در حالی که توافقهای تاریخی بین رژیم صهیونیستی، امارات متحده عربی و بحرین در سراسر جهان واکنشهای متفاوتی نشان داد، واکنش ترکیه به عنوان اولین کشور مسلمان که دولت یهود را به رسمیت شناخت، سوال برانگیز بود. با انتشار خبر عادی سازی روابط امارات با رژیم صهیونیستی، رجب طیب اردوغان، رئیس جمهور ترکیه گفت که آنکارا ممکن است روابط خود با ابوظبی را متوقف کند “زیرا ما با ملت فلسطین طرف هستیم”. همچنین ابراهیم کالین، سخنگوی رجب طیب اردوغان، رئیس جمهور ترکیه در پیام توییتری در این باره بیان کرد که “تاریخ و وجدان مردم منطقه فراموش نمیكنند و هرگز این رفتار ریاكارانه امارات متحده عربی را كه بخاطر منافع محدود خود به آرمان فلسطین خیانت كرده است، نمیبخشند.” توجه، تمرکز و تحلیل سیاستهای منطقهای ترکیه، علل این واکنشها و پیامدهای آن را بهتر نشان میدهد. در این گزارش به دنبال یافتن پاسخ به این پرسش هستیم که عادی سازی روابط رژیم صهیونیستی با کشورهای عربی، چه پیامدهایی بر نقش منطقهای ترکیه دارد؟ این توافق و تغییر استراتژیک کشورهای عرب منطقه، برای ترکیه که به دنبال توسعه و گسترش نفوذ خود در خاورمیانه و شمال افریقا است، محدودیتهای زیادی در این حوزهها فراهم میکند و در دراز مدت میتواند تأثیر گستردهای بر ژئوپلیتیک خاورمیانه و رقابت میان کشورها داشته باشد.
همکاری مخفی بین رژیم صهیونیستی و کشورهای خلیج فارس از چند سال پیش شروع شد و در نهایت نیز به اعلام طرح صلح ایالات متحده برای خاورمیانه با موافقت ظاهری این کشورها در ماه ژانویه 2020 منجر شد. با اعلام عادیسازی روابط بین رژیم صهیونیستی و امارات، تغییرات بنیادین در این رویکرد آغاز شد. امارات و بحرین به ترتیب سومین و چهارمین کشور عربی هستند که به دنبال مصر در ۱۹۷۹ و اردن در سال ۱۹۹۴ توافقنامه صلح با رژیم صهیونیستی امضا کردند. بر اساس این توافق، امارات که طی سالهای اخیر در عرصه سیاستهای منطقهای جایی برای خود باز کرده و سعی دارد تا کمبود مؤلفههای قدرت چون شمار جمعیتی، موقعیت جغرافیایی، تاریخ و ظرفیت نظامی خود را با قدرت مالی جبران کند و در نقش بازیگر متعارف در صحنه معادلات قدرت ظاهر شود، رژیم صهیونیستی را به رسمیت شناخت. هرچند پشت پرده این توافق دلایل متفاوتی وجود دارد اما به باور اکثر تحلیلگران سیاسی نقطه کانونی عادی سازی روابط میان اعراب و رژیم صهیونیستی، محدود کردن نفوذ ایران، ترکیه و اسلام سیاسی در منطقه است.
علل واکنش منفی ترکیه به توافق صلح، لایههای متعددی دارد. یکی از این لایهها، اختلاف و تنش به وجود آمده میان ترکیه و امارت است. در پرداختن به زمینه و پیشنه اختلافات میان امارات و ترکیه کانون تمرکز را میتوان در تحولات غرب آسیا بعد از سال 2011 و بهار عربی مشاهده کرد که طی آن در برخی از کشورهای عربی موجی از انقلاب مردمی شکل گرفت. در این میان، حتی در روزهای بعد از وقوع انقلاب در کشور مصر چنین تصور میشد که امارات متحده عربی میتواند یک شریک تجاری و سیاسی خوبی برای ترکیه باشد، اما کودتای ارتش به رهبری عبدالفتاح السیسی، علیه دولت اخوان المسلیمنی محمد مرسی در سال 2013، آغازگر سطحی بزرگ از تنشهای میان آنکار و ابوظبی شد که همچنان طی سالهای اخیر بر گستره و دامنه آنها افزوده شده است. متعاقب این کودتا، در یک سو قطر و ترکیه از حکومت اخوانی دفاع کردند و از رخداد پیش آمده در قاهره در مقام یک جنایت علیه دموکراسی یاد کردند.
