صادرات خطرناک جدید ترکیه: چشم انداز پان اسلامیستی، نئوعثمانی و بی ثباتی منطقه ای
مروا مازیاد و جک سوتیریادیس
موسسه آینده پژوهی جهان اسلام
مطمئنا امروزه در مورد “دور شدن” ترکیه از جهت گیری غربی خود، کمبود نوشتاری وجود ندارد. کسانی که از این استدلال حمایت می کنند عقیده دارند که یکی از دلایل این دور شدن از غرب افزایش ارتباط ترکیه با چین است. در حالیکه برخی دیگر استدلال دارند که خود ترکیه سیاست ” آسیای جدید” را پیاده کرده است. با این حال توجه بیش از اندازه بر روی این و سایر نشانه های ادعا شده در مورد ” دور شدن از غرب” توجهات را از تاثیرات قابل لمس ماجراجویی های ترکیه در خاورمیانه ، شمال آفریقا و مدیترانه شرقی منحرف می کند. سیاست خارجی بی پروای ترکیه در این مناطق به وضوح قابل مشاهده است. از جمله این سیاست ها می توان به استفاده کردن از پناهندگان به عنوان ابزاری برای فشار آوردن بر اتحادیه اروپا و یا فرستادن مبارزان جهادی مزدور به لیبی اشاره کرد. اینها خیلی به ندرت اقدامات یک قدرت منطقه ای مسئول و یا حداقل عضو کلیدی و اصلی پیمان ناتو است. درمجموع، در حالت منطقی می توان نتیجه گرفت که چنین اقداماتی “غیر منطقی” هستند زیرا باعث کاهش جایگاه ترکیه در منطقه و جهان می شوند. اما اگر این پویایی ها را به عنوان عواقب و پیامدهای ایدئولوژی که منافع عقلانی دولت را تحت تاثیر قرار می دهد، تفسیر کنیم؛ بنیان های عقلانی آنها کم رنگ تر می شود. روایت های رسانه های غربی تا حد زیادی این تفاوتهای ظریف را نادیده می گیرند، و رئیس جمهور رجب طیب اردوغان را به عنوان فرد مستبدی که می خواهد به هر قیمتی پایگاه قدرت داخلی خود در ترکیه را افزایش دهد، تصویر می کنند.
با در نظر داشتن این معیار و استاندار به عنوان تنها عامل، خود استبداد و استبداد گرایی نیز قربانی می شود. این در حالی است که خود اردوغان خود نشانه ای از یک مشکل گسترده است؛ و آن عبارت است از ترویج ایدئولوژی پان اسلامی، نئو عثمانی که پیامدهای خطرناکی بری مدیترانه شرقی، خاورمیانه و فراسوی آن داشته است. این دیدگاه غلط از پان اسلامیسم؛ هژمونی فرهنگی از اسلام سیاسی ( و همچنین شکلی از جهادگرایی نظامی) را تداعی می کند. آنکارا چگونه به اینجا رسید؟. مطمعنا مفهوم پان اسلامیسم پدیده جدیدی نیست. از نظر تاریخی، امپراتوری عثمانی (1923-1517) نماینده آخرین خلافت و دولت اسلامی بود که با مجموعه ای از شکستهای نظامی در جنگ های بالکان (1912-1913) و جنگ جهانی اول (1914-1918) و پس از آن یک پیروزی اساسی در جنگ استقلال ترکیه (یا جنگ یونان و ترکیه 1919-1922) و در نهایت تأسیس جمهوری سکولار ترکیه در سال 1923 به پایان رسید. تأسیس دولت مدرن ترکیه به طور موثری عثمانیسم سنتی را به عنوان یک ایدئولوژی سیاسی پایدار خاموش کرد. در عوض اصلاحات گسترده کمالیستی تغییرات زیادی را در جامعه ترکیه ایجاد کرد؛ از جمله الغاء منصب سلطانی، تصویب الفبای لاتین به جای الفبای عربی؛ و مواد قانونی جدید که بعدا از طرق قوانین اروپایی نیز اصلاح شد و صرفا مشتق از اصول اسلامی نبود
علاوه بر این، به دنبال این مقطع حساس در تاریخ خود ترکیه، منطقه خاورمیانه نیز متعاقبا شاهد یک سری جنبش های استقلالی در طول اوایل تا اواسط قرن بیستم بود. این جنبش های استقلالی منجر به ایجاد جمهوری های مدرن مصر، سوریه ، عراق ، الجزایر و تونس و غیره شد. دولت های تازه استقلال یافته منطقهای تلاش میکردند دولت خود را تا حد زیادی شبیه به دولت مصطفی کمال آتاتورک کنند. به این ترتیب این تجربه و میرات تاریخی تا حد زیادی مقاومت در برابر گسترش طلبی ترکیه، پروژه پان اسلامیسم مصر همراه با امارات متحده عربی و عربستان سعودی را توضیح می دهد. اتحاد روزافزون ترکیه با قطر و اخوان المسلمین به عنوان یک جنبش