(نیکول گراجوسکی؛ عضو امنیت بینالملل در مرکز علوم و امور بینالملل بلفر در دانشکدۀ هاروارد کندی)
مداخلۀ نظامی روسیه در سپتامبر 2015، قدرت هوایی قاطعی را برای نیروهای زمینی تحت حمایت سوریه و ایران فراهم کرد و کنترل سرزمینی بشار اسد را گسترش داد. در طول جنگ داخلی سوریه، همکاریهای نظامی و سیاسی روسیه و ایران تقویت شد و این امر به انسجام بیشتر مسکو و تهران در مورد محدودیتها و پارامترهای همکاری کمک کرد. اگرچه روسیه و ایران بهمنظور تقویت دولت اسد با یکدیگر وارد همکاری شدند، مشارکت مسکو و تهران در سوریه تصویری پیچیده از همپوشانی منافع، درهمتنیدگی منطقهای گستردهتر و رویکردهای متضاد برای بازسازی دوران پس از جنگ را نشان میدهد. دیدگاههای روسیه و ایران در مورد آیندۀ سوریه، از جمله در مورد اصلاحات نظامی و سرمایهگذاری اقتصادی، متفاوت است؛ با این حال، بعید است این اختلافنظرها به فروپاشی روابط روسیه و ایران منجر شود.
از تردید تا تعهد روسیه برای همراهی با ایران
مجموعهای از نشستهای در سطح بالا بین مقامات روسیه و ایران در ماههای منتهی به مداخلۀ روسیه در سوریه، پایه و اساس استراتژی هماهنگ برای حمایت از دولت اسد را ایجاد کرد. در ژانویه 2015، علیاکبر ولایتی، مشاور سیاست خارجی رهبر ایران، با پوتین و سرگئی شویگو در مسکو دیدار کرد تا نامۀ رهبر ایران را به آنها تحویل دهد. هدف از این سفر، فراهمکردن زمینۀ گفتوگو بین مسکو و تهران در مورد امکان کمک بیشتر به سوریه بود. این دیدار، پس از توافقنامۀ دوجانبۀ همکاریهای نظامیفنی و دیدارهای در سطح بالا بین مقامات نظامی ایران و سرگئی شویگو در تهران انجام شد. مسکو در ابتدا، درخواستهای قاسم سلیمانی، ژنرال فقید نیروی قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی را برای سفر به مسکو، با هدف متقاعدکردن پوتین در مورد وخامت اوضاع سوریه نپذیرفت. در عوض، سلیمانی در جریان سفر وزیر امور خارجۀ روسیه به تهران در مارس 2015، با لاوروف دیدار کرد.
بهدنبال تجدید فعالیت شورشیان در شمال غرب و جنوب سوریه که با تهاجم داعش در شمال شرق همراه شده بود، روسیه از کمک ایران استقبال کرد. با پیشروی داعش به پالمیرا در ماه می 2015، خطر سقوط دولت اسد و تجزیۀ کشور بهطور فزایندهای محتمل شد. سلیمانی از 24 تا 26 ژوئیه، با پوتین و شویگو در مسکو دیدار کرد تا عملیات نظامی در سوریه را هماهنگ کند. اندکی پس از سفر سلیمانی به مسکو، روسیه و سوریه قرارداد محرمانۀ پایگاه هوایی حمیمیم در شمال سوریه را امضا کردند. در همین زمان، مجموعهای از گزارشهای رسانهای حاکی از حضور فزایندۀ سختافزارها و پرسنل نظامی روسیه در سوریه بود که وزارت امور خارجۀ روسیه آن را «تأمین تجهیزات نظامی به مقامات رسمی سوریه برای مبارزه با تروریستها» توصیف کرد. مسکو در اواخر سپتامبر، مرکز اطلاعات بغداد را برای بهاشتراکگذاشتن اطلاعات بین روسیه، ایران، عراق و سوریه با هدف هماهنگکردن اطلاعات علیه داعش و عملیات در اطراف مرز سوریه و عراق تأسیس کرد.
