گذشته و حال نفت در یمن
در دهه های گذشته در مقایسه با کشورهای نفتی خاورمیانه کشور نفتخیزی محسوب نمیشد و تولید نفت یمن از سال 1986 آغاز شد. اما در واقع به دلیل اقتصاد ضعیف این کشور، صادرات نفت و گاز نقش مهمی در اقتصاد آن پیداکرده است. چنانچه بر اساس برآورد صندوق بینالمللی پول، بین سالهای 2010 تا 2012 تولیدات هیدروکربنی این کشور، ۶۳ درصد از درآمدهای دولت را تشکیل داده است. در همین راستا بر اساس گزارش مجله نفت و گاز، در ژانویه 2014، ذخایر اثباتشده نفت یمن حدود 3 میلیارد بشکه و بیشتر در دو میدان نفتی شناختهشده مآرب و مزیلا قرار دارند.
در این بین در سالهای گذشته کشور یمن تولید خود را با توجه به حملات متعدد به تأسیسات نفتی و خطوط لوله انتقال نفت، ناامنی، عدم برگزاری مناقصههای جدید دولتی برای جلب سرمایهگذاری بر روی بلوکهای جدید اکتشافی کاهش داده و حتی درماه مارس سال 2014 به حدود 100 هزار بشکه در روز رسیده است. در این راستا تولید نفت یمن به علت فرسودگی منابع و میادین نفتی و همچنین حملات متعدد شبهنظامیان به تأسیسات نفتی نسبت به دوران اوج خود در سال 2001 کاهش شدیدی داشته است و خط لوله اصلی صادرات نفت این کشور یعنی رأسالعیسی برای بیش از نیمی از سال 2012 نفتی انتقال نداد. در همین راستا یمن در سالهای اخیر مجبور بوده است که قسمت عمدهای از گاز تولیدی خود را برای احیاء چاههای نفت فرسودهی خود مورد استفاده قرار دهد. با این وجود این کشور از سال 2009 تبدیل به صادرکننده الانجی شده است. در این میان در گزارش های زیادی در مورد وجود حجم گسترده ای از بسترهای نفتی در یمن وجود دارد. در واقع هر چند یمن فقیرترین کشور منطقه خاورمیانه است و در سال 2013 نرخ بیکاری در این کشور 35% بوده است. اما اگر وجود جحم گسترده نفت در یمن واقعیت داشته باشد این نفت میتواند نقش مهمی در بحران کنونی یمن و نگاه بازیگران عربی و بین المللی به این کشور داشته باشد. در این بین اکنون برخی براین نظرند که یمن 34 درصد از ذخایر نفت جهان را در اختیار دارد و بزرگترین میدان نفت در استان الجوف یمن در مجاورت با عربستان است . همچنین استانهای مأرب ، جوف و حضرموت یکی از بزرگترین منابع نفتی را در اختیار دارد. در این حال به راستی اهمیت نفت یمن و منابع هیدورکربنی این کشور در بحران کنونی چیست؟
رویکردهای احتمالی عربستان در مورد نفت احتمالی یمن
اگر خبرها و گزارشهایی چون تخریب گذشته خط لوله اصلی گاز در استان مأرب توسط هواداران عربستان، مانع تراشی عربستان سعودی در روند استفاده یمن از انبارهای نفتی ، مانع تراشی بازیگران داخلی و خارجی در اکتشافات نفتی گسترده در یمن، گزارش سایت ویکیلیکس (از کمیسیونی عالی بهریاست سلطان بن عبدالعزیز و طرح ایجاد کانال از عربستان سعودی به بحر العرب از طریق استان حضرموت و توجه به سود حاصل از حفر کانال از عربستان تا دریای عرب از راه حضرموت و تبلیغات در این زمینه)، نامه اخیر بازرگانان و تاجران مقیم جده از اهالی حضرموت و طرح انضمام حضرموت به عربستان سعودی ( ادعای اینکه استان حضرموت و المهره و بخشهایی از شبوه از لحاظ تاریخی به عربستان برمیگردند )، اعطای تابعیت به تعداد زیادی از ساکنان مناطق مرزی وابسته به قبایل ساکن در حضرموت، توجه بعضی از سیاستمداران یمنی وابسته به عربستان سعودی و ضرورت پاداش به عربستان و تحویل حاکمیت استان حضرموت به عربستان سعودی و…. را در کنار هم قرار دهیم درک این نکته که عربستان در حال توجه به متغیری به نفت یمن است دور از ذهن نخواهد بود. در این راستا باید توجه داشت ریاض میتواند از نفت احتمالی و گسترده یمن به عنوان تهدید و فرصتی مهم برای خود بهره برد.
در واقع اگر داده های نفتی گسترده و حتی درصد پایین از رقم های ادعایی در مورد وجود منابع گسترده نفت در مناطقی از یمن درست باشد (برخی تحقیقات و ارزیابی نشان می دهد که نفت موجود از نفت عربستان بیشتر است ) این متغیر در شرایط کنونی و آینده میتواند نقش مهمی در نوع نگرش عربستان به این کشور و مناطق مرکزی خود با یمن و استان های شرق یمن داشته باشد. به عبارت دیگر اگرچه یمن نسبت به سایر کشورهای خاورمیانه جزء تولیدکنندگان اصلی سوختهای فسیلی به حساب نمیآید، اما منابع نفت و گاز احتمالی و برآوردهای مختلف در این زمینه حتی اگر تا حد کمی نیز درست باشد از یک سو میتواند یمن آینده را رقیبی برای عربستان کند و مشکلات اقتصادی و سیاسی بزرگی برای نفت و گاز این کشور به حساب آورد. در این سناریو باید توجه کرد که در صورت کاهش نفوذ ریاض در یمن و توجه دولت ملی این کشور به کشف و استخراج از منابع احتمالی گسترده عملا این رویکرد به ضرر منافع عربستان و کاهش وابستگی همه جانبه به این کشور تلقی میگردد.
در بعد دیگر ریاض جدا از ترس از یمن ثروتمند و دارای نفت اکنون می کوشد با تسلط بر این ذخایر بزرگ در یمن در کنار ادعای ارضی درباره حضرموت و مناطق بیابانی و نزدیک به مرزهای الجوف، مأرب، شبوه و حتی طرح هایی چون واگذاری مناطق کوهستانی جنوب غرب عربستان در مقابل مناطق نفتی به یمن نگاهی بنیادین و جدی تری به مناطق دارای نفت در یمن داشته باشد و حتی در صورت ممکن این مناطق را تحت نفوذ مستقیم و یا مستقیم و حتی در شمول مناطق خود قرار دهد. در این راستا سناریو هایی چون اشغال حضرموت (همچون استان های نجران و.. در گذشته) تجزیه یمن و حضور گسترده در بخش شرقی یمن ، نفوذ گسترده تر در مناطق هم مرز خود و یا توجه به حضور میدان دادن عناصر القاعده در کنترل آن ها در مناطقی چون الجوف و مارب برای فشار بر رهبران یمنی، ادعاهای ارضی بیشتر در مناطق مرزی با یمن، کسب امتیازهایی بیشتر در کشف، استخراج و صادرات نفت یمن روند نفوذ خود را در یمن گسترده تر کند.