ترجمه و تالیف : دکتر عباسعلی رهبر استاد دانشگاه علامه طباطبایی
اسرائیل و جنگ طولانی آینده
در هفتههای پس از اواخر ژوئیه، زمانی که اسماعیل هنیه، رهبر حماس در تهران ترور شد و فؤاد شکر، فرمانده ارشد حزبالله در بیروت کشته شد، گمانهزنیهای زیادی درباره شروع درگیری گستردهتر در خاورمیانه وجود داشت. بر اساس این دیدگاه، اگر ایران و حزبالله تصمیم بگیرند از طریق حملات مستقیم به اسرائیل انتقام بگیرند، میتوانند کارزار کنونی اسرائیل در غزه را به یک جنگ منطقهای تبدیل کنند.
از برخی جهات، جنگ منطقهای گستردهتر در حال حاضر در راه است. از زمان حمله حماس در 7 اکتبر، نزدیک به یک سال پیش، اسرائیل نه با یک نفر بلکه با مخالفان متعددی در جنگی که در حال حاضر به یکی از طولانیترین جنگها از زمان تأسیس اسرائیل تبدیل شده، روبرو بوده است. یک روز پس از حمله حماس از غزه، حزب الله از لبنان شروع به حمله به اسرائیل کرد و اعلام کرد که تا زمانی که جنگ در غزه ادامه داشته باشد به حملات خود ادامه خواهد داد. اندکی پس از آن، حوثیهای یمن نیز به این جریان پیوستند و حملات مستمری را به کشتیهای بینالمللی در دریای سرخ و دریای عرب انجام دادند و موشکها و پهپادها را به سمت اسرائیل پرتاب کردند که یکی از آنها در مرکز تلآویو منفجر شد.
در همین حال، شبهنظامیان شیعه در عراق و گاهی سوریه نیز اسرائیل را با هواپیماهای بدون سرنشین و موشک تهدید کردهاند. و در اواسط آوریل، پس از انجام یک حمله هوایی مرگبار اسرائیل در نزدیکی یک مجتمع دیپلماتیک ایران در دمشق، ایران با پرتاب بیش از 350 موشک بالستیک، موشک کروز و هواپیماهای بدون سرنشین به سمت اسرائیل پاسخ تلافی جویانه خود را انجام داد و سابقه جدیدی برای نبرد مستقیم و علنی بین اسرائیل ایجاد کرد.
با این وجود، تاکنون، این جنگ چندجانبه از شدت محدودی برخوردار بوده است. اگر اسرائیل تصمیم بگیرد تا به تشدید جبهه های دیگر کمک کند پیامدهای عمیقی برای امنیت و استراتژی اسرائیل خواهد داشت. از زمان جنگ اعراب و اسرائیل در سال 1973، اسرائیل یک جنگ تمام عیار را در چندین جبهه به طور همزمان آغاز نکرده است. همچنین با تهاجم بزرگ دیگری از سوی یک قدرت منطقه ای روبرو نشده است.
نزدیک به یک سال جنگ با شدت بالا و متوسط در غزه و درگیری با شدت محدود در مرز شمالی با لبنان امنیت اسرائیل را به شدت تحت فشار قرار داده است. سالها آشفتگی سیاسی در داخل اسرائیل، قدرت این کشور را به خطر انداخته است.
امروز اسرائیل فاقد استفاده جامع از تمام ابزارهای قدرت ملی – سیاسی، نظامی، اقتصادی، فناوری، اطلاعاتی و دیپلماتیک است
با آشکار شدن تهاجم اسرائیل، این کشور به زودی خود را با هفت جبهه در سراسر خاورمیانه دید. در غزه، نیروهای اسرائیلی حملات هوایی و مانورهای زمینی را برای متلاشی کردن واحدهای ارتش حماس و ایجاد آزادی عمل ترکیب کردند. در امتداد مرز شمالی با لبنان، آنها عملیات دفاعی علیه حزب الله را آغاز کردند که حملات منظم موشکی، پهپادی و موشکی به اسرائیل را آغاز کرده بود. طی ماههای بعد، اسرائیل همچنین عملیاتهای هدفمندی را علیه شخصیتهای ارشد حماس و حزبالله در سراسر لبنان از جمله در بیروت انجام داد. با گذشت زمان، اسرائیل حملاتی را در ایران و یمن انجام داد، عملیاتهایی را در کرانه باختری انجام داد و گروههای مورد حمایت ایران و سایتهای تسلیحات پیشرفته را در سوریه هدف قرار داد.هرچند اسراییل با کمک ایالات متحده و دیگر شرکای منطقه و غرب نیز توانسته است به طور نسبی پدافند هوایی چندملیتی و چندلایه را مستقر کند. (که البته موفق هم نبوده است)
از زمان حملات 7 اکتبر، ارتش اسرائیل بیش از 700 سرباز را از دست داده و هزاران نفر دیگر زخمی شده اند. بار بر دوش نیروهای ذخیره در حال حاضر سنگین است. در مقابل، درخواستهای فزایندهای برای استخدام بخشهای بیشتری از جامعه اسرائیل در ارتش وجود دارد، به ویژه ارتدوکسهای افراطی، که عمدتاً از خدمت معاف هستند و سرسختانه با هرگونه الزام جدید مخالفت میکنند.