هماهنگی نظامی ایران و روسیه با اهداف متفاوت
روسیه و ایران برای حمایت از دولت سوریه، گروهی یکپارچه از تشکیلات مسلح نامنظم به فرماندهی نیروهای مسلح روسیه ایجاد کردند. الکساندر دورنیکوف که از سپتامبر 2015 تا ژوئیه 2016 فرماندهی گروه ارتش روسیه در سوریه را بر عهده داشت، خاطرنشان کرد بهدلیل عملکرد ضعیف ستاد کل نیروهای مسلح سوریه، تمام کارهای مربوط به آمادهسازی عملیات، توسط افسران نیروی هوافضا، نیروی دریایی و نیروهای عملیات ویژۀ روسیه انجام شد. عناصر رابطی از اطلاعات سوریه، یگانهای رزمی سپاه، حزبالله و نیروهای دفاع ملی برای تسهیل هماهنگی روسیه با این گروهها در مقرّ فرماندهی روسیه در حمیمیم مستقر شدند. ایران، علی شمخانی، دبیر وقت شورای عالی امنیت ملی را به سِمتی که بهتازگی ایجاد شده است، برای هماهنگی سیاستها با روسیه در زمینۀ همکاریهای نظامی در سوریه منصوب کرد. سلیمانی تا زمان ترورش در ژانویه 2020، رابط اصلی تماس ایران با روسها برای عملیات نظامی در سوریه بود.
اگرچه نیروهای ایرانی برای استراتژی نظامی روسیه بسیار مهم بودند، مسکو دربارۀ نفوذ بیشازحد نیروهای تحتحمایت ایران در دوران پس از جنگ سوریه محتاط است. مسکو از آغاز عملیات نظامی خود، تلاشهایش را بر ترمیم توان رزمی ارتش سوریه متمرکز کرد. روسیه آموزش نیروهای متحد و حرفهای، مشابه لشکر 25 مأموریت ویژۀ سوریه را در پیش گرفت و در عین حال، ارتش سوریه را با تسلیحاتی از جمله تانکهای تی-90، نفربرهای زرهی مدرن و هواپیماهای بدون سرنشین آماده کرد. روسیه برای تقویت اهرم نفوذ خود در سوریه به لشکر 25 ژنرال سهیلالحسن و سپاه پنجم زیدصالح متکی است.
در مقابل، توانایی ایران برای انتقال تسلیحات به ارتش سوریه، توسط داعش در شمال عراق و شرق سوریه محدود شد. علاوه بر این، تهران بهطور کلی، اهداف متفاوتی داشت. با دستاوردهای میدانی دولت اسد، تهران نفوذش را در استانهای حلب، حمص، دیرالزور و مناطق مرزی لبنان، از طریق گروهها و نیروهای نظامی محلی طرفدار ایران، از جمله نیروهای عراقی، افغان، حزبالله و نیروهای دفاع محلی، تقویت کرده است.
غرب سوریه و حلب؛ چالشهای هماهنگی و تحکیم قدرت
در ابتدا، فقدان پشتیبانی هوایی روسیه از نیروهای ایرانی، چالشهای هماهنگی سپاه و نیروهای زمینی تحتحمایت ایران با نیروهای مسلح روسیه را برجسته کرد. محاصرۀ خانطومان باعث شد ایران تلفاتی متحمل شود؛ به همین دلیل، ایران به عدم حمایت هوایی روسیه در خانطومان انتقاد کرد. در ژوئن 2016، نشست سهجانبۀ وزرای دفاع ایران، روسیه و سوریه در تهران بر عملیات نظامی جاری در حلب و دیرالزور متمرکز شد. وزرا دربارۀ استقرار هواپیماهای روسی در پایگاه هوایی شهید نوژه در غرب ایران به توافق رسیدند؛ با این حال، ماهیت تبلیغاتی گستردۀ این عملیات هوانوردی بهدلیل بیزاری تاریخی مردم ایران از حضور هر نوع پایگاه نظامی خارجی در کشور، واکنشهای شدیدی را در تهران برانگیخت و در نهایت به خروج نیروهای روسیه از این پایگاه منجر شد.
تا اواسط دسامبر، ائتلاف روسیه، ایران و سوریه، شرق حلب را از نیروهای مخالف باز پس گرفت و به توافق آتشبس در سراسر کشور منجر شد. محاصرۀ حلب نشاندهندۀ تلاش مشترک تهران و مسکو برای تثبیت قدرت اسد در سوریه و در نتیجه، ارتقای وضعیت دولت سوریه در راهحلی سیاسی است. علاوه بر این، موفقیت معاهدۀ روسیه، ایران و سوریه در حلب، تمایل دیپلماتیک مسکو را برای نشاندادن وضعیت خود بهعنوان قدرتی بزرگ در خاورمیانه تقویت کرده است.
