بررسی رویکرد نامزدهای انتخابات ریاست جمهوری ایالات متحده آمریکا به خاورمیانه
موسسه آینده پژوهی جهان اسلام
انتخابات ریاست جمهوری ایالات متحده آمریکا قرار است در روز 3 نوامبر 2020 ( 13 آبان 1399) برای انتخاب چهل و ششمین رئیس جمهور آمریکا برگزار شود. با این حال نامزدهای ریاست جمهوری از چندماه پیش کمپین های خود را برای رقابت در این انتخابات آغاز کرده اند. این انتخابات هم به لحاظ سیاست داخلی و هم از نظر سیاست خارجی آمریکا بسیار حائز اهمیت است. در بعد داخلی مسئله اصلی آینده دولت ترامپ است. به عبارت دیگر مسئله اصلی این است که آیا ترامپ باردیگر می تواند به عنوان رئیس جمهور انتخاب شود یا خیر. نظرات متفاوتی در این زمینه وجود دارد. برخی با استناد به نارضایتی های داخلی از عملکرد دولت ترامپ و همچنین پروسه استیضاخ عقیده دارند که شانس وی برای انتخاب مجدد اندک است. از سوی دیگر این دیدگاه هم وجود دارد که در انتخابات 2016 نیز انتظار انتخاب شدن ترامپ وجود نداشت ولی با این حال او برنده انتخابات شد. علاوه بر این در انتخابات آتی ترامپ از دو مزیت بالقوه نیز برخوردار است. اول اینکه از سال 1980 تا کنون رای دهنده گان فقط یک بار به متصدی پست ریاست جمهوری در دوره دوم رای نداده اند و دوم اقتصادی نسبتا قوی است که دولت ترامپ توانسته است زمینه های آن را فراهم کند. بنابراین آینده دولت ترامپ یک موضوع کلیدی داخلی است. موضوع بعدی انتخابات آتی تاثیر آن بر تغییر و یا تداوم سیاست خارجی آمریکا است. در اینجا مسئله این است که نامزدهای انتخاباتی چه رویکردی به سیاست خارجی دارند و آیا در صورت برنده شدن امکان تغییر در اهداف وراهبردهای اتخاذی درحوزه سیاست خارجی وجود دارد یا خیر. بحث انتخاب مجدد و تداوم راهبردها نیز مطرح است. این موضوع ازآن جهت حائز اهمیت است که عمدتا استدلال می شود که روسای جمهور انتخابی معمولا دردوره اول تصدی خود معمولا به ارزیابی فرصت ها و خطرات حوزه سیاست خارجی می پردازند و اقدامات آنها معمولا واکنشی ودر بسیاری از موارد محدود است چرا که از طریق ساختارهای پیچیده داخلی کنترل می شود. با این حال دردوره دوم الگوی چهارساله قبلی به طور قابل توجهی تغییر می کند و الگوی جدید مطرح می شود. به عبارتی ساده تر انتخاب مجدد یک رئیس جمهور این اعتماد به نفس را در او به وجود می آورد که از حمایت رای دهندگان برخوردار است و می تواند اقدامات بیشتری را در حوزه سیاست خارجی انجام دهد بنابراین دیدگاه نامزدهای کنونی ریاست جمهوری آمریکا به مسئله سیاست خارجی و اقدامات اتخاذی آنها در صورت پیروزی حائز اهمیت می باشد.
در این میان یکی از مناطقی که همواره در لیست مباحث انتخاباتی ایالات متحده بوده و نتایج انتخاب آمریکا به نوبه خود بر ترتیبات سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و امنیتی آن تاثیر گذار بوده خاورمیانه است. به عبارتی دیگر بسیاری از تحولات این منطقه ازجمله جنگ ایران و عراق، جنگ اول خلیج فارس، حمله به عراق و افغانستان، شکلگیری گروههای تروریستی، برنامه هسته ای ایران و تحریم های اقتصادی علیه آن، جنگ داخلی در سوریه، لیبی، یمن، مسئله فلسطین و موارد دیگر برآیند شعارها و وعدههایی است که هر یک از نامزدهای انتخاباتی آمریکا در دوره های مختلف اعلام و به آن جامه عمل پوشانده اند. در نتیجه رویکرد نامزدهای فعلی در مورد منطقه خاورمیانه درآینده نیز می تواند منجر به شکل گیری تحولات جدید شود. بنابراین به نظر می رسد شناخت رویکرد برخی از نامزدهای انتخاباتی آمریکا که شانش بالاتری برای پیروزی در انتخابات دارند می تواند در افزایش آگاهی از تحولات آتی احتمالی در منطقه تاثیر گذار باشد. از آنجایی که رقابت انتخاباتی در ایالات متحده آمریکا حول محور دو حزب دموکرات و جمهوری خواه می چرخد تمرکز اصلی بر روی دو نامزد انتخاباتی از هریک از احزاب است.