مشکل جدی اسرائیل برای فعال کردن استراتژی گذشته خویش، این مفهوم نانوشته امنیتی بر روی سه ستون بنا شد: بازدارندگی، هشدار اولیه و پیروزی قاطع. که در حال حاضر بسیاری از مفروضات زیربنای دکترین امنیتی موجود اسرائیل در تناقض بوده است.
استراتژی موفقیت آمیز بود. در جنگ استقلال 1948، پس از نزدیک به دو سال نبرد، اسرائیل بر ارتش ترکیبی شش کشور عربی و نیروهای فلسطینی غلبه کرد. در سال 1967، اسرائیل بار دیگر تهدید چندجانبه عربی را پذیرفت و ارتش مصر، اردن و سوریه و همچنین نیروهای هوایی عراق و لبنان را در جنگ شش روزه شکست داد. و در سال 1973، اسرائیل پس از حمله غافلگیرانه یوم کیپور، مصر و سوریه را دفع و شکست داد.
پایان جنگ های کوتاه :در جنگ کنونی غزه، ناکافی بودن چارچوب امنیتی موجود آشکار شده است. نخست، در 7 اکتبر 2023، اسرائیل در اجرای سه ستون از چهار ستون کوتاهی کرد: بازدارندگیاش ناکارآمد بود، سیستمهای هشدار اولیهاش شکست خوردند، و دفاع زمینی ضعیفاش قبل از تهاجم گسترده حماس از بین رفت. به همان اندازه مهم است که با گسترش جنگ، بسیاری از اصول و مفروضات زیربنای دکترین و برنامهریزی امنیتی موجود در تناقض قرار گرفتهاند: اسرائیل در حال جنگیدن با جنگی است که در خاک خود آغاز شده است و جوامع مرزی آن در شمال و جنوب آواره شدهاند; جبهه اصلی در غزه، علیه حماس بوده است، نه لبنان، دژ بسیار قدرتمندتر حزب الله. اسرائیل یک جنگ طولانی را به جای جنگ کوتاه انتخاب کرده است. و دشمنان متعددی که توسط ایران حمایت می شوند، از جمله خود ایران که یک قدرت بزرگ منطقه ای است، به آن ملحق شده اند.
در گذشته، اسرائیل بهشدت از افقهای زمانی کوتاه داخلی و بینالمللی – «شمارهگیریهای شنی» – برای لشکرکشیهای نظامی خود آگاه بوده است و به همین دلیل قبل از تحت فشار قرار گرفتن توسط ایالات متحده و دیگر قدرتها، به دنبال حداکثر کردن سریع دستاوردها بوده است. در مقابل، طولانی شدن جنگ فعلی، تا حدی به انتخاب اسرائیل، هزینه های زیادی را بر ارتش، جامعه و اقتصاد آن تحمیل کرده است. ویرانی گسترده نوار غزه و تلفات گسترده غیرنظامیان گزارش شده توسط حماس، اعتبار و جایگاه اسرائیل را تضعیف کرده و انتقادات بین المللی و اقدامات اولیه تنبیهی را برانگیخته است.
اسرائیل هنوز تا از بین بردن حماس فاصله زیادی دارد، زیرا حماس در حال حاضر نشانه هایی از احیای مجدد، جذب اعضای جدید در صفوف خود و سرسختانه تسلط خود بر روی زمین را نشان داده است.
اگر جنگ گسترده تر و طولانی تر شود، مفروضات امنیتی موجود حتی بیشتر به چالش کشیده خواهند شد. در یک جنگ منطقهای همه جانبه، اسرائیل نه تنها با ارتشها و شبهنظامیان میجنگد. این دشمنان با هم از غزه، مرز شمالی و کرانه باختری و همچنین از راه دور – از شرق و جنوب – به اسرائیل حمله خواهند کرد. همانطور که چندین جنگ و چندین دهه طول کشید تا اسرائیل تهدید ائتلاف های عربی را شکست دهد، پیروزی بر محور ایران مستلزم مبارزه طولانی مدت است.
در 11 ماه گذشته، حزبالله بیش از 7600 موشک به سمت اسرائیل شلیک کرده است و اسرائیل بیش از 7700 هدف حزبالله را در لبنان مورد حمله قرار داده است. در یک جنگ همه جانبه، آن مقیاس مبادلات می تواند ظرف چند روز اتفاق بیفتد. همراه با هزاران موشک بالستیک، موشک های کروز و پهپادهای شلیک شده توسط ایران، زرادخانه گسترده حزب الله به طور قابل توجهی پدافند هوایی اسرائیل را به چالش خواهد کشید. علاوه بر این، اسرائیل احتمالاً یک حمله زمینی به خاک لبنان انجام خواهد داد و حزب الله نیز عملیات فرامرزی را در اسرائیل انجام خواهد داد.
