سیدعلی نجات؛ دانشجوی دکتری مطالعات خاورمیانه دانشگاه تهران
مقدمه
از زمان تأسیس حشدالشعبی در سال ۲۰۱۴، این نیروی مردمی نقشی بیبدیل در شکست گروه تروریستی داعش و تثبیت امنیت داخلی عراق ایفا کرده است. با این حال، همزمان با افزایش قدرت نظامی، سیاسی و اجتماعی این سازمان، مخالفتها علیه آن نیز شدت یافته است. پس از پایان جنگ ۱۲ روزه میان ایران و اسرائیل، موج جدیدی از فشارهای سیاسی، اقتصادی و امنیتی علیه سازمان حشدالشعبی در عراق آغاز شده است. این فشارها نه تنها در امتداد سیاستهای پیشین ایالات متحده و برخی بازیگران منطقهای است، بلکه در قالب یک سناریوی منسجم ژئوپلیتیکی برای بازسازی نظم منطقهای جدید طراحی شدهاند.
زمینهها و انگیزههای تأسیس حشدالشعبی
در ژوئن ۲۰۱۴، گروه تروریستی داعش با تصرف موصل و بخشهای وسیعی از عراق، امنیت ملی این کشور را به مخاطره انداخت. ضعف ارتش عراق، بهویژه ناشی از فساد و ناکارآمدی ساختاری، خلأ امنیتی بزرگی ایجاد کرد. آیتالله سیستانی، مرجع عالی شیعه، در ۱۳ ژوئن ۲۰۱۴ فتواى جهاد کفایی صادر کرد و از مردم خواست برای دفاع از کشور در برابر داعش به نیروهای مسلح بپیوندند. این فتوا زمینهساز تشکیل حشدالشعبی (نیروهای بسیج مردمی) شد.
حشدالشعبی به عنوان ائتلافی از گروههای داوطلب عمدتاً شیعی، اما شامل اقلیتهای سنی، مسیحی و ایزدی، در تابستان ۲۰۱۴ شکل گرفت. گروههایی مانند سازمان بدر، عصائب اهلالحق و کتائب حزبالله هسته اولیه آن را تشکیل دادند. نیروهای حشدالشعبی از زمان تأسیس، در آزادسازی بسیاری از مناطق از چنگال داعش نظیر جرف النصر، آمرلی، الضلوعیه، بلد، دیالی، الدور، العلم، ناحیه البغدادی، تکریت، انبار و موصل نقش فعالی داشتند. پس از شکست داعش، حشد در تأمین امنیت مناطق آزادشده، بهویژه در مناطق مرزی با سوریه، نقش مهمی ایفا کرد و همچنان در مبارزه با بقایای داعش و گروههای تکفیری فعال باقی ماند.
پس از شکست داعش، موضوع آینده حشدالشعبی به یکی از مباحث مهم داخلی عراق تبدیل شد. پس از کش و قوسهای فراوان، طرح تبدیل این سازمان به یک اداره کل زیر نظر شورای عالی امنیت ملی و ارتش عراق در نوامبر ۲۰۱۶ در پارلمان عراق به رأی گذاشته و به قانون تبدیل شد. در این سال، پارلمان عراق حشدالشعبی را بهعنوان بخشی از نیروهای مسلح رسمی به رسمیت شناخت و تحت نظارت نخستوزیر قرار داد. این اقدام به حشد مشروعیت قانونی بخشید، اما تنشها با برخی جریانهای سیاسی را افزایش داد.
به تدریج موفقیتهای نظامی حشد به سرمایه اجتماعی و سیاسی عظیمی منجر شد. در انتخابات پارلمانی ۲۰۱۸ و ۲۰۲۱، ائتلاف فتح (مرتبط با حشد) به یکی از بازیگران اصلی تبدیل شد و کرسیهای قابلتوجهی در پارلمان کسب کرد. حشد از طریق نمایندگان خود در پارلمان و ارتباط با مقامات دولتی، بر سیاستگذاریهای امنیتی و دفاعی عراق تأثیر گذاشت. علاوه بر این، حشدالشعبی به یکی از ستونهای اصلی محور مقاومت، شامل ایران، حزبالله لبنان، حماس، سوریه و انصار الله تبدیل شد. حشد همچنین در عملیاتهای مبارزه با گروه تروریستی داعش و گروههای تکفیری در سوریه مشارکت داشت که نقش آن را در معادلات منطقهای پررنگتر کرد.
