“عوامل اقتصادی مؤثر بر گسترش بانکداری اسلامی در کشورهای اروپایی”
دکتر رکسانا نیکنامی؛ استادیار گروه مطالعات منطقهای دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران
یادداشت حاضر درصدد است به مسئله بانکداری اسلامی و گسترش آن در چند سال اخیر بهویژه بعد از بحران مالی حوزهی یورو در کشورهای اروپایی بپردازد؛ دین اسلام دومین دین عمده در کشورهای اروپایی محسوب میشود و تعداد مسلمانهای اروپایی نیز روز به روز در حال افزایش است. طبق آخرین آمار حدود 25 میلیون مسلمان در کشورهای عضو اتحادیهی اروپا و بهصورت کلی 54 میلیون نفر در کل کشورهای اروپایی زندگی میکنند که بعد از بحران مهاجران و بحران سوریه تعداد مسلمانهای اروپا تقریباً دو برابر شده و با توجه به روند زاد و ولد که در اروپا اتفاق میافتد به نظر میرسد که در چند سال آینده تعداد اینها بیشتر شود. بیشتر مسلمانهایی که در اروپا هستند به لحاظ اجتماعی، از جنوب آسیا، شمال آفریقا و ترکیه به این کشورها رفتهاند. بهخاطر همین مسئله وقتی در حوزههای اقتصادی به اجتماع مسلمانها نگاه میکنیم، آنهایی که بهصورت سازمان یافته فعالیت میکنند و در حوزههای محیط زیست، مسائل فرهنگی، مسائل مذهبی و اقتصادی موفقتر هم هستند، عمدتاً مصری، پاکستانی و ترکهای ترکیه هستند که خیلی هم خوب کار میکنند. هرچند وقتی در اروپا نام اسلام مطرح میشود اولین چیزی که مدنظر قرار میگیرد مسائلی مثل بنیادگرایی اسلامی، مسئلهی تروریسم و موضوعات اینچنینی یعنی عمدتاً چالشهایی که مسلمانها در این جوامع بهوجود آوردند، است و خیلی کم به پتانسیلهایی که اسلام و جهان اسلام در کشورهای اروپایی و جهان غرب بهطور مشخص دارد توجه میشود. حتی زمانی که بحران مهاجران اتفاق افتاد، بیشتر به مسائل امنیتیای که این موضوع ایجاد کرده بود، توجه میکردند و پس از اسلام میان اروپاییها بهعنوان یک چالش معرفی میشد.
سال گذشته مؤسسه بروکینگز، گزارشی را با عنوان Ten mistakes about Muslim Europe منتشر کرد که در آن ده اشتباهی که در مورد اسلام در اروپا وجود دارد را بررسی کرد؛ این اشتباهات از اینکه اجتماع مسلمانها بتواند ارتباط درستی را در اروپا با بومیهای اروپایی ایجاد کند، جلوگیری میکرد. بیشتر مباحثی که در مورد وضعیت دنیای اسلام مطرح میشود در موضوعات امنیتی و بعضاً مسائل فرهنگی است و به بعد اقتصادی و پنانسیلهایی که در حوزهی مالی و سرمایه دارند کمتر توجه شده است. جالب اینجاست که در سالهای گذشته گرایش به بانکداری اسلامی یعنی بانکهایی که بر اساس اصول اسلامی اداره میشود در کنار بانکداری متعارف، در اروپا خیلی زیاد شده است. در حال حاضر 300 بانک اسلامی در اروپا داریم که سهامداران آنها لزوماً مسلمانها نیستند؛ یعنی برخی از سهامداران آنان خود اروپاییهای مسیحی یا حتی آتئیست هستند که بر اساس آموزههای اسلام بانکها اداره میشود. مهمترین اینها بانکی در انگلیس به نام Islamic bank of Britain است که در سال 2004 تأسیس شد، بانک CSSF در لوکزامبورگ و بانک ساکسونی در آلمان است. این سه بزرگترین بانکهای اسلامی هستند ولی تعداد بانکهای اسلامی که بر اساس اصول اسلام اداره میشود در حال حاضر به بالغ بر 300 بانک رسیده است و جالب اینجا است که سپردهگذارهای این بانکها لزوماً مسلمانها نیستند؛ یعنی خیلی از اروپاییها نیز پولهای خودشان را از بانکهای متعارف خارج کردند و وارد بانکهای اسلامی شدند.
