روسیه: معامله قرن، تداوم توازن
موسسه آینده پژوهی جهان اسلام
در روز 9 بهمن 1398 رئیس جمهور ایالات متحده آمریکا از طرح صلح خود برای خاورمیانه در قالب “معامله قرن“ رونمایی کرد. براساس این طرح، اسرائیل در ازای دریافت امتیازهایی فراتر از تعهدات قبلی سازمان آزادیبخش فلسطین و قطعنامههای شورای امنیت، و همچنین الحاق بخشهایی از مناطق اشغالشده به خاک خود، با تشکیل دولت مستقل فلسطینی موافقت میکند. در واقع بر اساس این طرح بخشهایی دیگر از فلسطین شامل نیمی از کرانه باختری و بخشی از بیتالمقدس شرقی که از نظر جامعه جهانی به دولت فلسطین تعلق دارد، به اسرائیل واگذار میشود، و در عوض اسرائیل با تشکیل کشور مستقل فلسطینی در نیمه دیگر کرانه باختری و تمام نوار غزه و تنها چند محله از بیتالمقدس شرقی موافقت میکند. همچنین بر اساس این طرح شهر ابودیس به جای بیتالمقدس به عنوان پایتخت فلسطین در نظر گرفته خواهد شد. طبق این طرح فلسطینیان باید از حق بازگشت به سرزمین خود که در طبق قطعنامه ۱۹۴ شورای امنیت به رسمیت شناخت شده، صرف نظر کنند. اعلام این طرح با موافقتها و مخالفت های منطقه ای و بین المللی روبرو گردید. به گونه ای که بسیاری از گروه های فلسطینی، برخی کشورهای عرب منطقه مانند اردن، مصر، و کشورهایی مانند ایران، ترکیه و سوریه مخالف این طرح بودند. از سوی دیگر بازیگران منطقه ای مانند اسرائیل، عمان، بحرین، و امارات از این ابتکار حمایت کردند. عربستان نیز به صورت ضمنی موافقت خود را با این طرح اعلام کرد چراکه بعد از علام این طرح وزرات خارجه عربستان با صدور بیانیه ای اعلام داشت که عربستان بار دیگر حمایت خود را از همه تلاشها در جهت رسیدن به راهکاری منصفانه و جامع برای حل و فصل مسئله فلسطین اعلام میکند. با این وجود یکی از کشورهایی که با اتخاذ موضعی مبهم به بیان نظر در مورد این طرح اقدام کرد روسیه بود چرا که سخنگوی دولت روسیه بعد از اعلان این طرح از طرف امریکا عنوان داشت که کرملین از جزئیات این طرح بی خبر و در حال تجزیه و تحلیل آن است. بنابراین سوال اصلی این است که رویکرد روسیه به معامله قرن ایالات متحده آمریکا چیست و در ادامه باید شاهد چه نوع رفتاری از روسیه بود؟
پاسخ این است که از زمان به دست گرفتن قدرت در روسیه، مهمترین تلاش ولادیمیر پوتین این بوده است که در رقابت و اختلاف بین دو طرف، به عنوان شخص ثالث از اتخاذ مواضع طرفداری از یک طرف و یا بی طرفی اجتناب کرده و در عین حال همکاری همزمان با هر دو طرف را دنبال کند. منطق این استراتژی این است که غالبا هر دو طرف از همکاری طرف دیگر با روسیه ناراضی هستند با این حال ترس از عدم همکاری با روسیه و پیامدهای ناشی از آن که می تواند منجر به حمایت کامل روسیه از یک طرف شود، طرفین را وادار می کند که حتی بیشتر به همکاری با روسیه روی آورند. مثال های متعددی از این نوع رفتار روسیه در اختلافات خاورمیانه وجود دارد. موضع روسیه در مورد اختلافات ایران – اسرائیل ، اسرائیل – سوریه و حزب الله، ایران – عربستان سعودی ، قطر – عربستان سعودی، ترکیه- کردهای سوریه از جمله نمونه های این نوع رفتار است. در هریک از این اختلاف روسیه ضمن اجتناب از اعلام موضع طرفداری و یا بی طرفی تلاش کرده است از داشتن روابط خوب با هر دو طرف سود ببرد. بنابراین در مورد طرح معامله قرن و گسترش اختلافات بین اسرائیل و فلسطین نیز چنین دیدگاهی حاکم است. زمانی که مقامات روسیه ادعا می کنند که کرملین در حال تجزیه و تحلیل جزئیات طرح هستند بدین معنی است که روسیه در حال ارزیابی راه حل های موجود برای جلب نظر هر دو طرف است. روسیه از یک طرف روابط حسنه ای با اسرائیل دارد و بنابراین نمی تواند مخالفت صریح خود را با این طرح اعلام کند و از سوی دیگر با توجه به دیپلماسی عمومی خود که مبتنی بر گسترش قدرت نرم روسیه در خاورمیانه است نمی تواند در مقابل مخالفت های مسلمانان کشورهای مختلف خاورمیانه بی تفاوت باشد. به همین دلیل است که نه موافقت صریحی از سوی روسیه در این زمینه وجود دارد و نه مخالفت جدی با این طرح اعلام می شود. منطق راهبردی اتخاذ شده از سوی پوتین ایجاب می کند که کرملین همچنان به ارزیابی واکنشها به این طرح بپردازد.