حزب جمهوری خواه
1. دونالد ترامپ؛ رویکرد ترامپ به منطقه خاورمیانه متاثر از چند عامل است. اولین مورد موضع مثبت و حمایت آن از کشورهایی مانند اسرائیل و عربستان است. ترامپ کشورهای مذکور با به نوعی حامی خود قلمداد می کند و در بسیاری از موارد حسن نیست خود به آنها را از جمله در مسئله اختلاف رژیم صهیونیستی با فلسطین و اختلافات منطقه ای ایران با کشورهایی مانند عربستان نشان داده است. مورد دوم نگرش خصمانه ترامپ به ایران است. استراتژی ترامپ برای مقابله با ایران در دوره اول ریاست جمهوری مبتنی بر فشار حداکثری برای به دست آوردن بیشترین امتیازات و در عین حال اجتناب از وارد شدن به یک درگیری نظامی بود. بنابراین به نظر میرسد این رویه در صورت انتخاب مجدد وی نیز تداوم داشته باشد. با این حال همانگونه که عنوان شد انتخاب مجدد وی به عنوان رئیس جمهور آمریکا و افزایش اعتماد به نفس و اطمینان از حمایت افکار عمومی ممکن است ترامپ را به اتخاذ اقدامات ماجراجویانه در قبال ایران ترغیب کند. ترامپ در کمپین انتخاباتی خود عنوان کرده است که از طریق مشاوره با تیم امنیت ملی خود استراتژی طراحی کرده است که هدف اصلی آن خنثی کردن نفوذ و حمایت ایران از نیروهای نیابتی خود در خاورمیانه است.
سومین مورد خارج کردن نیروهای آمریکایی از منطقه خاورمیانه است. یکی از وعده های انتخاباتی قبلی وی پایان دادن به جنگ های بی پایان در منطقه بود بنابراین به نظر می رسد که در آینده نیز چنین رویه ای ادامه یابد. کمااینکه چند روز قبل ایالات متحده آمریکا از طریق مذاکره با طالبان تمایل خود را برای خروج از افغانستان اعلام کرد. چنین رویه ای در مورد سوریه نیز تکرار شد، چرا که بعد از گسترش اختلافات ترکیه و روسیه در ادلب اردوغان از ترامپ درخواست کمک کرده بود که با مخالفت ترامپ روبرو شد. گزارش ها حاکی از این بود که ترامپ تمایلی به افزایش نقش آمریکا در سوریه نداشته و عنوان داشته بود که آمریکا فراتر از همکاری اطلاعاتی و دادن کمکهای انسانی کار چندان دیگری نمیتواند برای کمک به ترکیه انجام دهد.در نهایت موضوع دیگر مبارزه با گروههای افراطی اسلامی مانند داعش و القاعده است که در توجه ترامپ به خاورمیانه موثر است. ترامپ اخیر در کمپین تبلیغاتی خود عنوان داشته است که و دولت وی با خستگی ناپذیر برای شکست داعش و تروریسم در سرتاسر جهان تلاش کرده است و این روند را ادامه خواهد یافت. ممکن است در راهبردهای امریکا تغییراتی ایجاد شود اما عزم دولت برای از بین بردن اینگونه گروههای تروریستی جدی است.
