بسمه تعالی
“عملیات ترکیه در عفرین: علل و پیامدها”
دکتر مسعود اسداللهی
موضوع عملیات عفرین به تدریج از مرداد ماه امسال (1396) از طرف ترکها مطرح شد. ابتدا هم نام آن را «سیف فرات» یعنی شمشیر فرات گذاشته بودند. ترکیه پیشتر عملیات «درع فرات» (سپر فرات) را در شمال وشمال شرق شرق استان حلب انجام داده بود، میخواست نام عملیات جدید را هم سیف فرات بگذارد اما آن را به عنوان «غصن زیتون» (شاخه زیتون) تغییر دادند. اگر شاخه زیتونشان اینگونه است، شاخه کاکتوسشان چگونه است؟ اسم عملیات که هیچ تطابقی با عملکرد ندارد. به هر صورت چرایی مطرح شدن این عملیات در آن زمان، به تحولات داخل سوریه و عراق در یک سال اخیر برمیگردد. یعنی شکستهای پی در پی که داعش متحمل شد، مناطق وسیع تحت کنترلش که از دست داد، و تحولات بعد از آن.
این مناطق خاکستری روی نقشه (نقشه متحرک در نشست به نمایش گذاشته شد) مناطق تحت تصرف داعش در عراق و سوریه در دوران اوج آن است. این نقشه نشان میدهد که این مناطق چگونه از خرداد 1395 تا الان از دست داعش خارج و آزاد شده است. با توجه به عملیاتهای حشد شعبی و ارتش عراق، و عملیاتهای ارتش سوریه و همپیمانان آن به کمک روسیه این مناطق تحت کنترل داعش کاهش پیدا کرد. بدین ترتیب داعش اکثریت مناطق تحت کنترل خود را از دست داده است، در عراق به صورت یک گروه بسیار بسیار پراکنده درآمده اما در سوریه وضعیت خاصی است که روی نقش دوم توضیح داده میشود. این رودخانه فرات (شماره 1 روی نقشه) است که از شمال از ترکیه وارد خاک سوریه میشود به صورت اریب میآید و از بوکمال در سوریه میگذرد و وارد خاک عراق میشود.
در واقع رودخانه فرات، سوریه را به صورت کامل به دو قسمت تقسیم میکند. شرق فرات که الان روی آن بحث است، در اصطلاح سوریها به آن «جزیره» گفته میشود. بعد از شکستهای متوالی که داعش متحمل شد، عناصر باقی مانده در شرق فرات در این مناطق (شماره 2) هستند و در غرب فرات هم در این مناطق قرار دارند که البته با توجه به عملیاتهایی که در یکی- دو روز گذشته انجام شده، کوچکتر شده است. البته این به این معنا نیست که این مناطق کاملا در اختیار داعش است بلکه آلوده به عناصری از داعش است. ان عناصر در نزدیکی ادلب هم حضور جزئی دارند که هم برای نظام سوریه و هم نیروهای مسلح مسئلهساز شده است.
قاعدتا همه باید خوشحال باشند که یک گروه تروریستی خطرناکی مثل داعش به این صورت شکست خورد اما پیامدهای آن به خصوص در منطقه جزیره، ترکها را به شدت نگران کرد. امریکاییها در این منطقه گروهی به نام «نیروهای دموکراتیک سوریه» (به عربی قوات سوریا الدموقراطیة یا به اختصار قسد) ایجاد کرد. رهبران و کادر اصلی این نیروها کرد هستند. البته عملیات روانیای که صورت میگیرد این است که این منطقه کردنشین است، درحالی که کردها در این مناطق خیلی کم تعداد بوده و بیشتر ساکنان این مناطق عشایر عرب هستند؛ در مجموع تعداد کردهای سوریه به نسبت جمعیت این کشور کم است. کردها در شمال منطقه جزیره و تا حدی در حسکه حضور دارند اما امریکاییها این گروه را درست کردند و عنوان قسد، که به لحاظ قومیتی خنثی است، را بر روی آنها قرار دادند تا بتوانند عشایر عرب را وارد این گروه کنند. در حال حاضر بدنه این گروه اغلب عشایر عرب هستند اما رهبران، کادرهای اصلی و فرماندهان آن کردها هستند. فلسفه تشکیل آن هم مبارزه با داعش اعلام شد. امریکاییها توانستند رقه را با تلفات زیادی که کردها دادند، بگیرند. هرچند کردها به جایی رسیدند که نمیتوانستند رقه را آزاد کنند و نوعی سازش اتفاق افتاد که جزئیات آن زیاد است و به آن نمیپردازم. سپس به سمت پایین حرکت کردند و خود را به شرق دیرالزور که مناطق نفتی مهمی در آنجا است، رساندند و دوباره با سازش با داعش گرفتند و هیچ درگیری نظامی صورت نگرفت.