گذشته از این منافع ملی روسیه از طریق مخالفت صریح با طرح معامله قرن تامین نمی شود. به همین دلیل است که هیچ اقدام ملموسی را نیز برای متوقف کردن آن انجام نمی دهد. بنابراین روسیه روابط خود را با اسرائیل قطع نمی کند. چنان که بعد از ساقط کردن هواپیمای روسی از سوی اسرائیل در سال 2018 چنین اتفاقی نیفتاد. علاوه براین پوتین بارها جمعیت اسرائیلی را که ریشه های شوروی دارند را هموطن خود خوانده است. حتی پوتین تا جایی پیشرفت که چند ماه پیش اعلام کرد که در صورت مهاجرت گسترده این افراد به اسرائیل این کشور تبدیل به یک کشور روسی زبان می شود. بنابراین دو کشور یک خانواده مشترک واقعی هستند. بنابراین به نظر نمی رسد روسیه خیلی مخالف جدی با این طرح داشته باشد. ممکن است روسیه به خاطر افکار عمومی جهانی حتی مخالفت صریح خود را با این طرح اعلام کند با این حال سیاست اعمالی آن متفاوت از سیاست های اعلانی آن خواهد بود.این استدلال از این جهت است که در در طی سال های گذشته پوتین ملاقات های متعددی با نخست وزیر اسرائیلی داشته است و این نشان می دهد که روسیه در بدترین حالت در اختلاف بین اسرائیل و فلسطین بی طرف باشد. در مورد معامله قرن این بی طرفی را می توان حمایت ضمنی روسیه از اسرائیل در نظر گرفت. پرواز مستقیم بنیامین نتانیاهو از واشنگتن به روسیه و آن هم بعد از اعلام طرح از سوی ترامپ موید ارتباط بسیار نزدیک روسیه با اسرائیل است. این در حالی است که چند روز قبل از این سفر نیز ولادیمیر پوتین در همایشی که به مناسب هولوکاست در اورشلیم برگزار شده بود شرکت کرد. در این نشست پوتین ضمن ایراد سخنانی در مورد هولوکاست قول داد که شرایط آزادی دختر تبعه آمریکایی- اسرائیلی را که به جرم مواد مواد مخدر در روسیه دستگیر شده بود را فراهم کند. این امر در نشتست بعدی پوتین و نتانیاهو محقق شد.
بنابراین در وضعیت فعلی روسیه سیاست صبر و مشاهده را در پیش گرفته است. اگر این طرح شکست بخورد، کرملین چیز زیادی را از دست نمی دهد و همچنان روابط خوب خود را با اسرائیل حفظ خواهد کرد. اما در صورت موفقیت این طرح حتی ممکن است روسیه بخشی از آن شده و سهم خود را از این کیک بردارد. این موضوع از این نظر حائز اهمیت است که روسیه سابقه دیرینه در روند دیپلماسی بین اسرائیل و کشورهای عربی دارد. به عنوان مثال رئیس جمهور اتحاد جماهیر شوروی میخائیل گورباچف دعوت نامه کنفرانس مادرید در خاورمیانه در سال 1991 را به همراه رئیس جمهور جورج اچ. دبلیو بوش امضا کرد. در مراسم امضای توافق نامه اسلو در سال 1993 ، آندره كوزیرف معاون وزیر امور خارجه روسیه در كنار نخست وزیر اسرائیل یتژاک رابین قرار داشت. رئیس جمهور روسیه بوریس یلتسین برای شرکت در امضای توافقنامه صلح اسرائیل و اردن در سال 1994 به همراه بیل کلینتون رئیس جمهور آمریکا دعوت شد. رئیس جمهور آمریكا جورج دبلیو بوش از روسیه دعوت كرد تا به نشست چهار جانبه بین المللی كه نقشه راه صلح برای سال 2003 و روند صلح آناپولیس در سال 2007 را فراهم می كرد، بپیوندد. بنابراین اگر زمانی روسیه در کنار اسرائیل و ایالات متحده آمریکا به عنوان حامیان این طرح قرار گرفت نباید خیلی تعجب کرد. هنگامی که طرح ترامپ سال گذشته هنوز در دست اجرا بود، روسیه تلاش های بسیاری را برای شرکت در این پروسه انجام داد، حتی سعی در برگزاری اجلاس در مسکو بین نتانیاهو و محمود عباس داشت که هرگز تحقق نیافت. علاوه بر این پوتین دلیل خوبی برای قرار گرفتن در کنار آمریکا و درگیر نشدن در کمپین بین المللی علیه سازوکارهای حل و فصل اختلافات ترامپ دارد. برنامه آمریكا اساسا به دنبال به رسمیت شناختن بین المللی سرزمین های ضمیمه شده در طول عملیات نظامی است. به عبارت دیگر، این امر می تواند یک پیش زمینه مهم برای مشروعیت بخشیدن به حاکمیت روسیه بر کریمه باشد که مسکو در سال 2014 مجددا آن را به روسیه ضمیمه کرد. این طرح فرصت خوبی برای روسیه برای چانه زنی در نشست های آتی شورای امنیت سازمان ملل است.