ارتش اسرائیل به 15 گردان اضافی برای رسیدگی به ماموریت های فعلی و در حال انتظار نیاز دارد.تعداد بسیار زیاد بازیگران خودش یک گرداب پرفراز و نشیب ایجاد می کند. همانطور که تصمیم یک بازیگر ثانویه در محور ایران، حماس، جرقه زنجیر وقایع کنونی را زد، قرار دادن بازیگران اضافی مستقیماً در جنگ، از جمله شبهنظامیان در عراق و سوریه و همچنین حزبالله، کار را دشوارتر خواهد کرد. رهبران نظامی اسرائیل می گویند که ارتش اسرائیل به 15 گردان اضافی یا حدود 10000 سرباز نیاز دارد تا بتواند به ماموریت های فعلی و در انتظار رسیدگی کند، از جمله توانایی انجام حملات همزمان در چند جبهه.
اقتصاد اسرائیل قبلاً به طور قابل توجهی تحت تأثیر جنگ از جمله کاهش رتبه اعتباری و اختلال در زنجیره تأمین قرار گرفته است. این تأثیرات تنها در یک جنگ منطقهای در مقیاس بزرگ، با پتانسیل حملات قابل توجه دشمن به جبهه داخلی اسرائیل، افزایش مییابد.
اسرائیل هنوز استراتژی جامعی برای مقابله با این مجموعه گسترده تر از چالش ها در سراسر صحنه جنگ تدوین نکرده است. مرز شمالی را در نظر بگیرید: اگرچه رهبران اسرائیل برای تأمین امنیت منطقه و اجازه دادن به غیرنظامیان آواره به سلامت به خانه خود بازگردند، دولت هنوز این هدف را به عنوان یک هدف رسمی جنگ اتخاذ نکرده است.
تشدید مشکل، دولت اسرائیل تا حد زیادی در رسیدگی به ابعاد حقوقی و سیاسی جنگ شکست خورده است. هر چه جنگ بیشتر طول بکشد، اسرائیل با انزوای سیاسی و پرسش هایی در مورد مشروعیت عملیات خود مواجه می شود.
اسرائیل در خنثی کردن منابع ترکیبی محور مقاومت کم توان و در تدوین استراتژی خود دارای مشکل جدی است چرا که شکست قاطع اسرائیل و شرکای آن در حمله موشکی و پهپادی ایران در اواسط آوریل به شدت نشان داده شد.
در مرکز چنین ائتلافی باید ایالات متحده قرار گیرد که معماری امنیتی خاورمیانه را در کنار کشورهای همفکر و شرکای منطقه ای رهبری می کند. اسرائیل در روابط با کشورهای همسایه نیز از عادی سازی با عربستان سعودی سود زیادی خواهد برد، اما چنین اقدامی مستلزم پیشرفت قابل توجهی در روابط اسرائیل و فلسطین است. با این وجود، رابطه راهبردی اسرائیل با واشنگتن ستون اصلی امنیت ملی آن است و باید باقی بماند. در صورت وقوع یک جنگ منطقهای گسترده، این رابطه بحرانیتر خواهد بود.
دیر یا زود، اسرائیل باید به تهدید حزب الله لبنان، چه از راه دیپلماسی و یا احتمالاً با جنگ، رسیدگی کند. در حالت بهینه، این کار را با استفاده از یک حمله پیشگیرانه و با دقت برنامه ریزی شده در زمان انتخاب خود انجام می دهد و نه با تشدید جنگ فعلی.
سالها آشفتگی سیاسی در داخل اسرائیل، قدرت این کشور را به خطر انداخته است و مهمتر از همه دولت باید بحران سیاسی کشور را حل و فصل کند، بحرانی که انعطافپذیری آن را تضعیف و دشمنانش را تشویق کرده است و اسرائیل را از توسعه استراتژی گستردهتری که به آن نیاز دارد، باز داشته است. حیاتی ترین جبهه جنگ، جبهه هشتم است: جبهه داخلی؛ امنیت ملی اسرائیل از داخل آغاز می شود و تا زمانی که دولت نتواند خانه تقسیم شده خود را جمع کند و وحدت اسرائیل را احیا کند، بازگرداندن امنیت و صلح در اسرائیل و منطقه غیرممکن خواهد بود.
برگرفته از مقاله Israel and the Coming Long War، به قلم Assaf Orion، قابل بازیابی در پیوند زیر:
https://www.foreignaffairs.com/israel/israel-and-coming-long-war
*مسئولیت صحت و سقم مقاله فوق به عهده نویسنده است و انتشار آن به معنی تأیید یا بیانگر دیدگاه مرکز آینده پژوهی جهان اسلام نمی باشد.