2. بیل ولد؛ دیگر نامزد جمهوری خواه بیل ولد حقوق دادن و سیاستمدار آمریکایی است که در سالهای بین 1991 تا 1997 فرماندار ماساچوست بوده در سال 2016 برای معاونت ریاست جمهوری ایالات متحده آمریکا نامزد شد. وی همچنین عضو شورای روابط خارجی ایالات متحده آمریکا است. وی بر خلاف بسیاری از جمهوریخواهان که ابزارهای نظامی و جنگ را ترجیح می دهند قائل به دیپلماسی و قدرت نرم است. وی در کمپین تبلیغاتی خود اظهارداشته است که “من موضوعاتی مانند تجارت آزاد، مشارکت جدی در سیاست خارجی و استفاده قوی از قدرت نرم و دیپلماسی را ترجیح می دهم. آقای ترامپ هیچ یک از این کارها را نمی کند زیرا فکر میکند او تنها شخصی است که هر چیزی را می داند. او از قدرت نرم یا دیپلماسی ،در واقع برنامه ریزی برای آینده استفاده نمی کند. وی همچنین از موافقان به کارگیری دپیلماسی در مورد ایران است. ولد همچنین دیدگاه های قابل تاملی در مورد موضوعات منطقه خاورمیانه دارد. به عنوان مثال وی در پاسخ با این سوال که آیا شما از راه حل دو کشور برای مناقشه اسرائیل و فلسطین حمایت می کنید و اگر چنین است، چگونه می خواهید برای دستیابی به آن تلاش کنید؟ عنوان کرده بود که این سوال حاکی از این است که نیروهای خارجی می توانند درگیری اسرائیل و فلسطین را “حل” کنند. من فکر می کنم که اسرائیلیها و فلسطینی ها باید به توافق برسند و بعدا ما از تلاش های آنها حمایت کنیم. اگر توافقی صورت گرفته باشد که برای هر دو قابل قبول باشد، باید از آن حمایت کنیم، اما زمان مذاکرات باید توسط طرفین تعیین شود.با گفتن همه این موارد، من شخصاً خیلی طرفدار راه حل دوکشور هستم و معتقدم، همانطور که دوست من شیمون پرز همیشه تاکید داشت، پروژه های توسعه اقتصادی چند کشوری و تجارت محور صلح هستند. ولد از توافق هسته ای ایران در سال 2015 حمایت می کند و عقیده دارد که تصمیم ترامپ برای خروج “اشتباه بزرگی بود. به عقیده ولد این کار باعث شد که متوقف کردن برنامه هسته ای ایران برای واشنگتن دشوار شود. وی همچنین ترور سردار سلیمانی از سوی دولت ترامپ را برای سیاست منطقه فاجعه بار خوانده و آن را عملی بچگانه توصیف می کند. وی در گفت و گو با سی ان ان عنوان داشته بود که ترامپ همانند یک کودک در عرصه بین المللی رفتار می کند، و درک کودکانه ای از مهرها در صفحه شطرنج دارد. نکته قابل توجه دیگر در مورد ولد این است که وی از مخافان روابط دوستانه دولت ترامپ با عربستان سعودی است. وی عقیده دارد که تجارت معمول با عربستان باید تمام شود. این کشور ده ها سال است که از سلفی های مبارزی که سعی در کشتن ما دارند، حمایت می کند و در یازده سپتامبر و در مکان های دیگر موفق شدند. ما باید بدون توجه به اینکه چه کسی درآن شرکت می کند، در مقابل تجاوز بایستیم و از آن موضع حمایت کنیم. صلح جهان به انجام این کار بستگی دارد و در نهایت اینکه ولد از مخالفان مداخله نظامی ایالات متحده آمریکا در خاورمیانه است. وی با عنوان این مسئله که اینگونه اقدامات اثر متعاقب متعددی دارد خود را مخالف مداخله نظامی ایالات متحده آمریکا به عراق در سال 2003 و گسترش قدرت آمریکا در خاورمیانه با استفاده از این روش می داند. بر خلاف بسیاری از جمهوری خواهان که مدل رفتاری دولت اوباما را مورد انتقاد قرار میدهند ولد نوع تعامل آمریکا با ایران در دولت اوباما و به ویژه برنامه هسته ای ایران را قبول دارد.
