بسمه تعالی
متن سخنرانی دکتر سید سلمان صفوی(مدیر مرکز بین المللی مطالعات صلح) – بخش اول
در نشست “ترکیه پسا کودتا و آینده تحولات منطقه ای“
موسسه آینده پژوهی جهان اسلام
اینجانب نکاتی را تحت عنوان «ترکیه پس از کودتا، چالش ها و انتخاب ها» بحث می کنم.
با توجه به شرایط جدیدی که در ترکیه پس از کودتای 15 ژوئن پیش آمده است، ما برای شناخت نسبت به آینده ترکیه، در وهله اول چالشهای عینی ترکیه را بایستی رصد کرده و در هر گونه تحلیلی لحاظ کنیم. از نظر من ترکیه با هفت چالش روبه رو است که روی تصمیم های ترکیه و اتفاقات آینده تاثیر مستقیمی دارد. این چالشها عبارت اند از:
1- چالش های قومی: عمدتا مساله کردها، که حدود 20 درصد جمعیت ترکیه را تشکیل میدهد.
مساله کردها به این دلیل برای ترکیه چالش است که با توجه به پروژه واگرایی که در جهان پیش می رود، در خصوص خاورمیانه بزرگ و مساله کردستان، آمریکا، انگلیس و اسرائیل عمدتا دیدگاه استقلال کردستان را پیگیری میکنند. این استقلال کردستان شامل کردهای عراق، سوریه، ترکیه و ایران میشود. نقطه شروع آن عراق و سپس سوریه و ترکیه است. ترکیه هم به خوبی متوجه این مطلب است و بنابراین کردها یک مساله اساسی برای ترکیه هستند. به خصوص اینکه سرویسهای اطلاعاتی آمریکا و انگلیس تسلط بر آن ها (کردها) دارند. کردها ارتباط قوی و تاریخی با اسرائیل دارند و همسو با آنها حرکت میکنند. این در چالش با منافع ملی و تمامیت ارضی ترکیه است. این چالش یک چالش داخلی ایجاد میکند و یک چالش در روابط خارجی ترکیه با آمریکا و اسرائیل.
2- چالش مذهبی: علویان و صوفیان
چالش دوم، چالش مذهبی است که علویان و صوفیان هستند. علویان که حدود 30 درصد جمعیت ترکیه را تشکیل میدهند، از جهت تاریخی در حکومت عثمانی مسئله دارند. قبل از ترکیه با حکومت اسلامی بهخاطر اعتقادات مذهبیشان و نزدیکی آنها به تشیع با امپراتوری عثمانی و سنی مسئله داشتند. بعد هم که لائیکها و آتاتورک آمدند، از این جهت که آنها گرایش به چپ داشتند، مدتها تحت فشار جریانهای نظامی و راستگرای ترکیه بودند. به هر حال علویان از وضعیتی که الان دارند در ترکیه ناراضی هستند و پتانسیل قوی برای ایجاد تنشهای جدید در آینده ترکیه اند که نیروهای خارجی میتوانند سوار نارضایتیهای این جمعیت عظیم علوی ها شوند که بخشی از آنها گرایش به ایران دارند و بخشی گرایش به چپ دارند.
مورد بعدی مسئله صوفیان است یا درویشان که عمدتا سه گروه مولویه، بکتاشیه و خلوتیه هستند. این صوفیان به طور سنتی مخالف power structure (ساختار قدرت) اند، چه در زمان دولت عثمانی و چه دولت لائیک که در ترکیه سر کار آمد. همین الان هم تحت فشار هستند. خانقاه ها و زاویه ها تحت تاثیر نظام آتاتورک رسما در ترکیه ممنوع است. اما اینها نفوذ بسیار گستردهای در طبقه الیت ترکیه دارند و حتی در حاکمیت ترکیه بخشی از شخصیتهای آنها از پیروان تصوف یکی از این گرایشهای مولویه، بکتاشیه و خلوتیه هستند و من با تعدادی از آنها از نزدیک آشنا هستم، پستهای بالایی دارند و به هر حال یک نگاه نقادانه به وضع فعلی ترکیه دارند، هم به لائیکها و هم به حکومت فعلی.
