بازی بزدل روسیه و عربستان بر سر نفت
موسسه آینده پژوهی جهان اسلام
در حالی که جهان در طی ماه های گذشته شاهد پیامدهای منفی انسانی، سیاسی و به ویژه اقتصادی ناشی از بیماری کرونا بود، صدوهفتادو هشتمین نشست کشورهای صادرکننده نفت (اوپک) و هشتمین نشست وزیران کشورهای عضو اوپک و غیراوپک در 5 مارس 2020 ( مطابق با 15 اسفند 1398) در شهر وین اتریش برگزار شد. با این وجود، این نشست که با هدف دست یافتن به توافقی در مورد سیاست های آتی با توجه به شرایط اقتصادی ناشی از کرونا تشکیل شده بود به نتیجه ملموسی دست نیافت چرا که تلاش کشورهایی مانند عربستان، عراق و امارات برای کاهش بیشتر تولید نفت نتیجه نداد و غیراوپکیها به رهبری روسیه حاضر به کاهش بیشتر تولید برای سه ماهه دوم سال نشدند و از سویی توافق کاهش تولید تا ماه مارس نیز تمدید نشد. بنابراین در این نشست اوپک و متحدانش زیرعنوان اوپک پلاس، نه تنها در تنظیم بازار نفت ناکام ماندند، بلکه این نشست منجر به افزایش اختلاف بین روسیه وعربستان به عنوان دو تولیدکننده اصلی منابع انرژی درجهان شد. اختلافی که به زعم بسیاری از کارشناسان می تواند تبعات زیادی برای اقتصاد جهانی به همراه داشته باشد. به باور این افراد دولت های نفتی از جمله عربستان و روسیه هرچند در طی دهه های گذشته سعی کرده اند چرخه صعودی و نزولی قیمت نفت را با استفاده از ابزارهای مختلف مدیریت کنند، هرچند با نتایجی منفی همچون جنگ، تروریسم، سقوط مالی و یا سرکوب اجتماعی هم همراه بوده است؛ با این حال درگیری فعلی بین مسکو و ریاض در شرایط جدید و غیر قابل پیش بینی به وقوع پیوسته است، چون با توجه به پیامدهای ویروس کرونا تقاضای جهانی برای نفت درحال کاهش است. در واقع قبل از شیوع ویروس کرونا فرضیه کشورهای اوپک این بود که در سال 2020 تقاضای جهانی برای نفت به حدی اندازهای خواهد بود که آنها بتوانند از بیشتر ظرفیت های تولیدی خود استفاده کنند با این حال از دست رفتن تقاضاهای جهانی برای نفت با توجه به محدودیت تولیدات صنعت، حمل و نقل و سفرهای بین المللی اوپک را در شرایط پیچیدهای قرار داده است. در این شرایط استراتژی نفتی متفاوت روسیه نیز شرایط را برای بسیاری از کشورهای نفتی و به ویژه عربستان سعودی دشوار کرده است.
در واقع جنگ نفت میان عربستان سعودی و روسیه، تحقق وارونه هدف از تشکیل اوپک پلاس است؛ چرا که هدف از تدوین چنین مکانیسمی تلاش برای کاهش عرضه نفت بین اوپک و برخی تولیدکنندگان دیگر از جمله روسیه بود. با این حال مخالف روسیه با کاهش بیشتر تولیدات نفتی به معنی عدم پایبندی مسکو به تعهدات خود در قبال اوپک و به ویژه عربستان است. به همین دلیل هم بود که عربستان سعودی در پاسخ به این اقدام روسیه قیمت نفت خود را ارزان کرده و بشکههای زیادی به تولید خود افزود. ظاهرا سعودیها بعد از ناامیدی از همراهی روسیه با آنها، در پی جبران خسارتهای ناشی از سقوط قیمتها از طریق تصاحب سهم بیشتری در بازار هستند. درعین حال روسیه نیز حداقل در کوتاه مدت تمایلی به کاهش تولید ندارد. چرا که به باور مقامات روسیه کاهش بیشترتولیدکه تحت آن مسکو باید تولیدش را۶۰۰ هزار بشکه درروزکاهش دهد چالشبرانگیز است. این اختلاف همچنین باعث شده است که چشم اندازهمکاری آنها و رسیدن به یک توافق مشترک در کمیته فنی اوپک که قرار است در 18 مارس برگزار شود نیز بی ثبات باشد چون عربستان هرگونه حضور و یا فرستادن نماینده به این نشست را به کلی رد کرده است. بنابراین در این وضعیت سوال اصلی این است که اختلاف روسیه و عربستان بر سرنفت را چگونه می توان تحلیل کرد و چه عواملی در استراتژی نفتی روسیه تاثیرگذار هستند که باعث بروز اختلاف بین مسکو ریاض شده است؟.