فشارهای داخلی و خارجی برای انحلال حشدالشعبی در عراق
فشارهای داخلی و تعارض منافع در ساختار قدرت
در داخل عراق، جریاناتی با انگیزههای سیاسی، ایدئولوژیک یا قومی به دنبال کاهش نفوذ حشدالشعبی هستند. این سازمان پس از موفقیت در مبارزه با داعش، سرمایه اجتماعی گستردهای کسب کرده و در انتخابات پارلمانی به یکی از بازیگران اصلی تبدیل شده است. این نفوذ سیاسی، اگرچه در راستای تقویت مردمسالاری عراق است، اما برخی جریانها که خواهان انحصار قدرت در دولت مرکزیاند را نگران کرده است.
حشدالشعبی به عنوان نیرویی قدرتمند و دارای نفوذ سیاسی و اجتماعی، برخی گروهها و احزاب داخلی را به چالش کشیده است که خواهان محدود کردن یا کنترل آن برای تثبیت قدرت خود هستند. برخی جریانهای سنی و کرد، بهویژه احزاب نزدیک به اقلیم کردستان، نفوذ سیاسی حشد را تهدیدی برای توازن قدرت در عراق میدانند. طرحهایی مانند «تقویت حاکمیت دولت» و «خلع سلاح گروههای غیررسمی» از سوی این جریانها حمایت میشود. این طرحها، هرچند با شعار قانونگرایی مطرح میشوند، اما بهطور خاص حشد را هدف قرار دادهاند.
محمد شیاع السودانی، نخستوزیر عراق نیز تحت فشارهای دوگانه داخلی و خارجی قرار دارد. او از یک سو حشد را بخشی از نیروهای مسلح رسمی میداند و از آن حمایت میکند، اما از سوی دیگر با فشارهای آمریکا و برخی کشورهای عربی برای محدود کردن این نیرو مواجه است.
طرحهایی مانند «تقویت حاکمیت دولت» و «خلع سلاح گروههای خارج از ساختار رسمی» اکنون به صورت جدی در دستور کار قرار گرفتهاند. اگرچه در ظاهر این طرحها شعار قانونگرایی و حاکمیت دولت را دنبال میکنند، اما به باور بسیاری از تحلیلگران، هدف اصلی آنان خلع سلاح گروههای مقاومت شیعی و به ویژه حشدالشعبی است. دولت محمد شیاع السودانی در حالی درگیر این پروژه شده که همزمان زیر فشارهای سنگین آمریکا، برخی کشورهای عربی و نیز فشارهای داخلی از سوی برخی جناحهای سکولار و جریان صدر قرار دارد. سید مقتدی صدر که پس از بنبستهای سیاسی سال ۲۰۲۲ مدتی از صحنه کنار رفته بود، بهطور ناگهانی و در میانه این بحران بازگشته و مواضعی تند اتخاذ کرده است. صدر ضمن تحریم زودهنگام انتخابات آینده، خواستار خلع سلاح تمامی گروههای شبهنظامی خارج از کنترل دولت شده و بهویژه حشدالشعبی را هدف انتقادات خود قرار داده است. این بازگشت، با توجه به پیشینه سیاسی صدر و طرفداران میلیونی او، موجب تشدید شکافهای اجتماعی و سیاسی در عراق شده است. صدر با بهرهگیری از گفتمان ضدسلاح و عدالتطلبی، تلاش دارد پایگاه اجتماعی خود را بازسازی کند؛ اما به زعم ناظران، همزمان به ابزاری برای تسریع سناریوی تضعیف محور مقاومت تبدیل شده است.
فشارهای خارجی و تلاش برای تضعیف محور مقاومت
از زمان تأسیس حشدالشعبی، ایالات متحده آمریکا به دلیل نزدیکی این سازمان به ایران و نقش برجستهاش در محور مقاومت، آن را تهدیدی جدی برای منافع خود و متحدانش میداند. نمونه بارز این تلاشها، ترور شهید قاسم سلیمانی و شهید ابومهدی المهندس در ژانویه ۲۰۲۰ توسط آمریکا بود که هرچند حشدالشعبی را تضعیف نکرد، اما تنشها را به شدت افزایش داد.
آمریکا حشدالشعبی را متهم به انجام حملات علیه پایگاههای نظامی خود و متحدانش در منطقه میکند و انحلال این سازمان را به عنوان شرطی برای کاهش تنشها و حفظ امنیت مطرح میسازد. واشنگتن از طریق فشارهای سیاسی و تهدید به تحریمهای اقتصادی، دولت عراق را تحت فشار قرار داده تا حشدالشعبی را منحل یا قدرت آن را کاهش دهد و این نیروها را در چارچوب دولت مرکزی کنترل کند.