دموکرات
1.جو بایدن، در مقایسه با سایر نامزدها جو بایدن پیشینه سیاست خارجی زیادی دارد. وی دو دوره به عنوان معاون رئیس جمهوری در دوره باراک اوباما فعالیت داشته و نقش اصلی را در سیاست دولت در افغانستان، عراق، اوکراین و سایر مناطق ایفا کرده است. وی همچنین به عنوان سناتور آمریكایی از ایالت دلاور از سال 1973 تا 2009، به مدت سه دهه در كمیته روابط خارجی سنا عضویت داشته است. بایدن را می توان یکی طراحان اصلی دپپلماسی و سیاستهای نظامی آمریکا در منطقه خاورمیانه در دوره اوباما نامید. اولین نکته در مورد رویکرد بایدن به منطقه خاورمیانه این است که وی به شدت طرفدار اسرائیل است تاجایی وی در سال 2007 در یک مصاحبه تلویزیونی اعلام داشت که من یک صهیونیست هستم، لازم نیست حتما یهودی باشید تا بتوانید صهیونست باشید. باید اظهار داشته است که تعهد او برای امنیت اسرائیل آهنین است. وی همچنین بیان داشته است که فشار مستمری به اسرائیل برای حل و فصل مناقشات خود وارد میکند، اما از گونه کمک و حمایتی دریغ نخواهد کرد. در مورد اختلاف فلسیطن و اسرائیل نیز بایدن قائل به راه حل دو کشور است با این حال عقیده دارد که رویکرد یکجانبه دولت ترامپ آن را پیچیده کرده است.
در مورد ایران بایدن هرچند رویکرد چندان مثبتی به ایران ندارد ولی از مخالفان سیاست خارجی ترامپ در مورد تهران است. باید استراتژی ایران دولت ترامپ را فاجعه خود ساخته تلقی می کند و عقیده دارد که جلوگیری از گسترش فعالیت های هسته ای ایران و تامین باثبات انرژی از طریق تنگه هرمز دو مورد از مهم ترین منافع حیاتی ابالات متحده آمریکا در خاورمیانه هستند که در هر دو مورد دولت ترامپ ناکام بوده است. بایدن همچنین بعد از ترور سردار سلیمانی دولت ترامپ را به نداشتن برنامه استراتژیک در مورد ایران متهم کرد. با این حال وی عقیده دارد که بذر تهدیدها زمانی کاشته شد که در سال 2018 دولت ترامپ از توافق نامه چندجانبه معروف به برجام خارج شد. نکته قابل توجه دیگر در مورد رویکرد بایدن به خاورمیانه نگرش منفی او به ارتباط با عربستان سعودی است. در واقع علیرغم سابقه خود بایدن در حمایت از عربستان سعودی در حال حاضر وی یکی از مخالفان این ارتباط است. وی در یکی از مناظرات خود در نوامبر عربستان به کودک کشی در یمن متهم کرد و عنوان داشت که در صورت دست یابی به قدرت فروش هرگونه سلاح به این کشور را متوقف خواهد کرد. باید عقیده دارد که با توجه به اقدام عربستان در قتل جمال خاشقچی، جنگ عربستان در یمن و تضییع حقوف انسانی در این کشور ایالات متحده باید در حمایت خود از ریاض تجدید نطر کند. نکته دیگری که در مورد رویکرد بایدن به خاورمیانه میتوان به آن اشاره کرد مخالف وی با خروج کامل نیروهای آمریکایی از منطقه است. به عنوان یک سناتور وی از موافقان مداخله نظامی آمریکا به عراق در سال 2003 بود. به عنوان معاون نخست وزیر بر خروج نیروهای آمریکا از عراق نظارت داشت با این حال در سال 2014 با اعزام نیروهای آمریکایی برای مبارزه با گروه های اسلامی افراطی موافقت کرد. بایدن از مخالفان عقب نشینی نیروهای آمریکا از سوریه بود و در این مورد با انتقاد از دولت ترامپ عنوان داشت که عقب نشینی نیروهای نظامی ایالات متحده از سوریه به نشان های از “یک شکست کامل” بود که اعتبار آمریکایی ها را در سراسر جهان با تهدید روبرو کرد. بایدن همچنین قول داده است که در مورد ادامه درگیریها در خاورمیانه و افغانستان، جایی که توافق اخیر میان دولت ترامپ و طالبان صورت گرفته و هدف از آن خروج نهایی همه نیروهای آمریکایی است ارزیابی مجدد انجام دهد.