فراملی به معنای تشدید بیشتر تنش های موجود است. اما ایدئولوژی پان اسلامیستی و نئو-عثمانی آنکارا اساسا خطوط گسل جدیدی را در سراسر منطقه ایجاد می کند. تفسیرهای بیرونی از نئوعثمانی گرایی غالبا به یک جهت گیری سیاسی” ضد غربی” برای ترکیه محدود می شود. مطمئنا، این پدیده ارتباط چندانی با غرب ندارد و بیشتر در مورد الگوی ایدئولوژیکی نوظهور در ترکیه است. در حالی که روی کار آمدن اردوغان یک تغییر در سیاست ترکیه بود؛ شرایطی که امکان روی کار آمدن وی در اوایل سال 2000 را فراهم کردند از طریق معرفی دوباره عثمانی گرایی در طول تصدی تورگوت اوزل ایجاد شده بود که بعد به وسیله احمد داووداغلو وزیر خارجه ترکیه ( و به عنوان یک فرد دانشگاهی) بازتولید شد.
داووداوغلو استدلال می کرد سرنوشت ترکیه در این است که تبدیل به یک هژمون منطقه ای شود و جبرگرايي جغرافيايي را با آژانس فرهنگي و تجربه تاريخي تركيه در هم آميزد. اما در جاهایی که داوود اوغلو از سیاست صفر مشکل با همسایگان دفاع می کرد، اردوغان موفق شد تا تقریبا با همه همسایگان ترکیه وارد بحران شود. ترکیه معاصر به عنوان یک مدافع بین المللی و مروج برند اسلامی خود، نقش قابل توجهی را ایفا می کند. این آمیختگی ناسیونالیسم ترکیه با آگاهی اسلامی نمایانگر اغواگری ایدئولوژیکی است که همراه با نئو عثمانیسم است. در دوران تصدی اردوغان ، دولت ترکیه به طور موثری بنیاد دیانت را در ساختار حزب عدالت و توسعه ادغام کرد تا از نقش آن به عنوان عنصر اصلی در سیاست خارجی ترکیه اطمینان حاصل کند. بنیاد دیانت در در دوران آتاتورک برای تنظیم امور مذهبی و ترویج اسلام معتدل به عنوان راهی برای دستیابی به جامعه و دولتی سکولار تاسیس شده بود. بنیاد دیانت موعظه هایی که از سوی امام های ترکیه ارائه میی شود را در سراسر جهان کنترل می کند و به همین دلیل تاثیر قابل توجهی بر دیاسپورای ترکیه می گذارد. برای این منظور، ترکیه سرمایه گذاری های گسترده را در ساخت مساجد در سراسر جهان از اروپا گرفته تا آفریقا و آسیا انجام داده است، حتی در بسیاری از موارد اردوغان خود یکی از افتتاح کنندگان اینگونه پروژه ها بوده است. از زمان ظهور حزب عدالت و توسعه، ترکیه روابط خود را با اخوان المسلمین تقویت و استحكام بخشیده، و میزبان مجامع مهم بینالمللی جهان اسلام در استانبول بوده است.
کشور ترکیه همچنین از طریق مدارس امام هاتیب (که اردوغان به عنوان یک پسر جوان در آن شرکت کرده بود) به عنوان یک مرکز بین لمللی آموزش دینی عمل میکند. به عنوان مثال ترکیه در دوره 2014-2015 بیش از 1000 دانشجو بین المللی از 76 کشور را تأمین مالی کرد. علاوه بر این، در داخل ترکیه، آموزش دینی مدارس امام هاتیب یک اولویت ملی است. در سال 2018 بودجه دولت برای آموزش متوسطه و دبیرستان (سنین 14 تا 18 سال) به 6.57 میلیارد لیر (1.68 میلیارد دلار) افزایش یافت و در همین سال ترکیه بیش از 1.3 میلیون دانش آموز جدید در گروه سنی 10-14 سال به گروه قبلی اضافه کرد. در یک دگرگونی چشمگیر، عربستان سعودی، که دیدگاه های خود را در مورد پان اسلامیسم هژمونیک را تشویق و ترغیب می کرد، اخیرا تصمیم به توقف صادرات نسخه وهابی خود از اسلام گرفت. این در حالی است که ترکیه در طی 17 سال گذشته و بعد از قدرت یابی اردوغان به تدریج نقش پان اسلامیسم بی پرواتر و تهاجمی تر را بر عهده داشته است. طبق نظر سنجی آنلاین افکار عمومی در سال 2017 که در 12 کشور خاورمیانه انجام شد ترویج و توسعه اردوغان از ناسیونالیسم و اسلام سیاسی نتایجی نیز به همراه داشته است. این مطالعه نشان داد که علیرغم اینکه اردوغان یک شخص غیرروحانی بوده اما بیشترین اعتماد را از سوی جواب دهندگان داشته اشت؛ 40 درصد از پاسخ دهندگان گفتند که به اردوغان به عنوان یک مقام مذهبی اعتماد می کنند.