در هفتههای اخیر، آمریکا رویکردی بیپردهتر و صریحتر نسبت به حشدالشعبی اتخاذ کرده است. بر اساس افشاگری وائل عبد اللطیف، وزیر و نماینده پیشین پارلمان عراق، واشنگتن پیامی شدیداللحن به حشد الشعبی ارسال کرده و خواستار انحلال داوطلبانه و تحویل سلاحهای آنان شده است. تهدید به استفاده از زور در صورت عدم تمکین، نشاندهنده حساسیت بالای آمریکا نسبت به نقش منطقهای حشد و تأثیر آن بر معادلات امنیتی اسرائیل و متحدان عرب آن است.
برای اولین بار از زمان تأسیس حشدالشعبی در سال ۲۰۱۴، نیروهای این سازمان در دریافت حقوق ماه ژوئن ۲۰۲۵ با مشکل مواجه شدند؛ زیرا شرکت پرداخت الکترونیکی «کیکارد» از پرداخت حقوق امتناع کرد. معین الکاظمی، عضو کمیسیون مالی پارلمان عراق، آمریکا را متهم به اعمال فشارهای سیاسی و اقتصادی بر دولت، بانک مرکزی و بانکهای عراق کرد که اخیراً شرکتهای پرداخت الکترونیکی را نیز شامل شده و پرداخت حقوق حشدالشعبی را مختل کرده است. پیش از این، حقوق اعضای حشدالشعبی از طریق بانک الرافدین و شرکت کیکارد پرداخت میشد، اما فشارهای شدید آمریکا مانع ادامه این روند شده است. در حقیقت، این موضوع فراتر از یک اقدام بانکی معمولی است و میتوان آن را بخشی از جنگ ترکیبی و فشار چندلایه اقتصادی – امنیتی برای تضعیف این سازمان دانست. ماجد شنکالی، نماینده پارلمان عراق، تأخیر در پرداخت حقوق را ناشی از تمایل آمریکا به کنترل سختگیرانهتر بر بودجه حشدالشعبی دانسته است.
متحدان ایالات متحده نیز حشدالشعبی را تهدیدی برای خود قلمداد میکنند. اسرائیل به دلیل حمایت حشد از گروههای مقاومت فلسطینی و لبنانی، آن را تهدیدی مستقیم برای امنیت خود میداند. حملات هوایی اسرائیل به پایگاههای حشد در عراق و سوریه در سالهای گذشته، بخشی از این فشارها بوده است. برخی کشورهای عربی متحد آمریکا نیز با هدف کاهش نفوذ ایران، از طرحهای انحلال حشد حمایت میکنند. سرمایهگذاریهای اقتصادی و دیپلماتیک این کشورها در عراق، به ویژه در دولت السودانی، بخشی از استراتژی تضعیف حشد الشعبی است. ترکیه نیز با تمرکز بر مسائل مرزی و گروههای کردی مانند پ.ک.ک، به طور غیرمستقیم از کاهش نفوذ حشد حمایت میکند، زیرا حشد مانعی برای گسترش نفوذ ترکیه در شمال عراق محسوب میشود.
تشدید فشارها برای تضعیف حشدالشعبی و طرح خاورمیانه جدید
پس از جنگ ۱۲ روزه میان ایران و اسرائیل، فشارها برای انحلال یا تضعیف حشدالشعبی به طور چشمگیری افزایش یافته است. این فشارها از سوی آمریکا و برخی کشورهای عربی متحد آن تشدید شده و در داخل عراق نیز جریانهایی به دنبال محدود کردن نفوذ این سازمان هستند.
تحرکات علیه حشدالشعبی را نمیتوان صرفاً در چارچوب مسائل داخلی عراق تحلیل کرد؛ این تحولات در پیوستاری از تحولات منطقهای معنا مییابد. تضعیف حماس در غزه، تضعیف و محاصره حزبالله لبنان، سرنگونی حکومت سوریه و تشدید حملات علیه نصار الله یمن. در چنین شرایطی، حشدالشعبی یکی از ستونهای باقیمانده محور مقاومت محسوب میشود که طبق نقشه آمریکا و اسرائیل باید تضعیف یا منحل شود. به سخن دیگر، حشد به عنوان یکی از ستونهای محور مقاومت، در کنار حماس، حزبالله و انصارالله، هدف اصلی پروژههای ژئوپلیتیکی آمریکا و اسرائیل است؛ چراکه تضعیف حشد، زنجیره مقاومت منطقهای را مختل میکند.