امریکاییها الان از طریق روسها پیام دادند که حق ندارید به شرق فرات هیچ نوع حمله هوایی و زمینی کنید چون این مناطق تحت کنترل کردهای مورد حمایت امریکا قرار داد. درحالی که الان نیروهای داعش در اینجا حضور دارند، با بلم و قایق های کوچک از رودخانه فرات عبور میکنند، به این سمت میآید و به مواضع نیروهای سوریه، ایرانی، حزب الله، پاکستانی، افغانی و عراقی حمله میکنند. زمانی که نیروهای کرد در این منطقه تثبیت شدند، امریکا خبری را اعلام کرد که به شدت نگرانی ترک ها را برانگیخت و آن هم بحث تشکیل یک نیروی پاسدار مرزی 30 هزار نفری از کردها بود که از مرزهای سوریه با ترکیه و مرزهای سوریه با عراق حفاظت کنند. این خبر مثل بمبی بود که در ترکیه منفجر شد چون کاملا مشخص بود که این نیروها تحت عنوان پاسدار مرزی اما برای تشکیل یک حکومت تشکیل میشوند. از آنجا بود که به تدریج بحث حمله به عفرین مطرح و با گذر زمان جدیتر شد تا اینکه در 20 ژانویه یعنی 17 روز قبل این عملیات آغاز شد.
نکته مهم این است که ترکیه الان هیچ تاثیری بر شرق فرات ندارد و این باعث نگرانی ترکها شده است. منطقه، وسیع و به لحاظ کشاورزی حاصلخیز است، همچنین منابع آبی فراوان و منابع نفتی دارد. هرچند که از نظر عنصر مردمی، جمعیت کردها کم است اما عناصر تشکیل یک حکومت را دارد که میتواند با حمایت امریکاییها برای ترکها یک خطر بزرگ باشد.
در سوریه سه بخش کردنشین داریم: بخش عفرین، شهر کوبانی (عین العرب) و جزیره. هدف کردها از ابتدای بحران سوریه این بود که این سه منطقه را به هم وصل و پیوند جغرافیایی ایجاد کنند. این منطقه به کردستان عراق و سپس کردستان ایران وصل میشود و از شمال هم به کردستان ترکیه وصل است. بنابراین همه این مناطق به هم وصل میشدند و از طریق ترکیه به دریای مدیترانه متصل میشدند. ترکها با مشاهده این وضعیت، به خصوص اینکه داعش در شرق و گروههای مسلح در غرب سوریه در حال شکست بودند، اعلام کرد که اجازه نخواهد داد این پیوند جغرافیایی میان کردها ایجاد شود. ترکها با دخالت نظامی این منطقه سبز (روی نقشه شماره 3) را با تقویت گروههای مسلح موسوم به ارتش آزاد سوریه اشغال کردند و باعث شدند تا پیوند جغرافیایی بین عفرین و شرق فرات ایجاد نشود. این تحول بسیار مهمی بود اما وقتی دیدند شرق فرات به صورت کامل تحت کنترل کردها درآمده است، تصمیم گرفتند که عفرین را اشغال کنند. چرا که برنامه ترکها این است که این منطقه زرد رنگ را که هنوز تحت کنترل کردها است، اشغال کرده و خود را به ساحل رود فرات برسانند. اینجا (شماره 4 روی نقشه) شهر منبج، شهر بسیار مهمی است و این روزها اردوغان میگوید که بعد از عفرین، نوبت منبج است. اگر منبج و عفرین را بگیرند، زاویه قائمهای به صورت کامل تحت کنترل ترکیه قرار میگیرد و ترکها بخشی از شمال و شمال غربی، و غرب سوریه را مستقیما یا از طریق نیروهای مسلح همپیمان خود به تصرف خود درمیآورد.