در طرف مقابل کشورهای امارات، عربستان و حکومت عبدالفتاح السیسی در مصر حضور داشتند که به دلیل اختلافات ایدئولوژیک اخوان المسلمین در برابر ترکیه موضعی جدی اتخاذ کردند. از این مقطع به بعد دورانی از رقابت استراتژیک میان دو کشور آغاز شد که البته با حمایت امارات از کودتای نافرجام 15 جولای 2016 در ترکیه بیش از پیش افزایش پیدا کرد. اختلافات ترکیه و امارات در سوریه نیز تقویت شد. در حالی که ترکیه مخالفت با دولت بشار اسد را در پیش گرفت امارات مواضع خود را کاملا در مسیر تقابل با ترکیه قرار داد. این مناقشه و اختلاف بر سر بحران لیبی نیز تداوم یافت. در حالی که ترکیه و امارات هر دو مسیر تقابل با دولت بشار اسد را در پیش گرفتند هر یک از آنها به حمایت از گروههای مخالفی در سوریه پرداختند، که در ذات خود با یکدیگر در تعارض بودند. مقامات ترکیه، امارات را به حمایت مالی و لجستیکی از حزب کارگران کردستان در شمال شرقی سوریه متهم کرده اند. این مناقشه و اختلاف بر سر بحران لیبی و حمایت آنکارا از دولت وفاق و در مقابل پشتیبانی ابوظبی از مخالفان شرق به رهبری حفتر تداوم یافت. بخش مهمی از این رویکرد به تغییرات در محیط استراتژیک سیاست خارجی ترکیه در خاورمیانه بزرگ و سیاست جهانی این کشور مربوط می شود.
دخالتهای مستمر، مکرر و گسترده سیاسی و نظامی دولت ترکیه در کشورهای جهان اسلام و عرب را میتوان جلوههایی از سیاست عمق راهبردی با هدف تصرف و اشغال سرزمینهای از دست داده امپراتوری عثمانی طی سالهای قبل از 1923 دانست که قرار بوده تا سال 2023 به ترکیه بازگردانده شوند و امپراتوری جدید ترکیه با رهبری رجب طیب اردوغان تشکیل شود. دولت ترکیه در قالب همان سیاست عمق راهبردی در کشورهایی چون سوریه، مصر و لیبی، یمن، عربستان و عراق چند سالی در حال اجرای یک ماموریت تاریخی اجتناب ناپذیر و باز آفرینی هژمونی دوران عثمانی است که با ارسال نیر، تجهیزات و حتی جنگنده و پهپادهای فراوان، یکی از عوامل اصلی جنگ داخلی لیبی است که به شدت با دیگر متحدین خود یعنی مصر، عربستان و امارات نیز در این کشور به رقابت و ستیز مشغول شده است. علاوه بر این کشورهای دیگر مانند: کویت، قطر، لبنان، فلسطین، اردن، تونس، الجزایر، مراکش، سودان، سومالی، اریتره، اتیوپی، جیبوتی کاملاً یا بخشی از آنها را میتوان از جمله سرزمینهایی دانست که تا 1923 از عثمانی جدا شدند. دخالتهای ترکیه در این کشورها نیز طی سالهای اخیر شدت بیشتری یافته است.
لایه دیگر این مخالفت با مروری تاریخی بر رابطه ترکیه و رژیم صهیونیستی روشن میشود. از لحاظ تاریخی رژیم صهیونیستی، کشوری با سابقه درگیری با بسیاری از همسایگان عرب خود است. تا یک دهه قبل اسرائیل یکی از راه های رهایی از انزوای منطقهای و به حداقل رساندن بعد مذهبی درگیری رژیم صهیونیستی با اعراب را در گسترش روابط با ترکیه دنبال میکرد. از سویی دیگر و به دلایل مختلف سیاسی، ترکیه مدت طولانی روابط گسترده خود با اسرائیل را حفظ کرد تا جاییکه روابط دیپلماتیک خود با رژیم صهیونیستی را در سال 1992 به سطح سفیر ارتقاء داد. علاوه بر این، در طول دهه 1990، ترکیه توافقنامه های نظامی دو جانبه زیادی را با رژیم صهیونیستی امضا کرد، که این روابط را به یک همکاری استراتژیک تبدیل کرد. هر چند ترکیه روابط دیپلماتیک و تجاری طولانی با رژیم صهیونیستی داشته، اما این روابط در دهه اخیر متشنج شده است. اوج وخامت روابط بین رژیم صهیونیستی و ترکیه در ماجرای “ناوگان غزه” در ژوئن 2010 اتفاق افتاد که در یک اقدام نظامی، رژیم صهیونیستی 10 فعال ترک را که با همکاری حماس قصد داشتند محاصره نوار غزه را تحت کنترل بگیرند، کشتند.
