس نیست و طرح این مسأله در نهایت منجر به تغییر مکان استقرار نیروهای سپر جزیره از منطقه «حفر باطن» عربستان به هر یک از کشورهای عضو شد. تا کنون نیز هر چند کشورهای عربی با رهبری عربستان سعودی خواهان افزایش تعداد این نیروها و مداخله جدی آنها در مسائل و تنشهای منطقه ای بودهاند، اما فعالیت این گروه نظامی به نمونه های خاص و غیر مؤثری همچون مداخله در بحران بحرین محدود شده است. نیروی دریایی مشترک اعراب خلیج فارس نیز بیشتر در حد یک اسم و آرزو باقی مانده است. حال هر چند قرار است همین کشورهای عرب با همراهی مصر و اردن و البته حمایت آمریکا «ناتوی عربی » را تشکیل دهند، اما چنین پیشینیهای نشان می دهد اعراب خلیج فارس از اتحاد، یکدستی و اراده کافی برای همکاری نظامی مشترک برخوردار نبوده و نیستند.
چالش های همکاری نظامی در ناتوی عربي
به نظر میرسد مهمترین چالشهای پیش روی تشکیل ناتوی عربی غیر بومی بودن، نادیده گرفتن واقعیتهای منطقهای و البته وجود اختلاف نظرهای گسترده بین کشورهای عربی است. این مسأله که ناتوی عربی ایده و ابتکار یک کشور عربی نیست و طراح و حامی اصلی آن ایالات متحده است که میکوشد با مداخله در سیستم امنیت منطقه ای حوزه خلیج فارس از ایجاد اتحاد بین کشورهای این منطقه جلوگیری و حضور و نفوذ خود را بین آنها را تقویت کند، خود یکی از جدیترین عواملی است که اصالت و اعتبار این طرح را نزد افکار عمومی کشورهای منطقه از بین می برد.
چالش بسیار مهم دیگر مواضع خودخواهانه و متکبرانه اخیر دونالد ترامپ، رییس جمهور آمریکا در قبال عربستان است، وی می کوشد هر از چند گاهی برای افزایش محبوبیت خود در عرصه داخلی آمریکا از فشارها و تحقیرهایی که در نشستها و تماسهای دوجانبه در حق مقامات عرب خلیج فارس روا میدارد پرده بردارد و از جمله افشا می کند که به مقامات سعودی گفته «باید پول بدهند تا مورد حمایت امریکا باشند در غیر این صورت بیش از دو هفته دوام نمی آورند»، اما از این نکته غافل است که طرح چنین مسائلی هر چه بیشتر افکار عمومی جهان عرب را نسبت به مداخلات آمریکا در منطقه شان حساس میکند و جلوی اجرایی شدن طرح های آمریکایی مثل ناتوی عربی را میگیرد.
بی توجهی این طرح به خطرات ناشی از دشمن دیرینه جهان اسلام یعنی رژیم صهیونیستی و تمرکز آن بر جمهوری اسلامی ایران که همواره به دنبال تنش زدایی و روابط مسالمت آمیز با همسایگان بوده از دیگر نقاط آسیب زننده به این طرح است؛ چرا که قدرت منطقه ای ایران و نفوذ آن در بین برخی کشورهای عربی می تواند به عامل تضعیف کننده ناتوی عربی تبدیل شود. اما چالش مهم دیگر، تفاوت دیدگاههای کشورهای عربی نسبت به لزوم تشکیل و فعالیت این واحد نظامی است، در حالیکه عربستان، امارات و بحرین از حامیان جدی این طرح هستند، مقامات کشورهایی همچون عمان که مناسبات دوستانهای با ایران دارند، با دیده تردید به آن مینگرند. قطر که بیش از یک سال است مورد نحریم کشورهای عرب همسایه قرار گرفته و هنوز هم مورد غضب آنها است، طبیعتا نمی واند مهره خوبی در این ائتلاف باشد. کویت پس از جنگ با عراق تلاش کرده همیشه خود را دور از جنگ و درگیری نگاه دارد و با همه همسایگان رابطه نسبتا مسالمت آمیز داشته باشد، شاید به همین دلیل است که «خالد الجارالله»، معاون وزیر خارجه کویت درباره ناتوی عربی گفته است: «رایزنی هایی با طرف آمریکایی انجام میشود تا توضیحات بیشتر درباره این طرح داده شود». مصر که از زمان فروپاشی نظام پادشاهی، خود را رهبر جهان عرب می داند، حاضر نخواهد شد تحت فرماندهی عربستان سعودی قرار گیرد. اردنی ها هم کینه ای تاریخی نسبت به اعراب حوزه خلیج فارس دارند و می کوشند در مناسبات منطقه ای به زیر دست این کشورها تبدیل نشوند. با وجود چنین چالشهایی، به نظر می رسد ناتوی عربی حتی در صورت پیگیری آمریکا امکان موفقیت چندانی در عمل نخواهد داشت.