این هدف عملیاتی ترکها است، اما عملیات عفرین اهداف سیاسی و راهبردی هم دارد که مهمتر از بحث تاکتیکی و عملیاتی است. دولت ترکیه وقتی عملیات درع فرات را شروع کردند، اعلام کرد که دو ماهه این منطقه را میگیرد اما عملیات هفت ماه طول کشید. ارتش ترکیه از نظر تجهیزات بسیار قوی است اما مشکلاتی دارد که به موقع عرض خواهم کرد. اردوغان در ابتدا درباره عملیات عفرین، که 30 دی ماه شروع شد، اعلام کرد دو هفتهای آن را تمام میکنند. اما بعد از گذشت 3-2 روز برای ارتش ترکیه مشخص شد که کار به این راحتی نیست و کردها این منطقه را به شدت تجهیز کردند، به این معنا که در این منطق به صورت وسیعی استحکامات زیرزمینی، تونل و سنگر ایجاد کرده اند. این است که ارتش ترکیه با مشکل برخورد کرد، ابتدا هم نیروهای ارتش آزاد ترکیه را فرستاد اما وقتی ملاحظه کرد که کاری از دست آنها برنمیآید، خودش وارد عمل شد. طبق وعده اولیه ترکیه، عملیات باید جمعه گذشته 13 دی ماه تمام میشد اما این نیروها هنوز در محدوده مناطق مرزی هستند. کمی وارد عمق شدند اما هیچ پیشرفت قابل ملاحظهای نداشتند. این امر نشان میدهد که عملیات عفرین بحثی طولانی خواهد بود و احتمالا به باتلاقی برای ترکها تبدیل شود.
وقتی عملیات آغاز شد، نکته عجیبی که وجود داشت عکسالعمل روسها بود. روسها از ماهها قبل با هماهنگی کردها در منطقه عفرین حضور داشتند اما قبل از شروع عملیات، یکباره نظامیان خود را از منطقه خارج کردند و این سوال اساسی را ایجاد کردند که چرا روسها این کار را انجام دادند؟ اخبار و تحلیلهایی وجود دارد، که البته ممکن است بخشی از آن درست و بخشی از آن شایعه باشد، مبنی بر اینکه نوعی سازش میان روسیه و ترکیه صورت گرفته است. این منطقه (روی نقشه شماره 5) استان ادلب است؛ یکی از خطرناکترین مناطقی که هنوز در دست نیروهای مسلح است، جنگیدن در این منطقه بسیار بسیار دشوار است، جاده اصلی حماه به حلب از این منطقه عبور میکند، و خط اصلی راه آهن سوریه هم از این منطقه میگذرد. برنامه ارتش سوریه این است که با کمک همپیمانان این منطقه را آزاد کند. اولین جایی که آنها برای آن برنامه داشتند، فرودگاه نظامی ابوالضهور است. قرار بود از شمال حماه حرکت کرده و به این فرودگاه برسند. کار بسیار بسیار مشکلی بود چون در این منطقه بارها و بارها عملیات انجام شده بود اما به مشکل برمیخورد. تراکم جمعیتی در این منطقه زیاد است، به لحاظ کشاورزی منطقه آبادی است، منطقهای کوهستانی است، تعداد روستاها و شهرها بسیار زیاد است و ادلب وعفرین مرکز اصلی تولید زیتون است. بنابراین جنگیدن در این منطقه کار چندان سادهای نیست اما وقتی عملیات شروع شد همه تعجب کردند که نیروهای سوریه به سرعت شروع به پیشروی به سمت فرودگاه کرده و برخلاف دفعات قبلی، هیچ مقاومت قابل ذکری از طرف مسلحین انجام نشد. آن زمان بود که این اخبار مطرح شد که نوعی سازش صورت گرفته است: ابوالضهور در مقابل عفرین. یعنی ترکها به نیروهای همپیمان خود دستور داده بودند که در این منطقه مقاومت نکنند. بنابراین به نظر میرسد تا حد زیادی این اخبار درست باشد که روسها یا سازش کرده یا چشمهای خود را به روی ورود ترکیه به این منطقه بستند.