3- چالش سیاسی:
دولت فعلی و آینده ترکیه با دو چالش سیاسی با سکولارها و ارتش روبه رو است و بستگی به این دارد که با ارتش زخمی شده و سکولارها که مخالف دولت حزب عدالت و توسعه هستند، چگونه میخواهند معامله بکنند. سکولارها و حزب عدالت و توسعه با هم دیگر یک اشتراک منافع دارند و آن اینکه نگذارند نظامیها مجددا قدرت را در دست بگیرند. اما در بخش بزرگی از مسایل مختلف با هم اختلاف نظر دارند. ساختار ارتش ترکیه یک ساختارغربی به خصوص آمریکایی است. تجهیزات، تربیت و آموزش ارتش ترکیه آمریکایی است. بنابراین در بحثهایی که بعدا در خصوص سیاست خارجی ترکیه خواهیم کرد که آیا ترکیه به سمت روسیه میرود یا آمریکا، این موضوع یک گام بسیار مهم در فهم مسائل آینده است. به نظر من ارتش یک موقعیت بازدارنده برای جداشدن ساختاری ترکیه از ساختارهای بلوک غرب به خصوص ناتو است.
4- چالش اقتصادی:
ترکیه تحت تاثیر تحولات اخیر با بحران کاهش درآمد از جهانگردان تحت تاثیر ناامنی در ترکیه روبهرو است. با کاهش سرمایه گذاری خارجی روبه رو است و با بالا رفتن ریسک اقتصادی ترکیه که هزینه بیمه، سرمایهگذاری، فاینسس و وام را بالا می برد و بنابراین بخشی از پروژه ها دیگر سوددهی سابق را ندارند. مقدار نرخ رشد اقتصادی ترکیه مسلما با یک کاهش چشمگیری تحت تاثیر این المان های اقتصادی ، روبه رو خواهد شد.
5- چالش حقوق بشر:
ترکیه جز کشورهایی است که به دستگیری و زندانی کردن روزنامهنگاران و خبرنگاران معروف است و اروپا و آمریکا به این مساله حساسیت دارند و با توجه به نقشی که رسانه در دنیای غرب ایفا میکند، مسئله حقوق بشر روی تصمیم گیری هایشان نسبت به مسائل آتی ترکیه خیلی اثرگذار است
6- چالش عملیات تروریستی کردها و افراطیون شبه مذهبی
کردها برای استقلالشان هم به طور مستقل و هم هماهنگ شده با جریانهای ارتجاعی عربی و نیز بخشی از جناحها در بلوک غرب دست به عملیاتهای تروریستی زده اند و خواهند زد. از طرف دیگر افراطیون شبه مذهبی، تکفیریها هستند که به نظر میرسد با کمک عربستان عملیاتی را در ترکیه شروع کردهاند و توسعه خواهند داد. همچنین تا حدی امکان خارج شدن کنترل تکفیریهای افراطی و عملیات خرابکارانه اینها از دست ترکیه وجود دارد.
7- فتح الله گولن:
چالش بعدی مسئله فتح الله گولن است که این موضوع اسباب چالش بین ترکیه و آمریکا شده است. فتح الله گولن یک شبکه وسیع در داخل ترکیه دارد. هم امکانات رسانهای هم امکانات آموزشی و مالی دارد و افکار و شبکه اش به عنوان یک آلترناتیو برای آینده ترکیه و جهان سنی مطرح است و این یک مشکل جدی برای ترکیه ایجاد میکند.
تحلیل چند نکته کلیدی:
۱- نقش شخصیتها: در رابطه با این چالشها یکی از شخصیتهای مهم فکری در تصمیم گیری سیاستهای حزب عدالت و توسعه دکتر ابراهیم کالین است که کمتر در ایران شناخته شده است. ابراهیم کالین متخصص فلسفه است. شاگرد پروفسور نصر است. علاقهمند به فلسفه ملاصدرا و تصوف است و یک گونه همدلی با ایران دارد و در عین حال دارای یک ارتباطات قوی در آمریکا است. در کاهش برخی تنشها با ایران در پشت پرده ابراهیم کالین نقش مثبتی در برخی موارد داشته است. بنابراین چهرههای مثل ابراهیم کالین که کمتر شناخته شده هستند ولی نخبه هستند را بایستی دقیق شناسایی کنیم و در محاسباتمان مدنظر قرار دهیم.