علاوه بر این، تسلط حزب عدالت و توسعه بر سازمان های مذهبی مانند دیانت خطوط موجود بین اسلام رسمی (دولتی) و اسلام سیاسی در ترکیه را مبهم کرده است. مردم و افکار عمومی اسلام گرایی و مذهب دولتی را به عنوان دو روی یک سکه می دانند … و هواداران حزب عدالت و توسعه سطح بالایی از اعتماد را به فتواهای بنیاد دیانت نشان می دهند.. یک استثناء مهم در این زمینه مصر است؛ از آنجا که در آن اعتراضات مردمی با حمایت ارتش منجر به برکناری اخوان المسلمین شد و متحدان اخوانی اردوغان در آنجا در سال 2013 قدرت را ازدست دادند نفوذ آنکارا و به ویژه اردوغان کاهش داشته است. اسلام سیاسی ترکیه همچنین از طریق سازمان های مردم نهاد متمایل به اسلام به نهادها و سازمان های بین المللی بشر دوستانه و انسانی نیز سرایت داشته است. ما شاهد افزایش نقش آفرینی آنکارا به عنوان تأمین کننده اصلی کمک در سراسر خاورمیانه و آفریقا هستیم. در برجسته ترین نمونه، ترکیه بیش از 1 میلیارد دلار برای کمک به سومالی از طریق بنیاد دیانت و سایر سازمان های امدادی اسلامی سرمایه گذاری کرده است. در حالی که این کمک ها به طور حتم چهره بشر دوستانه ترکیه را افزایش می دهد باید توجه داشته باشیم که آنها معمولا همراه با اهداف و نیات سیاسی هستند؛ علاوه بر ساخت بیمارستان در موگادیشو توسط رجب طیب اردوغان، ترکیه همچنین بزرگترین تأسیسات نظامی خود را در خارج از کشور را در سومالی ساخته و حضور نظامی مهمی در آفریقا داشته است.
این الگوی پان اسلامی، نئوعثمانی به عنوان کاتالیزوری برای رویکرد تجدیدنظر طلبانه ترکیه نسبت به پویایی های امنیت منطقه ای عمل می کند. به عنوان مثال، رئیس جمهور اردوغان با زیر سؤال بردن پیمان لوزان، توافق نامه 1923 که مرزهای ترکیه مدرن را تنظیم می کند، مرتبا احساسات غیر اصولی و بازستان گرایی را تحریک میکند. از طریق بازی و توجه به پیشبینی ها و عناصر ناسیونالیستی اردوغان استدلال دارد که مصطفی کمال در پیمان لوزان امتیازات ارضی ناعادلانه ای ایجاد کرد که ادعاهای قانونی ترکیه را تضعیف کرد. به این ترتیب ، ترکیه “حق” دارد که خواستار بازگشت به مرزهای ملی پیش بینی شده به وسیله طرح “میثاق ملی” شود. میثاق ملی (یا پیمان ملی) یک استراتژی متشکل از شش تصمیمی مهمی بود که در سال 1920 توسط پارلمان عثمانی اتخاذ شد. بر اساس معاهده ملی، ترکیه ادعاهای سرزمینی داشت که از تراس (تراکیه) شرقی ( که اکنون بخشی از یونان است) تا قبرس، جزایر شرقی اژه بخش هایی از شمال سوریه؛ شمال عراق، کل ارمنستان مدرن، قسمتی از گرجستان و و حتی ایران کشیده می شد. با این وجود حمایت ترکیه از تغییر رژیم در سوریه آنکارا را در موقعیت چالش برانگیزی قرار داد؛ 1) مدیریت یک درگیری گسترده و پرهزینه نظامی با کردها ، در غیاب یک استراتژی خروج منطقی، 2) رد اتهامات غربیها مبنی بر همدستی خود ترکیه در کمک به داعش؛ 3) متعادل کردن خروج واشنگتن از سوریه و نگرانی آن برای معضل کردها. به همین ترتیب، ادامه حضور نظامی ترکیه و حمله به شمال عراق و سوریه فقط باعث تشدید تنش های منطقهای، تقویت مخالفت کردها در ترکیه و تقویت حافظه تاریخی منفی از نقش ترکیه در منطقه خاورمیانه به عنوان یک قدرت امپریالیستی و اشغالگر شده است.