به علاوه کنفرانس سوچی هم در راه بود و ترکها از این قضیه سوءاستفاده کردند. چون دیدند روسها به آنان در این کنفرانس احتیاج دارند، 10 روز قبل از آن، عملیات خود را آغاز کردند. بنابراین اگر سازشی هم نبود، روسیه نمیتوانست واکنشی نشان دهد چون حضور گروه های مسلح در مجلاس سوچی برای روسها مهم بود چرا که میخواستند نشان دهند کنفرانس جنبهای فراگیر داشت. نهایتا اینگونه شد که ارتش سوریه به فرودگاه ابوالضهور رسید. همچنین توافقی بین روسیه و ترکیه در آستانه صورت گرفته مبنی بر اینکه در این قسمت (در استان ادلب) راه آهنی است که نیروهای مسلح تا منطقه خط راه آهن عقبنشینی کنند و راه آهن برقرار شود. یک بحث هم است که جاده حماه-حلب هم به عنوان یک جاده غیر نظامی یا منطقه خلع سلاح اعلام شود. بنابراین بحثهای زیادی در اینجا مطرح است که نشان میدهد عفرین، بحث مجزایی نیست.
یکی دیگر از دلایلی که روسها این برخورد را با ترکیه کردند این است که میخواهند تا میتوانند ترکیه را از امریکا دور و عمق اختلافات بین آنها را بیشتر کنند. به هر حال ترکیه عضو ناتو است و به راحتی نمیتواند به امریکا پشت کند اما وضعیت کردها و فتح الله گولن، اختلافات میان اردوغان و امریکاییها را زیاد میکند. روسها هم سعی میکنند با این نوع کارها اختلافات را بیشتر کنند. به هر حال تا الان که من خدمت شما هستم، پیشروی خیلی آرام و کند بوده است. طبق آخرین آمار، 134 مسلح سوری همپیمان ترکیه، 20 سرباز ترک و 108 مسلح کرد کشته شده اند. یعنی نتیجه، نتیجه تعیینکنندهای نیست و این برای ارتش ترکیه خیلی عجیب است که ارتشی با این توان نظامی، چرا انقدر عملکردش ضعیف است.
این موضوع چند دلیل دارد: اول اینکه ارتش ترکیه، ارتشی لائیک است و با دولت اردوغان به خصوص در اهداف چندان منسجم نیست. به علاوه تصفیهای که در ارتش ترکیه بعد از کودتا انجام شد، ضربهای اساسی به آن وارد کرد. طبق آخرین آماری که ارائه شده 180 افسر ارشد برکنار شده و 1000 افسر که خیلی از آنان خلبان هستند، برکنار یا بازداشت شدند. جالب اینجا است که روزهای اول عملیات شاخه زیتون، خلبانهایی حملات هوایی را انجام میدادند که تجربه چندانی نداشتند. ارتش هم انگیزه آنچنانی ندارد و باعث میشود که عملیات طولانی شده است.