دیرالزور و جنوب سوریه؛ درگیریهای منطقهای
این ائتلاف، پس از حلب، بازپسگیری سرزمینهای تحتکنترل داعش را در اطراف دمشق و مرز با عراق در دستورکار قرار داد. هماهنگی روسیه و ایران در عملیات دیرالزور بر حمله به مناطق مهم استراتژیک در شرق، از جمله بزرگراه بغداد-دمشق و میادین نفتی واقع در کرانۀ شرقی رود فرات متمرکز بود. در اوایل سپتامبر 2017، نیروهای سوری به محاصرۀ دیرالزور پایان دادند. شکست داعش در شرق دیرالزور، بخشهایی از بادیه و همچنین در مناطق اطراف حمص، به سپاه پاسداران انقلاب اسلامی این امکان را داد که حضورش را در سوریه تثبیت کند.
جنوب سوریه نیز مانند دیرالزور، درگیر منازعات منطقهای گستردهتر بین آمریکا، روسیه، اسرائیل و ایران شد. در بهار و تابستان 2018، دمشق بهکمک مسکو، تهران و نیروهای تحتحمایت ایران توانست کنترل درعا را مجدداً به دست بگیرد. موفقیت دولت اسد در درعا، دورهای از افزایش تنشهای منطقهای را به دنبال داشت؛ زیرا حملات هوایی اسرائیل برای هدف قرار دادن تأسیسات نظامی ایران و حزبالله در جنوب سوریه ادامه یافت. مسکو برای انجام اقدامات متعادل بین اسرائیل و ایران، وارد دیپلماسی با تلآویو شد. این امر، توافقی با هدف محدودکردن فعالیت نیروهای نیابتی ایران در فاصلۀ حداقل 83 کیلومتر از مرز اسرائیل و نیز استقرار پلیس نظامی روسیه در بلندیهای جولان را به دنبال داشته است. بعید است که با وجود فشارهای اسرائیل و آمریکا بر روسیه برای مدیریت ایران در سوریه، مسکو بتواند فعالیتهای نظامی ایران در سوریه را کنترل کند یا پشتیبانی از حزبالله و سایر گروههای طرفدار ایران در منطقه را متوقف کند.
همکاری ایران و روسیه در آیندۀ سوریه
تجربۀ همکاری نزدیک و تعاملات پایدار، قابلیتهای مسکو و تهران را برای پرداختن به چالشهای روبهرشدِ دوران پس از جنگ در سوریه بهبود بخشیده است. بنابراین، اختلافنظر در مورد انتقال همکاری نظامی به بازسازی سیاسی و اقتصادی در سوریه، بهمعنای فروپاشی روابط روسیه و ایران نیست.
با این حال، روسیه و ایران بر سر قراردادهایی در بخشهای انرژی، فسفات، کشاورزی و املاک در سوریه با یکدیگر رقابت میکنند؛ بهطوری که روسیه در بخشهای فسفات و نفت و گاز، قراردادهایی بهضرر منافع تجاری ایران منعقد کرده است. با وجود اصطکاک احتمالی بر سر بازسازی اقتصادی، ممکن است روسیه و ایران به همکاری خود برای دورزدن تحریمها ادامه دهند.
همان طور که روسیه و ایران توانستهاند اختلافات تاکتیکی بین نیروهای نیابتی محلی را حل کنند، مسکو و تهران احتمالاً حوزههای منافعشان را در سوریه تعیین خواهند کرد؛ زیرا هر دو بهدنبال بهرهبرداری از مزایای سیاسی و اقتصادی روابط نزدیک با سوریه هستند. بنابراین، اغراق در اختلافات روسیه و ایران در سوریه، بهعنوان نشانهای از زوال شراکت، گمراهکننده است. مسکو و تهران با وجود بیاعتمادی طولانیمدت و روابط ضعیف اقتصادی میتوانند روابطشان را همانند تجربۀ همکاری نظامی در سوریه تقویت و نهادینه کنند.
قابل بازیابی در:
https://www.csis.org/analysis/evolution-russian-and-iranian-cooperation-syria