در مدیترانه شرقی، رویکرد ترکیه در مورد ادعاهای انرژی (در رابطه با ذخایر گاز طبیعی در منطقه دریایی قبرس) تا حد زیادی نتایج عکس به همراه داشته است. ترکیه ادعا می کند که هرگونه کشف گاز طبیعی (یا منابع انرژی) در منطقه دریایی جمهوری قبرس باید با ترکیه به اشتراک گذاشته شود. برای اجرای این ادعاها، آنکارا حضور نیروی دریایی خود در منطقه را افزایش داده است. سرمایه گذاران انرژی خارجی اکنون به طور فزایندهای ترکیه را به عنوان یک مانع در استخراج منابع طبیعی از مخازن تازه کشف شده می بینند. این رویکرد خصمانه همراه با لفاظی های اردوغان و نقض تهاجمی فضای هوایی یونان و مناطق دریایی اژه به وسیله ترکیه منجر به شکل گیری ائتلاف و اتحاد بین یونان، قبرس اسرائیل و مصر شده است. این کشورها بطور فزاینده ای درمورد موضوعات مربوط به انرژی، جهانگردی و هماهنگی های امنیتی و نظامی همکاری می کنند که عمدتا علیه رفتارهای مقابله ای ترکیه در منطقه است. با نگاه به آینده، همه گیری کرونا ویروس به طور موقت توجه رسان هها را از بحرانهای سوریه، لیبی و همچنین تنشهای شدید در مدیترانه شرقی منحرف کرده است. با این حال این همه گیری ممکن است حتی ترکیه را بیشتر ترغیب به پیاده سازی الگوی ایدئولوژیکی پان اسلامی- نوعثمانی خود کند، چرا که آنکارا به دنبال خنثی کردن انتقادات داخلی و صادرات مشکلات داخلی خود است. با ارتزاق از حمایت های مالی ترکیه، سیاست خارجی خطرناک ترکیه در حال تغییر دادن پویایی های منطقه ای است.
در ژانویه سال 2020 ، اردوغان ادعایی ار مطرح کرد که عنوان می داشت”راه صلح در لیبی از ترکیه می گذرد.” ترکیه به جای دنبال کردن سیاست هایی برای خنثی کردن تنشها در وضعیت کنونی، به دنبال دست یابی به یک توافقنامه مرز دریایی با اسلامگرایان در لیبی بود که منجر به خشم بازیگران کلیدی منطقه ای مانند مصر، اسرائیل و یونان و همچنین اتحادیه اروپا و ایالات متحده آمریکا شد. تصاویر هزاران پناهنده در تلاش برای عبوراز ترکیه به یونان (با تشویق خود اردوغان به این کار) ماهیت مخرب سیاستهای غیرمسئولانه آنکارا را نشان می دهد. در صورت فقدان توجه وکنترل ایدئولوژی الهام بخش پان اسلامیستی و نئو-عثمانی ترکیه، همچنان در آینده به تنشهای منطقه ای و بی ثباتی کمک خواهد کرد. اما قبل از اینکه بازیگران غربی بتوانند به طور مؤثر با این پدیده مقابله کنند، ابتدا باید وجود آن را تصدیق کنند. در همان زمان، یک ایدئولوژی پان اسلامیستی و نئو عثمانی باید به همان اندازه نگران چین باشد، که منافع و سرمایه گذاری های کلیدی خود را در منطقه دارد. اقدامات بی ثبات کننده ترکیه همچنین می تواند به افزایش عدم اطمینان در روابط آنکارا- پکن منجر شود. در واقع پیامدهای مدل ایدئولوژیکی ترکیه نه تنها می تواند محیط پیرامونی آن را در معرض خطر قرار دهد؛ بلکه می تواند معضلات جهانی نیز ایجاد کند.
**مسئولیت صحت و سقم مطالب موجود در یادداشتها، مقالات و مصاحبههای منتشر شده در سایت به عهده نویسنده بوده و انتشار آنها الزاماً به معنی تأیید مطلب یا بیانگر دیدگاههای موسسه نیست