اما اهداف ترکیه از عملیات این چیست؟ هدف اول همانطور که گفتم اشغال منطقه عفرین و ممانعت از پیوند جغرافیایی مناطق کردنشین است. دومین هدف، تغییر جمعیتی این منطقه است. به این معنا که تعداد زیادی پناهنده سوری الان در خاک ترکیه هستند. دولت ترکبه میخواهند این جمعیت را وارد عفرین کرده و ترکیب جمعیتی را به هم بزنند. در حال حاضر نزدیک به 80 تا 85 درصد استان عفرین، کرد هستند اما اگر این آوارههای جنگی توسط ترکها در عفرین اسکان داده بشوند، این منطقه به منطقه عربی تبدیل میشود که به زبان عربی به آن تعریب یا عربی سازی میگویند. هرچند معلوم نیست که این اتفاق بیفتد اما یکی از اهداف ترکیه این است. اگر این اتفاق رخ دهد، تحولی راهبردی است و برای سالهای طولانی وضعیت منطقه را تغییر میدهد.
موضوع بعدی این است که اهداف سیاسی ترکیه از عملیات چیست؟
دولت اردوغان، دولتی است که ادعاهای نوعثمانیگرایی و احیای سیطره عثمانی بر منطقه را به صراحت مطرح میکند. چند روز قبل، در همین خط مرزی در نقطهای که ارتش ترکیه وارد میشد، رژهای از طرف ترکیه برگزار شد که در آن تعداد زیادی سرباز با لباسهای یگان های ارتش امپراطوری عثمانی حضور داشتند. این امر نشان میدهد که دقیقا هدف و نیت چیست. عثمانیگرایی به معنای احیای سیطره ترکها بر منطقه بر پایه خلافت اسلامی و قومیتگرایی ترکی است. یعنی خلافت اسلامی را به گونهای تعریف میکنند که در قومیت ترکی منحصر میشود. هرچند همچین تعریفی از خلافت اسلامی وجود ندارد اما تعریف ترکها از آن، ادغامی از خلافت اسلامی و قومیتگرایی ترکی است. این بحث بسیار بسیار خطرناکی است و اگر بخواهد توسط ترکها دنبال شود، محدوده آن فقط سوریه نخواهد بود بلکه کل منطقه را به آتش میکشد. آقای اردوغان دارد با آتش بازی میکند ونمیداند چکار میکند.
نکته دوم اینکه آقای اردوغان به رغم اقداماتی که در این 7-8 سال در سوریه، عراق و منطقه انجام داده اما یک شکستخورده به حساب میآید و به شدت به یک پیروزی نیاز دارد. در عراق دیدیم که موصل آزاد و ابزارهای قدرت ترکیه بسیار تضعیف شد. در سوریه هم که دیدیم چه وضعیت پیش آمد. الان آقای اردوغان، خود را تحت فشار میبیند چرا که در داخل کشور، تحت فشار اپوزوسیون قرار دارد که اردوغان را متهم می کنند که اشتباهات راهبردی مرتکب شده است و ترکیه بهای آن را در نسلهای آینده باید پرداخت کند. به همین خاطر، اردوغان میخواهد تشان دهد که به یک موفقیت نظامی راهبردی دست یافته است. از دید وی سیطره بر این منطقه، یک پیروزی راهبردی است. به خصوص اینکه در سال 2019 انتخابات ریاست جمهوری ترکیه بر اساس قانون اساسی جدید آن در پیش است. یعنی هنوز نظام ترکیه، ریاستی نشده است بلکه قرار است در 2019 ریاستی شود. اگر قرار باشد آقای اردوغان با چهرهای شکستخورده وارد این انتخابات شود، نه تنها انتخابات را میبازد بلکه دیگر نخست وزیری هم نیست که از حزب عدالت و توسعه انتخاب شود. در واقع رئیس جمهوری از اپوزسیون میآید که تمام اختیارات را هم در دست دارد. بنابراین از دید آقای اردوغان این پیروزی به هر قیمتی که شده، باید حاصل شود.