۲- وضع ژلاتینی: نکته بعدی طبیعت ژلاتینی خاورمیانه بزرگ و واگرایی، رویکرد استاتیک و داینامیک است. به نظر من وضعیت فعلی ترکیه و وضعیت فعلی خاورمیانه بزرگ وضعیتی ژلاتینی است، به شدت سیال است و در این همین دوره 4 تا 5 ساله میبینیم محوربندیهای متعددی ایجاد شده است. بنابراین این گروهها و ائتلاف هایی که تشکیل میشوند یک ائتلاف درازمدت نیستند، بلکه یک ائتلاف موقت برای منافع موقت مشترک هستند، چون که هم دولت و هم کشورهای اینها، دولت ها و کشورهایی هستند که ریشه تاریخی ندارند مثل عراق، عربستان، قطر و امارات؛ در این منطقه ایران و ترکیه هستند که ریشه تاریخی دارند. این مساله با توجه به این طبیعت ژلاتینی و بعد پروژه واگرایی که در سطح جهانی دارد اجرا میشود، به نظر میرسد که سیاست داخلی و خارجی ترکیه متاثر از کنش بازیگران منطقهای و جهانی نظیر آمریکا، اروپا، ناتو، روسیه، عربستان و ایران است. یعنی از حالا خود اردوغان هم از نظر من نمیداند چه میخواهد بکند. با توجه به کنشی که این بازیگران مختلف منطقه ای و جهانی میکنند، تصمیم او برآیند کنش تصمیم ها و عملکردهای آنها است و عمل اردوغان تحت تاثیر کنش آنهاست. بنابراین یک رابطه دیالکتیکی بین کنش و واکنش دولت فعلی اردوغان و بازیگران منطقه ای و جهانی وجود دارد.
۳- پنج سناریو: نکته بعدی، بحث انتخاب سناریوهاست. ترکیه چند سناریو پیش رو دارد که بنده پنج سناریو را پیشبینی کرده ام، البته در حوزه سیاست خارجی و نه در حوزه داخلی. یکی نزدیکی به محور روسیه- ایران است. دوم محور غرب شامل آمریکا، اروپا، سعودی و اسرائیل است که بلوک غرب است. سوم محور آمریکا و اروپا بدون عربها است. چهارم محور آمریکا بدون اروپا و عربها است. پنجم محور امریکا و ایران. محور آمریکا ایران شاید جذابترین آنها برای شما دوستان عزیز باشد که چگونه اینها میتوانند یک محور بشوند.
این سناریو که ترکیه، ایران و آمریکا با هم یک همگرایی ایجاد کنند، تحت تاثیر تحولات آتی ایران است که چه دولتی در آینده ایران باشد. این موضوع در اینکه ایران آیا اشتراک منافع بیشتری با آمریکا در خاورمیانه پیدا کند یا نکند تاثیر میگذارد و بنابراین اگر ایران به آمریکا نزدیک شود و با توجه به اینکه ترکیه هم یک همگرایی با آمریکا دارد، ممکن است آمریکا، ایران و ترکیه به یک محوری برسند. به نظر من احتمال اینکه ترکیه به محور کلی غرب شامل آمریکا، اروپا، سعودی و اسرائیل نزدیک شود ضعیف است. زیرا ترکیه با عربستان رقابت دارد و اختلافات عقیدتی شدیدی دارند. اسرائیل به ترکیه اعتماد ندارد؛ ترکیه هم نمی تواند روی اسرائیل خیلی حساب کند. من معتقدم که محتملترین محور برای ترکیه محور آمریکاست، آمریکای منهای اروپا و اسرائیل و عربستان. چون در اروپا ترکیه مشکلات جدی دارد، هم با آلمان مسئله دارد و هم با فرانسه. فرانسه به این زودی ترکیه را نمی پذیرد؛ آلمان هم با ترکیه مشکل دارد. انگلستان نقش مهمی در مسائل ترکیه ندارد. بنابراین با توجه به ساختار ارتش و بحث ناتو، محور آمریکا امکان بیشتری دارد. محور روسیه- ایران به نظر من محور ضعیفی برای ترکیه است و نباید روی این محور خیلی حساب کرد. یعنی وقتی ترکیه محاسبه میکند، روسیه و ایران هر دو در نظم فعلی جهان مساله دار هستند. بنابراین ترکیه حاضر نمی شود آینده خود را با دو کشوری که در بازی جهان bad boy هستند مشترک کند.
جمع بندی:
1- در آینده نزدیک امنیت و ثبات در ترکیه ضعیف خواهد شد. 2- واگرایی در ترکیه تقویت میشود. 3- رابطه ترکیه و غرب تا مدتی تنش آمیز خواهد بود 4- اعتماد هیچ کدام از قدرتهای جهانی و منطقهای به ترکیه به زودی بازسازی نمیشود.