اگر بخواهیم تفاوت بین بانکداری اسلامی و بانکداریای که بهصورت متعارف در اروپا وجود دارد را بررسی کنیم و دلیل اقبال به این بانکها را بررسی کنیم باید بیشتر وارد نظریات اگزیولوژی شویم. مهمترین تفاوت اگزیولوژیای که بین بانکداری متعارف و بانکداری اسلامی وجود دارد از مفهوم شریعت میآید. بهطور مشخص شریعت، محتوای بانکداری را در اسلام و در بانکهای اروپایی دچار تحول کرده است. اصول شریعت قیاس، حدیث، قرآن و اجماع است؛ چون اکثر بانکهای اسلامی از مذهب سنی هستند مسئله عقل را نمیآورم. در واقع با توجه به اینکه اکثر بانکهای اسلامی در اروپا از اجتماع پاکستانیها و ترکها هستند بر اساس این چهار محتوا قوانین خودشان را در نظر میگیرند که این بانکداری مبتنی بر شریعت دو ویژگی مشترک دارد؛ یکی از آنها عنصر عدم حضور سود است یا همان سیستمی که در احکام اسلامی بهعنوان ربا میشناسیم که این در بانکداری اسلامی وجود ندارد؛ البته به این معنا نیست که مفهومی به نام سود و گرفتن سود نیست، اگر سیستم سودمحور وجود نداشته باشد بانک ماهیت خودش را از دست میدهد ولی سیستم سودمحور که در بانکهای متعارف است در بانکهای اسلامی وجود ندارد. نکتهی مهمتر و دومی که به لحاظ اگزیولوژی در تفاوت بین بانکهای اسلامی و بانکهای متعارف وجود دارد در مدیریت خطر این بانکها خود را نشان میدهد.
در سیستم بانکداری ما سه ریسک مهم داریم: market risk, value risk, liquidity risk در این سه حوزه جالب است که مطالعاتی که انجام دادهاند، بانکهای اسلامی خیلی موفقتر از بانکداریهای متعارف عمل کردند؛ شاید یکی از دلایل آن این باشد که مثلاً برای نمونه در مورد مدیریت ریسک در قسمت ارزشی اگر بخواهیم نگاه کنیم، آن راه حلهایی که شریعت اسلام در اختیار این بانکها میگذارد چیزهایی است که در بانکداری غیراسلامی نیست؛ مثلاً چیزهایی مثل مضاربه، مشارکت، اجاره و غیره راه حلهایی است که از طریق آن میتوانند ریسک liquidity جریانات مالی را تا حد زیادی کاهش دهند.
غیر از عامل اگزیولوژی که در گرایش به بانکداری اسلامی که از سال 2008 به بعد اتفاق افتاد، بسیار مؤثر است، دو عامل عملی اقتصادی نیز در این موضوع مؤثر هستند؛ عامل اول بحران مالی 2008 است که در سال 2011 در اروپا به اوج خود میرسد. بعد از این بحران دیدگاهی در اروپا بهوجود میآید که غیر از تمرکز بر جذب سرمایههای کلان باید بر سرمایههای جزء نیز تأکید شود. حال این سرمایههای جزء یعنی تأکید داشتن بر نقدینگیای که بین افراد جامعه پراکنده است که یکی از این اهداف در این حوزه اجتماع مسلمانها هستند و حکومتهای اروپایی مشوقیبرای تأسیس مجموعه مؤسسات خدمات مالی حلال و در حقیقت بانکهای اسلامی میشوند. نکتهی مهم این است که وقتی در مورد گسترش فرهنگ اسلامی و از بین بردن دیدگاههای اسلام و فوبیا در اروپا صحبت میکنید، همهی اینها یک روند زوری دارد؛ یعنی اعمال فشاری است که از طرف جامعهی مسلمانها برای مجاب کردن اروپاییها صورت میگیرد. اما نکتهی جالب در مورد الگوی بانکداری اسلامی این است که این اتفاق بدون هیچگونه فشاری از طرف جامعهی مسلمانها افتاده است. بهعبارت دیگر یک فرآیند نیاز متقابل، نیاز اروپاییها به جذب نقدینگی شناور در جامعه و نیاز جامعهی مسلمانها به وجود یک سیستم بانکداری یا سیستم مالی مبتنی بر اصول حلال باعث شده که نیاز متقابل نتیجهاش گسترش بانکهای اسلامی شود و چون این نیاز عامل شکلگیری آن شده است تأثیرگذاری آن هم در بعد اقتصادی و هم تأثیرگذاری آن برای ترمیم چهرهای که از جامعهی مسلمانها وجود داشته خیلی مؤثرتر عمل میکند.