اهداف طراحان از طرح وحدت نظامی و ناتوی عربي
به نظر میرسد مهمترین هدف آمریکا همانگونه که رییس جمهور این کشور بدون رودربایستی اعلام کرده بهره برداری و جذب پترودلارهای کشورهای عربی از طریق امنیتی جلوه دادن خلیج فارس و فروش تسلیحات بیشتر به این کشورهاست. نکته دیگر اینکه ترامپ که از به اصطلاح«سواری مجانی» کشورهای دیگر و سوء استفاده آنها از آمریکا برای تأمین امنیتشان می نالد، خود در بحث ناتوی عربی دقیقا همین هدف را دنبال میکند و میکوشد با استفاده از کشورهای حوزه خلیج فارس، به دشمن و رقیب جدی اش در خلیج فارس(یعنی جمهوری اسلامی ایران)لطمه بزند و به واسطه ناتوی عربی ایران را تضعیف کند.
طرح ناتوی عربی و تاثیر بر جمهوری اسلامی ایران
به نظر میرسد به دلایل مختلف طرح ناتوی عربی تأثیرات جدی و بلند مدت بر جمهوری اسلامی ایران نخواهد داشت؛ دلیل نخست این ادعا این است که یک سازمان یا نهاد منطقه ای زمانی میتواند تأثیرگذار باشد که اعضای آن از یکدستی و انسجام کافی برای مقابله با تهدیدات مشترک برخوردار باشند؛ این در حالی است که کشورهای عربی نه تنها در تعریف ایران به عنوان دشمن و تهدید اصلی جهان عرب و اسلام هم نظر نیستند، بلکه در عمل نیز برای مقابله با ایران سیاستهای واحد و یکدستی ندارند.
از سوی دیگر ناتوی عربی حتی در صورت تشکیل و موفقیت زمانی می تواند با کشوری مقابله کند که آن کشور دست به تجاوز و مداخله غیر قانونی در کشورهای دیگر زده باشد، این در حالی است که جمهوری اسلامی ایران در طول حیات خود هرگز به کشور دیگری تجاوز نکرده و حتی مستشاران نظامیاش نیز تنها با درخواست مقامات کشورهای منطقه در این کشورها حضور دارند. چنین حضور قانونی در کشورهای منطقه بر اساس حقوق بین الملل مجاز بوده و ناتوی عربی و یا سازمانها و نهادهای جدی تر از آن هم یارای مخالفت باآن را ندارند. بنابراین حتی چنانکه ناتوی عربی شکل بگیرد ایران نگرانی از جانب آن نخواهد داشت.
آینده همبستگی نظامی کشورهای ناتوی عربي
با توجه به چالشهایی که برای تشکیل ناتوی عربی ذکر شد، به نظر میرسد شکلگیری چنین نهادی در بین کشورهای عربی از چشم انداز چندان روشنی برخوردار نیست. چالش اصلی کشورهای خلیج فارس نه ایران بلکه بیشتر مسائل داخلی و میزان مقبولیت و مشروعیت سیاسی آنها است. اگر ایده تشکیل ناتو در اروپا در سال 1949 با موفقیت همراه شد، دلیل آن یکپارچگی سیاسی و اقتصادی کشورهای اروپایی بود که به تشویق همکاری امنیتی انجامید؛ هیچ یک از کشورهای اروپایی حتی آلمان به رغم مزیتهای اقتصادیش، از منظر ژئوپلیتیکی قادر به تسلط و غلبه بر دیگران نبود و دولتهای اروپایی، دولتهایی دموکراتیک بودند که با رأی و مطابق خواست مردم انتخاب می شدند و بنابراین تصمیمات برون مرزیشان نیز از حمایت مشروعیت داخلی برخوردار بوده و هست. چنین ویژگی هایی در بین کشورهای عرب حوزه خلیج فارس به چشم نمی خورد و بنابراین ایده تشکیل ناتوی عربی نیز از چشم انداز روشنی برخوردار نیست.
**مسئولیت صحت و سقم مطالب موجود در یادداشتها، مقالات و مصاحبههای منتشر شده در سایت به عهده نویسنده بوده و انتشار آنها الزاماً به معنی تایید مطلب یا بیانگر دیدگاههای موسسه نیست.