اختلاف دیگر بر سر خط لوله مدیترانه شرقی و سیاستهای رژیم صهیونیستی برای حفظ منافع اقتصادی خود در دریای مدیترانه ایجاد شد. در حالی که توافق سیاسی مهمی میان رهبران یونان، قبرس و رژیم صهیونیستی برای ساخت خط لوله مدیترانه شرقی شکل گرفته است، ترکیه مدعی حاکمیت بر ذخایر نفت و گاز آبهای شمال قبرس است. ترکها در نیمه دوم سال ۲۰۱۹ میلادی، چهار حلقه چاه در این منطقه حفاری کردند. تلاشهای ترکیه بر اجرای پروژههای حفاری، با انعقاد قرارداد جدید با دولت لیبی در مورد تقسیم آبهای حاکمیتی دو کشور در مدیترانه، آتش اختلافات شعلهور کرده است. لایه اصلی عادی سازی روابط اعراب و رژیم صهیونیستی به سیاستهای آمریکا در خاورمیانه ارتباط وثیقی دارد. در این میان مقابله با سیاستهای ترکیه در منطقه به موازات حمایت و تقویت جایگاه آن، ایجاد دستاوردی جدید تا قبل از انتخابات 2020 از جمله دلایل حمایت آمریکا از برنامه عادی سازی اعراب و رژیم صهیونیستی است.
از سال 2016 تا کنون، امریکا و ترکیه اختلافات شدیدی پیدا کردهاند. در خواست آزادسازی کشیش امریکایی که در ترکیه دستگیر شده بود، توسط مقامات ترکیه رد شد. ترکیه این درخواست را تعرض به حاکمیتش قلمداد کرد. آمریکا نیز تعرفه فولاد و آلومینیوم وارداتی از ترکیه را به دلیل عدم همراهی ترکیه با درخواست او در خصوص آزادی یک کشیش افزایش داد و همراه با تنشهای کلامی، ارزش لیره را در مقابل دلار به سطح بیسابقهای کاهش داده است. البته مسئله کشیش جاسوس که به نمادی برای اختلافات دو کشور تبدیل شده، تنها دلیل نبوده و موارد دیگری نیز در این خصوص قابلذکر است که از اهمیت بیشتری برخوردارند. خرید سامانه S 300 از روسی، برقراری نشستهایی با ایران و روسیه، جنگ سوریه و امضای قراراداد همکاری هسته ای با روسیه همگی تنش های لفظی و دیپلماتیک میان این دو کشور عضو ناتو را افزایش داده است .آمریکا از افزایش قدرت منطقه ای ترکیه احساس خطر میکند و آن را خلاف استراتژی کلان خود در منطقه می داند.
در مجموع اقدامات و فعالیتهای گسترده دولت ترکیه به رهبری اردوغان در سراسر خاورمیانه و شمال آفریقا و اصرار بر قدرتنمایی، کسب و افزایش قدرت و منافع ترکیه در این منطقه با استفاده از ابزارهای نظامی و سیاستهای ستیزهجویانه نشان میدهد که رؤیای امپراتوری ترکیه و حاکمیت جهانی اردوغان بر منطقه، با مخالفت های کشورهای عربی روبروست. چشمانداز سیاستگذاری جاهطلبانه ترکیه در منطقه، و تلاش در جهت تسلط بر خاورمیانه و شمال آفریقا، سران اعراب و رژیم صهیونیستی را برای مقابله با گسترش سیاست های منطقه ای ترکیه به هم نزدیک کرده است. نزدیکی و عادی سازی روابط میان این کشورها، سیاست های منطقه ای ترکیه را با چالش روبرو می کند و در نهایت توافق اعراب با رژیم صهیونیستی نشان دهنده تغییر جهت استراتژیک منطقه و انزوای بیشتر ترکیه است.