چیزی که در مورد مدل تحلیلی اختلاف دو کشور می توان به آن اشاره کرد این است که رقابت آنها بر سر میزان تولید و قیمت نفت بسیاری شبیه به الگویی است که در نظریه بازی ها از آن به عنوان بازی جوجه یاد می شود. بازی جوجه که گاهی با عنوان بازی بزدل نیز شناخته می شود، مدلی موثر برای تلاقی های دو بازیکن در یک محیط بازی است. این بازی درساده ترین شکل به عنوان یک بازی 2× 2(دو بازیکن،که هرکدام دو استراتژی متفاوت دارند) شناخته می شود. مثال بارز آن هم این است که دو راننده به سمت هم در یک امتداد با سرعت زیاد حرکت میکنند و یکی باید از مسیر خارج شود وگرنه هردو با هم برخورد میکنند و کشته میشوند. درحالتی که یکی از رانندهها خود را از مسیرخارج کند، آن راننده بازنده است و اورا به خاطر ترسو بودن “جوجه“ خطاب میکنند؛ و رانندهای که در مسیر باقیمانده است برنده اعلام میشود. منطق استراتژیک بازی جوجه این است که هر راننده فکر می کند راننده دیگر سرعت خود را کاهش می دهد یا از بین می رود و بنابراین “جوجه” می شود. در این حالت هیچ یک از رانندگان نمی توانند یا نمی خواهند این اصطلاح در مورد آنها به کار برود. در واقع، شهرت و یا بدنامی که به دلیل این بازی به دست می آید بسیار زیاد است، چراکه ادامه دادن و یا ادامه ندان بازی هردو منجر به نتیجه باخت- باخت می شود. به عبارت دیگر، رانندگان در یک وضعیت مبهم به دام می افتند. اگر بازی را ادامه دهند،مرگ یا حداقل فلج دائمی اجتناب ناپذیر است و اگرآنها با وجود زنده ماندن به رقابت خود ادامه ندهند، شهرت و جایگاه خود را از دست می دهندکه به نوعی برابر با مرگ است.
در حال حاضر چنین الگویی در روابط مسکو و ریاض وجود دارد. از یک سو عربستان سعودی نفت خود را به عنوان یک منبع بزرگ اما محدود تلقی می کند و از این رو سعی می کند در طولانی مدت ارزش ذخایر خود را به حداکثر برساند. بنابراین می خواهد قیمت نفت آنقدر زیاد نباشد که اقتصاد جهانی فلج شود و شرکتها مجبور شوند از خاورمیانه خارج شده و به گزینه ای غیر از نفت روی آورند. بنابراین سعودی ها حاضرند در کوتاه مدت (با کاهش تولید خود) درآمد خود را فدا کنند تا ارزش مخزن نفتی خود را در طولانی مدت (با نگه داشتن عرضه و تقاضا در تعادل) افزایش دهند. با این وجود مواردی هم وجود داشته است که در آن عربستان با کاهش تولید و عرضه نفت سعی داشته است از طریق افزایش تقاضا برای آن مجددا به دنبال افزایش بهای نفت خام باشد. از طرف دیگر از طرف دیگر، روسیه به چیزی کمتر از 100 دلار یا حتی 150 دلار برای هربشکه نفت قانع نیست. این مبلغ بسیاری از مشکلات بودجه ای روسیه را برطرف می کند، بنابراین به نظر می رسد که در این مورد منافع این کشور با منافع کشورهای اوپک هماهنگ باشد. اما مشکلی که وجود دارد این است که در شرایط فعلی روسیه خیلی به بلند مدت فکر نمی کند. در واقع برخلاف سعودی ها، روس ها نمی توانند تولید را کاهش دهند. چراکه بودجه روسیه با نفت حداقل 50 دلاری و میزان تولید فعلی متعادل است. حجم پایین تر در طولانی مدت قیمت بالاتری را به همراه خواهد دارد اما در کوتاه مدت منجر به کاهش درآمد می شود که باب میل روسیه نیست. بنابراین روس ها مخالف پیشنهاد عربستان برای کاهش تولید هستند. این وضعیت منجر به رویارویی روسیه با عربستان شده است که با توجه به قرار گرفتن در وضعیت مبهم هیچ کدام حاضر به انحراف از مسیر نیستند. منطق استدلالی مسکو و ریاض برای ادامه دادن این رقابت نیز تا حد زیادی شبیه به فرضیه موجود در الگوی بازی جوجه است، چون هم روسیه و هم عربستان سعودی این استدلال را دارند که این رقیب است که در نهایت یا از مسیر منحرف می شود و یا در اثر تصادف از بین می رود. بنابراین در عزم خود برای ادامه رقابت جدی هستند. به عنوان مثال وزارت دارایی روسیه اعلام کرده است که حتی اگر قیمت نفت پایین بیاد، به دولت این اجازه داده می شود که 150 میلیارد دلار از صندوق ثروت ملی برداشت کند. از سوی شرکت سعودی نیز در راستای اعمال فشار حداکثری به رقبای خود و وادار کردن دیگر اعضای ائتلاف نفتی اوپک پلاس به توافق بر سر کاهش تولید نفت، تخفیفهای بیسابقهای را برای مشتریان خود در نظر گرفت. استراتژی که به عقیده کارشناسان تلاش برای تحمیل فشار حداکثری به روسیه و سایرتولید کنندگان نفت در جهت کشاندن آنها به پای میز مذاکره درجهت کاهش تولید است. به عنوان مثال شرکت سعودی آرامکو در یکی از شدیدترین اقدامات خود برای اعمال فشار بر رقبا، برای فروش هر بشکه نفت سبک عربی به پالایشگاههای شمال غرب اروپا، 8 دلار تخفیف در نظر گرفت. با احتساب این تخفیف قابلتوجه و پایینتر بودن قیمت نفت سبک عربی در بازارهای جهانی نسبت به نفت برنت، پالایشگاههایی که از شرکت سعودی آرامکو نفت میخریدند، 10.25 دلار در هر بشکه صرفهجویی می کردند.