2. برنی سندرز؛ سندرز 78 ساله از باسابقه ترین اعضای کنگره است و بنابراین نگرش او به سیاست خارجی تا حد بسیار زیادی نشات گرفته از ارتباط سیاست داخلی با خارجی است. به عنوان مثال یکی از مهم ترین نگرشهای او مخالف با نابرابری اقتصادی در داخل و مداخله خارجی در هر نطقه از جهان است. در واقع آنچه بیش از همه سندرز را از روسای جمهور گذشته آمریكا و برخی از رقبای دموکرات او متمایز می کند، مخالفت او با هژمونی نظامی آمریكا به عنوان وسیله ای برای تأمین امنیت و رفاه آمریكا ، و عزم وی برای از بین بردن وابستگی ایالات متحده به راه حلهای نظامی است. بنابراین اولین نکته در مورد رویکرد سندرز به خاورمیانه این است که وی از مخالفان سرسخت مداخله نظامی در خاورمنه است. سندرز ازمخالفان مداخله نظامی آمریکا در عراق هست و عقیده دارد که این کار بزرگترین اشتباه سیاست خارحی آمریکا از جنگ جهانی دوم به بعد است که منجر به بی ثباتی، شکل گیری گروههای افراطی و جنگ داخلی در سوریه شد. وی همچنین مخالف استفاده راه حل های نظامی در سوریه است و از راه حل های دیپلماتیک برای کنار گذاشتن بشار اسد از قدرت حمایت می کند. سندرز گفته است كه نیروهای آمریكایی را كاملا از افغانستان بیرون خواهد كشید، چرا که عقیده دارد اصطلاح “جنگ با ترور” بی فایده است و به جای از بین بردن گروه های تروریستی باعث گسترش آنها می شود.
سندرز همچنین از موافقان مذاکره مجدد با ایران در زمینه برنامه هسته ای است. وی معتقد است روابط دیپلماتیک بین ایران و غرب هم برای ثبات منطقه و هم برای امنیت طولانی مدت ایالات متحده و متحدان آن بسیار مهم است. با این حال که برنامه هسته ای ایران باید تحت کنترل باشد و بهترین راه برای تحقق این امر محدودیت هایی کاملاً مشخصی است که توسط ناظران بین المللی تأیید شده است. به همین دلیل هنگام خروج دولت ترامپ از برجام از منتقدان جدی آن بود. وی عقیده داشت که ترامپ با این کار زحمت چندین سال دیپلمات های آمریکا را بر باد داده و روزنه امید برای تنش زدایی بین ایران و آمریکا را از بین برد. سندرز برجام را یکی از قوی ترین توافقنامه های هسته ای میداند که تا کنون امضا شده است ولی با این حال عقیده داردکه اقدامات اضافی برای محدود کردن فعالیت های هسته ای ایران نیازاست واین اقدامات هم باید دیپلماتیک باشد نه نظامی. اما نکته بعدی در مورد رویکرد سندرز به منطقه خاورمیانه ارتباط نه چندان خوب وی با عربستان است. سندرز عقیده داردکه عربستان متحد قابل اعتمادی برای ایالات متحده آمریکا نیست وحتی در یکی از مناظرات انتخاباتی خود عربستان را دیکتاتوری بی رحم خوانده بود که هرکاری برای تضعیف و از بین بردن دموکراسی انجام می دهد. با این حال عقیده دارد که برای حفظ ثبات در منطقه ایالات متحده ناچار به ارتباط با این کشور است. پیشنهاد وی برای این کار این است که ایالات متحده آمریکا باید زمینه های مذاکرات ایران و عربستان را فراهم کند و از این طریق بسیاری از اختلافات در منطقه را حل و فصل کند. به عقیده وی ایالات متحده باید این کشورها را توجیه کند که از صرف منابع مالی و نظامی در این منطقه خسته شده است و بنابراین از طریق راه حل های دپیلماتیک باید استفاده کرد.