نکته دیگر مبارزه با تشکیل کانتون یا کانتونهای کردی در منطقه است. البته ممکن است ایران، عراق و سوریه هم در آن اشتراک منافع داشته باشند اما این موضوع برای ترکها از همه مهمتر است چرا که جمعیت کردها در آن کشور از همه بیشتر و نسبت جمعیت آنان در داخل ترکیه هم زیاد است. همچنین مناطق بسیار مهمی هم در اختیار کردها است و منابع آبی دجله و فرات از مناطق کردی سرچشمه میگیرد که موضوعی راهبردی و تعیینکننده است. همچنین ترکیه به دنبال این است که با این پیروزی، جناح طرفدار خود را در جهان عرب یعنی قطر، اخوانیها و اخیرا سودان (که به عربستان پشت کرده)، در مقابل محور مصر، امارات و عربستان تقویت کند.
اگر عفرین سقوط کند، منطقه نبل و الزهراء به راحتی سقوط خواهد کرد. در اینجا اتفاق جالبی افتاده است. از ابتدای بحران تا زمانی که نبل و الزهراء آزاد شد، ارتباط آن با جهان خارج از طریق عفرین بود. یعنی این دو شهرک از سه جهت کاملا محاصره بود اما از جهت غرب به عفرین وصل بود. کمکها به عفرین برده میشد و سپس به نبل و الزهراء. الان این وضعیت برعکس شده یعنی ارتباط عفرین با جهان خارج از طریق نبل و الزهراء است.
یک نکته مهم دیگر تجربه منبج است. درحالی که امریکاییها میگویند کردهای سوریه مبارزین کرد هستند اما استدلال ترکیه این است که نیروهای ی.پ.گ (یگانهای مدافع خلق) شاخهای از پ.ک.ک و تروریست هستند. موقعی که ارتش ترکیه شروع به پیشروی به سمت شهر منبج کرد و این شهر در معرض سقوط قرار گرفت، کردهای سوریه از ایران تقاضای کمک کردند. ایران هم به کردها پیشنهاد داد که خط تماس را تحویل ارتش سوریه بدهند تا ارتش پرچم دولت سوریه را بلند کند، در جنان وضعیتی دیگر ارتش ترکیه نمیتواند پیشروی کند چون تجاوز نظامی محسوب میشود. کردها این موضوع را پذیرفتند و نتیجه هم داد.
در بحث رفراندومی که آقای بارزانی انجام داد، کردهای سوریه هم خیلی ذوق زده شدند و مثل آقای بارزانی دچار اشتباهات راهبردی شدند؛ به دولت سوریه و حتی به ایران و سپاه پشت کردند اما بعدا چوپ آن را خوردند.
کمک سپاه به مردهای سوریه باعث شد تا منطقه کردنشین سوریه به دست داعش نیفتد اما متاسفانه حافظه تاریخی کردها ضعیف است و به راحتی این نکات را فراموش میکنند. در عفرین هم تقاضای کمک کردند و مذاکره شد. کردها اعلام کردند که فقط به سپاه و ایران اعتماد دارد. سپاه پیشنهاد داد که کردها اجازه دهند ارتش سوریه وارد عفرین شده و ادارات دولتی را تحویل دولتمردان سوریه دهند تا پرچم دولت را برافراشته کنند که ترکیه نتواند حمله کند. کردها اول بیانیهای دادند و این پیشنهاد پذیرفتند اما بعد آن را اجراء نکردند. اگر این کار را کرده بودند، ترکیه واقعا به مشکل برمیخورد. کردها فکر میکنند که قادر به مقاومت هستند مگر اینکه کارد به استخوانشان برسد و ترکها به عفرین برسند تا این پیشنهاد را بپذیرند اما تا حالا کردها این پیشنهاد را نپذیرفته اند. هرچند سپاه از این منطقه (از نبل و الزهراء) کمکهای انسانی ارسال میکند و مجروحانشان مداوا میشوند. بنابراین کمکها فعلا بعد انسانی دارد. تشکر میکنم از فرصتی که در اختیار بنده قرار داده شد.
· این مطلب، متن سخنرانی آقای دکتر مسعود اسداللهی با عنوان “حمله ترکیه به عفرین: علل و پیامدها” در نشست تخصصی “بررسی بحران سوریه:آخرین تحولات میدانی و سیاسی” است که در مورخه 16/11/96 به همت موسسه آینده پژوهی جهان اسلام برگزار شد.