دومین عاملی که بحران مالی یورو یا بحران مالی اروپا باعث بهوجود آمدن بانکهای اسلامی میشود مسئلهی جستوجو برای آلترناتیو است؛ یعنی زمانی که بحران اتفاق میافتد، در اروپا موجی بهوجود میآید که یکی از عوامل شکلگیری این بحران ناکارآمدی نهادهای مالی مبتنی بر سرمایهداری در این کشورها است؛ بنابراین باید دنبال راه حلهای بدیلی رفت که بتوان این جریانات سرمایهداری را از طریق آن کنترل کرد. یکی از آلترناتیوهایی که جلوی چشم اینها قرار میگیرد بانکهای اسلامی هستند. حال چرا بانکداری اسلامی بهعنوان آلترناتیو مطرح میشود؟ دلیل مهم آن این است که زمانیکه بحران پیش میآید، بانکهای اسلامی توانایی مدیرتشان خیلی بیشتر از بانکهای اروپایی است؛ یعنی غیر از اینکه حجم نقدینگی اینها کمتر است، اما بهطور کلی روشهایی که اجرا کردند این دیدگاه را بین اروپاییها بهوجود آورد که به نظر میرسد شیوهی مدیریت بحران این بانکها نسبت به بانکهای تجاری مؤثرتر عمل کرده است. بنابراین احساسی برای پیدا کردن آلترناتیوی برای نظام مالی موجود ایجاد شد و آنچه در مقابل آنها وجود داشت، بانکهای اسلامی بود.
نکتهی بعدی که مؤثر واقع شد، جذب پولهای شناوری بود که اهمیت پیدا کرد؛ طبق مطالعات انجام شده، تمایل به سپردهگذاری در بانکها و پسانداز بهصورت سپردهگذاری بین کشورهای اسلامی بالاتر از سطح میانگین اروپا بوده است؛ یعنی در چند سال اخیر گرایش به سپردهگذاری در بانکها و نگاه کردن آن بهعنوان یک ابزار سرمایهگذاری در جامعهی مسلمانها بیشتر بوده است. این باعث میشود که شما بهعنوان یک دولت، سیاستگذاریهای کلانی داشته باشید برای اینکه بتوانید از این احساس نیازی که بین اینها بهوجود میآید استفاده کنید. بنابراین سه عامل گرایشی که در داخل حکومتها بهوجود میآید، جستوجویی که مصرف کنندهی سرمایه برای بهدست آوردن راهحلهای آلترناتیو دارد و تلاشی که در حوزهی اقتصاد برای جذب سرمایهی شناور صورت میگیرد باعث میشود که بعد از بحران مالی نگاه به سرمایههای مسلمانها و بانکداری اسلامی در اروپا قوت بگیرد.
عامل دومی که میتوانیم به آن اشاره کنیم ورود سرمایهی مهاجرین است؛ همیشه بحران و تأثیرات امنیتی مسئله مهاجران در اروپا مطرح میشود، اما هرگز در مورد فرصتها صحبت نشده است. همه مهاجرینی که وارد اروپا میشوند (بهطور مشخص سوریها) افراد نداری نبودند. خیلی از آنها یک سری سرمایههای نقدی و غیرنقدی بهصورت طلا را از کشور خارج میکنند که وارد کشورهای اروپایی میشود. با توجه به شرایط ناامنیای که این مهاجران تجربه کردند، یک نوع احساس عدم اطمینان نسبت به بانکهای اروپایی بین اینها بهوجود میآید چون با توجه به اینکه اینها پناهنده هستند این شبهه وجود دارد که بانکها داراییهای آنها را بلوکه میکنند، بنابراین بهدنبال خدمات مالی حلال حرکت میکنند؛ خدمات مالیای که توسط خود مسلمانها ارائه شود. مطالعاتی که صورت گرفته است نشان میدهد این مسئله باعث میشود قسمت اعظم سرمایهای که سوریها وارد اروپا کردند جذب بانکهای اسلامی شده است نه بانکهای متعارف و همین اعتمادسازیای که این بانکها بهوجود آوردند تأثیر مستقیمی بر روی گسترش این بانکداری یا بانکداریهای اسلامی گذاشته است.
در مجموع میتوان گفت در اروپا دو عامل عملی اقتصادی یکی در حوزهی اگزیولوژی و یکی هم در حوزهی کاربردی اقتصاد باعث شده است که بانکداری اسلامی قوت بگیرد و گسترش بانکداری اسلامی هم باعث شده که برای اولین بار در اروپا یک نوع اعتمادی نسبت به آنچه که اسلام در دست آن است و آنچه که مسلمانها عرضه میکنند، بهوجود بیاید. این امر قابلیت تسری به حوزههای دیگر را دارد و میتواند آن پیشفرضهایی که در مورد هویت اسلامی در اروپا وجود دارد را تا حد زیادی تغییر دهد و عامل اساسیای که این را شکل میدهد محتوای این ظرف در حقیقت همان شریعت است و آن چیزی که باعث شده که این بهصورت یک امتیاز مطرح شود، اول مسئلهی مدیریت ریسک است که در سیستم بانکداری اسلامی نسبت به سیستم بانکداری متعارف قویتر بوده و دوم مسئلهی سیستم بانکداری بدون سود است.