در مورد اختلاف فلسطین با رژیم صهیونیستی برنی سندرز عقیده دارد که این مناقشه دلهره آور و دشوار بوده و یکی از مهم ترین موضوعات خاورمیانه است. او اذعان می کند که هیچ راه حل جادویی برای مشکل وجود ندارد، با این حال خود وی معتقد به راه حل دو کشور است. وی معتقد است که اسرائیل حق دارد امنیت داشته باشد، با این حال فلسطینی ها هم باید کشور خودشان را داشته باشند. به نظر می رسد برنی سندرز بیش از آنکه با اسرائیل مشکل داشته باشد با دولت نتاتیاهو اختلاف دارد. وی از مخالفین اقدامات رژیم صیهونیستی در غزه است و آن را زندان فضای باز توصیف می کند و عقیده دارد که رژیم صهیونیستی به صورت نامناسبی از زور علیه تظاهرات کنندگان استفاده می کند. وی قول داده است که کمک سالانه 3.8 میلیارد دلاری اایالات متحده به رژیم صهیونیستی در تا زمانی که آن رویکرد خود را به غزه تغییر ندهد، متوقف می کند. سندرز عقیده دارد که ایالات متحده باید در زمین بازی خاورمیانه عاقلانه بازی کند و صرفا از یک کشور حمایت نکند. وی عقیده دارد هدف باید گردهم اوردن مردم باشد و نه حمایت از یک رژیم، که به نظر من نژاد پرست است.ودر نهایت اینکه سندرز عقیده دارد ترکیه علیرغم اینکه عضو ناتو است متحد آمریکا محسوب نمیشود. سندرز اقدام ترکیه در سوریه را مداخله توصیف کرده و بنابراین عقیده داردکشوری که به کشور دیگر حمله کرده و باعث کشته شدن وآورگی مردم میشود متحد آمریکا محسوب نمی شود. به بیان سندرز 11 هزار نفر از مبارزان کرد و نیروهای دموکراتیک سوریه جان خود را از دست داده اند تا بتوانند گروه دولت اسلامی (داعش) را شکست دهند.آنها به ایالات متحده آمریکا اعتماد کردند داشتند که از آنها حمایت می کند، و ایالات متحده هم به آنها گفته بود، ما با شما هستیم اما با یک تماس تلفنی اردوغان این روند معکوس گردید. سندرز دولت ترامپ را متهم می کند که به کردها خیانت کرده است. بنابراین به نظر می رسد سندرز نگاه مثبتی به نقش آفرینی گروههای کردی در منطقه دارد. قبل از این نیز سندرز در سخنرانی خود در دانشکده مطالعات بین الملی جان هاپکینز اردوغان را دیکتاتور نامیده بود. وی در این سخرانی ترامپ را متهم به این کرده بوده که روابط نزدیکی با دیکتاتورها مانند پوتین در روسیه، اردوغان در ترکیه، اوربان در مجارستان، و کیم جونگ اون در کره شمالی دارد.