واقعیت این است که تحرکات اخیر برای انحلال حشدالشعبی بخشی از یک سناریوی کلان برای تغییر ژئوپلیتیک منطقه، فروپاشی محور مقاومت و بازطراحی نقشه منطقه با هدف اجرای طرح «خاورمیانه جدید» مورد نظر ترامپ و نتانیاهو است. به ویژه که حشدالشعبی تهدیدی جدی برای تحقق تغییرات مورد نظر آمریکا و رژیم صهیونیستی در منطقه خاورمیانه محسوب میشود. با تضعیف توان رزمی و سازمانی حماس و حزبالله لبنان از یکسو و سقوط بشار اسد از سوی دیگر، آمریکا و رژیم صهیونیستی به دنبال حذف یا تضعیف حشدالشعبی به عنوان یکی از اجزای مهم محور مقاومت هستند تا نظم منطقهای مطلوب خود را شکل دهند.
پروژه «خاورمیانه جدید» که توسط بنیامین نتانیاهو و دونالد ترامپ مطرح شده است با هدف تثبیت سلطه اسرائیل و متحدان غربی آن بر منطقه تلاش دارد با تغییر موازنه قدرت، ایجاد ائتلافهای جدید و حذف یا تضعیف بازیگران کلیدی محور مقاومت، نظم منطقهای جدیدی را شکل دهد.
به هر ترتیب، عملیاتی شدن سناریوی انحلال حشد الشعبی میتواند پیامدهای فاجعهباری برای امنیت عراق به همراه داشته باشد. انحلال حشدالشعبی میتواند از طریق ایجاد خلأ امنیتی، راه را برای بازگشت گروههای تروریستی هموار کند و امنیت و حاکمیت عراق را به خطر اندازد. حشدالشعبی نقش کلیدی در نابودی داعش و حفظ امنیت عراق داشته است و انحلال آن میتواند زمینه بازگشت گروههای تروریستی مانند داعش را فراهم آورد.
علاوه بر حفظ امنیت داخلی، حشدالشعبی مانعی در برابر مداخلات خارجی، به ویژه آمریکا، در امور عراق است. بنابراین، انحلال آن موجب تضعیف توان دفاعی و امنیتی کشور، افزایش نفوذ و مداخلات خارجی و کاهش استقلال عراق خواهد شد.از آنجا که حشدالشعبی بخش مهمی از ساختار نظامی و سیاسی عراق است و حمایت گسترده مردمی و سیاسی دارد، انحلال آن میتواند به بحرانهای سیاسی و اجتماعی در داخل کشور منجر شود، اختلافات فرقهای را تشدید کند و باعث بیثباتی بیشتر ساختار سیاسی عراق شود.
جمعبندی
حشدالشعبی از زمان تأسیس در سال ۲۰۱۴، از یک نیروی داوطلب برای مبارزه با داعش به یکی از ارکان اصلی امنیت ملی عراق و محور مقاومت منطقهای تبدیل شده است. با این حال، نفوذ فزاینده این سازمان در حوزههای نظامی، سیاسی و اجتماعی، آن را در معرض فشارهای شدید داخلی و خارجی قرار داده است.
فشارهای داخلی و خارجی برای تضعیف و انحلال حشدالشعبی که پس از جنگ ایران و اسرائیل شدت یافته، بخشی از یک استراتژی ژئوپلیتیکی گسترده برای تضعیف محور مقاومت و بازطراحی نظم منطقهای به نفع آمریکا، اسرائیل و متحدان آنها است. این فشارها با استفاده از ابزارهای سیاسی (دیپلماسی)، اقتصادی (اختلال در پرداخت حقوق)، امنیتی (تهدید به زور) و رسانهای (اتهامات فرقهگرایی) اعمال میشوند و هدف اصلی آنها محدود کردن نفوذ و توانمندیهای حشدالشعبی است.
در حقیقت، آنچه امروز در عراق جریان دارد، صرفاً یک اختلاف داخلی نیست، بلکه بخشی از بازطراحی امنیتی و سیاسی گستردهتر منطقه خاورمیانه است. بنابراین، هرگونه تضعیف یا انحلال این سازمان نه تنها امنیت و ثبات عراق را به خطر میاندازد، بلکه پیامدهای ژئوپلیتیکی بلندمدتی برای کل منطقه به دنبال خواهد داشت. در واقع، سناریوی انحلال حشدالشعبی میتواند منجر به افزایش ناامنی، بازگشت تروریسم، بحرانهای سیاسی و اجتماعی، تجزیه عراق، تضعیف محور مقاومت، کاهش نفوذ ایران و گسترش نفوذ آمریکا، رژیم صهیونیستی و ترکیه در عراق شود.
*مسئولیت صحت و سقم مقاله فوق به عهده نویسنده است و انتشار آن به معنی تأیید یا بیانگر دیدگاه مرکز آینده پژوهی جهان اسلام نمی باشد.