در مورد اهم ملاحظاتی هم که در استراتژی نفتی روسیه تاثیر گذار هستند می توان به موارد متعددی اشاره کرد. اول اینکه نگرانی مسکو از سهم بازار انرژی روسیه نسبت به عربستان سعودی و سایر صادرکنندگان عمده متفاوت است. صادرات روسیه در چند بازار گسسته متمرکز است و اکثر محموله های این کشور به اروپا می روند و درصد کمتری از طریق خط لوله به چین انتقال داده می شود. در حالی که کشوری مانند عربستان سعودی دارای شبکه گستردهای از مشتریان جهانی است که باعث افزایش انعطاف پذیری عملیاتی آن می شود. بنابراین باتوجه به کاهش تقاضا برای نفت با توجه به بیماری کرونا و تداوم آن درمناطق مختلف جهان و به ویژه مناطقی که روسیه به آنها نفت می فروشد، مسکو تلاش می کند اقدامات کوتاه مدت را در دستور کار خود قرار بدهد. موضوع دیگر ضربه زدن به تولید نفت ایالات متحده آمریکا است. به عبارتی دیگر راهبرد کارشکنی در استراتژی اوپک راهی برای فشار به ایالات متحده است تا با رفع صرفه اقتصادی نفت شیل به اقتصاد آمریکا لطمه وار شود، چرا که با کاهش قیمت نفت صرفه اقتصادی نفت شیل در هر دو کشور ایالات متحده و کانادا از بین خواهد رفت و هزینه تولید و استخراج از درآمد حاصل از فروش بیشتر میشود. ایگورسچین، رئیس شرکت روسنفت و یکی از نزدیکان پوتین، در این مورد عقیده دارد که تلاش برای بالا نگه داشتن قیمت نفت از طریق محدود کردن تولید فقط باعث افزایش تولید نفت شیل در ایالات متحده می شود. بنابراین با توجه به هزینه های تولید بالا و بدهی زیاد شرکت های آمریکایی مخالفت با خواسته کشورهای اوپک و به ویژه عربستان ابزاری برای تحت فشارگذاشتن آمریکا و محدود کردن توانایی آن برای اعمال تحریم های مجدد است. کاری که ایالات متحده آمریکا در مورد شرکت روسنفت به دلیل داد و ستدد آن با ونزوئلا انجام داده است.
موضوع دیگر تاکید سند استراتژی انرژی روسیه بر صادرات منابع هیدروکربنی است. استراتژی جدید انرژی روسیه، که در سال 2014 منتشر شده است، بر لزوم گسترش تولید منابع هیدروکربنی و صادرات روسیه به بازارهای در حال رشد کشورهای غیرغربی با هدف حفظ جایگاه روسیه به عنوان یکی از سه کشور صادرکننده برتر منابع هیدروکربن در جهان اشاره دارد. مطابق این استراتژی، تهدید اصلی برای روسیه ناشی از کاهش تقاضا برای نفت و همچنین رقابت بیشتر سایر تامین کنندگان است. بر اساس این استراتژی آن چیزی که برای مقابله این تهدیدها ضروری است تنوع بخشیدن به صادرات منابع انرژی روسیه است. روسیه در راهبرد خود کسب بازار انرژی و افزایش صادرات به شرق آسیا، حوزه بالتیک، دریای سیاه و قطب شمال را مدنظر دارد. در حال حاضر، سهم انرژی از درآمدهای صادراتی روسیه بیش از 65 درصد و سهم آن در تولید ناخالص داخلی این کشور بیش از 25 درصد است. با ابن وجود تنوع بخشیدن به صادرات نیازمند ایجاد خط لوله های جدید است. این درحالی است که روسیه با واکنش تند کاخ سفید بر سر انتقال گاز طبیعیاش به آلمان رو به رو شده است. اجرای طرح نورد استریم ۲ به معنی “تسخیر” بازار گاز اروپاست. بنابراین در این مورد نیز از طریق اتخاذ سیاست های متفاوت با کشورهای اوپک در صدد برداشتن اینگونه موانع است.