بررسی رویکرد این چهار کاندیدای انتخابات ریاست جمهوری آمریکا در سال 2020 نشان میدهد علیرغم برخی تفاوت درنگرشها یک وجه اشتراک دربین آنها وجود دارد و آن هم اهمیت مسائل خاورمیانه در سیاست خارجی آتی آمریکا است. بنابراین برخلاف بسیاری از نظراتی که قائل به کاهش تدریجی نقش ایالات متحده آمریکا در این منطقه هستند باید عنوان داشت که بعد از انتخابات نیز باید شاهد تداوم حضور آمریکا در منطقه باشیم. تنها چیزی که در این بین ممکن است تفاوت معنی داری داشته باشد تغییر راهبردهای سیاست خارجی برای دست یابی به منافع آمریکا است. از یک دید واقعگرایانه منافع ملی هدف اصلی سیاست خارجی است و بنابراین دست یابی به آن با جایگزینی افراد دچار تزلزل نمی شود. به عبارتی دیگر همانگونه که استفان کراسنر در تئوری استقرائی- تجربی خود در مورد منافع ملی عنوان میکند منافع ملی در سیاست خارجی یک کشور تغییر نمی کند، بنابراین صرف رفت وآمد رهبران سیاست خارجی تغییری در منافع ملی کشور به وجود نمی آورد. به بیان کراسنر منافع ملی دارای یک نظم مشخص است و سیاست خارجی کشورها هم متاثر از این نظم می باشند به همین دلیل است که در هر دوره خاص نوع ویژه ای منافع ملی متجلی می شود. با این حال تجزیه و تحلیل نگرش این چهار کاندیدای ریاست جمهوری آمریکا که هم از حزب دموکرات و هم از حزب جمهوری خواه هستند و علاوه براین سالهای متمادی را در حلقه های تصمیم گیری سیاست داخلی و خارجی آمریکا گذرانده اند نشان می دهد برخی منافع ملی آمریکا در خاورمیانه در طول سالیان گذشته ثابت بوده و در آینده نیز ثابت خواهد بود هرچند که ابزارهای دست یابی به آن متفاوت باشد. از جمله این منافع می توان به تامین امنیت اسرائیل، جریان باثبات نفت از منطقه خاورمیانه، جلوگیری از شکل گیری یک قدرت هسته ای به ویژه ایران، حفظ هژمونی ایالات متحده درخاورمیانه، ترویج و توسعه ارزشهای لیبرالی مانند دوموکراسی و بازار آزاد،اشاره کرد. به عنوان مثال در زمینه برنامه هسته ای ایران هم دموکراتها و هم جمهوری خواهها توافق دارند که ایران باید با محدودیت هایی در این زمینه مواجه شود با این حال از ابزارهای مختلف استفاده می کنند. هرچند که ابزار تحریم از جمله نکات مشترک هر دو طرف بوده است.
پیروزی هریک از این افراد در انتخابت می تواند تغییراتی را در الگوی رفتاری قبلی ایالات متحده آمریکا در خاورمیانه به وجود آورد به گونه که ممکن است برخی رفتارها تعدیل و یا تقویت شوند. با این حال انتخاب مجدد دونالد ترامپ یک استثنا است. همانگونه که عنوان گردید معمولا الگوی رفتاری روسای جمهوری که برای بار دوم انتخاب می شوند معمولا با دوره اول آنها فرق میکند و چون این انگاره در آنها به وجود میآید که علیرغم انتقادات موجود حمایت افکار عمومی را دارند بنابراین می توانند اقدامات ماجراجویانه بیشتری را اتخاذ کنند. بنابراین انتخاب مجدد ترامپ میتواند باعث رادیکالیزه شدن سیاستخارجی ایالات متحده آمریکا در منطقه خاورمیانه و به ویژه در مورد ایران شود.راهبرد ترامپ در دور اول ریاست جمهوری فشار حداکثری بر ایران و در عین حال اجتناب از درگیری نظامی با آن بود، رویه ای که ممکن است در دوره دوم تداوم و یا با چاشنی درگیریهای نظامی محدود و یا حتی شروع یک جنگ نیابتی دیگر همراه باشد.
منابع
Quandt, W. B. (1986). The electoral cycle and the conduct of foreign policy. Political Science Quarterly, 101(5), 825-837.
Candidates Answer CFR’s Questions, (2019), available at: https://www.cfr.org/article/bill-weld.
The 2020 Candidates on Foreign Policy, (2020), available at: https://www.cfr.org/election2020/candidate-tracker#middle-east .
Friedman. U, (2020), the Big Split Emerging in the Democratic Party, available at: https://www.theatlantic.com/politics/archive/2020/01/what-foreign-policy-vision-2020-democrats/604954/.
Sanders Speech at SAIS: Building a Global Democratic Movement to Counter Authoritarianism, (2018), available at: https://www.sanders.senate.gov/newsroom/press-releases/sanders-speech-at-sais-building-a-global-democratic-movement-to-counter-authoritarianism.
Sanders. B, (2018), By ending the Iran deal, Trump has put America on the path to war, ), available at https://www.theguardian.com/commentisfree/2018/may/14/nuclear-deal-trump-america-war