بازخوانی روابط پارادوکسیکال داعش و آمریکا در خاورمیانه | پیمان زنگنه / عضوهیات علمی دانشگاه بیرجند

امروزه پیدایش دولت های موسوم به دولت های فرومانده به دلیل نداشتن ساز وکار تشکیلاتی و امنیتی مناسب در برابرگروه های خودسر، ناتوان از برقراری ثبات سیاسی و امنیتی هستند.به همین علت این گونه دولت  ها محل پیدایش گروه های تروریستی اند. داعش به عنوان گروه ی تروریستی بر بسترهای ترسان و لرزان دولت های ورشکسته شکل گرفته است.در خصوص نحوه پیدایش این گروه  که با بهره گیری از حربه تکفیر فجایع زیادی را در منطقه خاورمیانه مرتکب شده است، دو نظریه وجود دارد. عده ای معتقدند که داعش محصول شرایط نامساعد داخلی و بروز پدیده فقر و محرومیت است، به طوری که در اثر چنین شرایطی گروه هایی در راستای رسیدن به اهداف خود به بسیج افراد دست می زنند. اما عده ای دیگر نیز بر این باورند که داعش محصول برنامه ریزی نظام جهانی برای بی اعتبارکردن اسلام و حرکت های اسلامی در جهان است. اما واقع امر آن است که نه می توان داعش را صرفا پدیده ای کاملا داخلی و به عبارتی عارضه جهان اسلام دانست و نه این¬که آن را پدیده ای کاملا دست ساخته قدرت های غربی برشمرد. بلکه داعش پدیده¬ای است که در اثر شرایط مساعد داخلی در دنیای اسلام شکل گرفته است. اما آمریکا در راستای رسیدن به اهدافش به تجهیز آن پرداخته است. واقع امر آن است که القاعده ، مخاطرات زیادی را برای نظام جهانی ایجاد کرد. این گروه  معتقد بود که ابتدا باید غرب را مورد هجوم قرار داد و سپس به مقابله با جریان های داخل جهان اسلام یعنی تشیع روی آورد. این نوع نگرش، غرب را در نوک پیکان حملات القاعده قرار می داد. به هر حال القاعده با شبکه مک دونالدی که در تمام جهان دارد، غرب را با چالشی  جدی مواجه کرد. در چنین شرایطی نظام جهانی و در راس آن آمریکا به این تنیجه رسید که باید مسیر مبارزه با نظام جهانی را به سمت مبارزه با جریانات داخلی جهان اسلام سوق دهد.

بر این اساس پیدایش گروه  داعش در بعد تکمیل کننده آن، محصول بهره گیری نظام جهانی و در راس آن آمریکا از این گروه  جهت تغییر فاز مبارزه از غرب به سوی جریان های داخلی جهان اسلام است. داعش با القاعده بر سر اولویت داشتن مبارزه با غرب و شیعه اختلاف نظر داشت. داعش مبارزه با شیعه را به مبارزه با غرب اولویت می داد. در صورتی که القاعده قائل به الویت دادن به مبارزه با غرب بود تا شیعه. در این راستا ایمن ظواهری رهبر کنونی القاعده با ابومصعب زرقاوی از اعضای القاعده شاخه عراق، اختلاف نظر اساسی داشت. ظواهری معتقد بود که باید با غرب و کفر جهانی مبارزه کرد زیرا مبارزه با جریان های داخلی جهان اسلام یعنی شیعه باعث می شود تا تعداد زیادی از طرفداران از ما فاصله بگیرند. ظواهری معتقد بود که برای مشروعیت بخشیدن به مبارزه خود نیازمند حمایت عمومی است. در حالی که زرقاوی براین باور بود که باید با شیعه مبارزه کرد و آن را بر مبارزه با غرب اولویت داد. این طرز نگرش زرقاوی بعدها باعث انشقاق داعش از بطن القاعده شد. به عبارت دیگر ترس آمریکا از القاعده باعث شد تا ایالات متحده از انشقاق داخلی القاعده و متعاقبا پیدایش داعش حمایت به عمل آورده و آن را مسلح نماید. نکته پارادوکسیکال در عملکرد داعش و نوع مواجهه اش با غرب در آن است که این گروه  از بعد فکری مخالف غرب است در حالی¬که عملکرد این گروه  در عرصه میدانی حکایت از نوعی همسویی با غرب دارد. ترس آمریکا و جهان غرب از اشاعه اندیشه اسلام در مغرب زمین باعث شده تا آنان برای کمرنگ نمودن این رغبت شدید مردم مغرب زمین به اسلام، بار دیگرسناریوی اسلام هراسی با محوریت داعش را به راه بیندازند. داعش در مسیر عملیات های کور و غیر انسانی خود عملا درخواست های نظام جهانی را اجرا می کند. کشتارهای وسیع داعش در موصل، رقه، حلب و غیره… نهایتا چهره ای خشن از اسلام را به نمایش می گذارد که غرب در مقیاس وسیعی از آن استفاده می کند. از سوی دیگر غرب در عرصه میدانی عملا جانب داعش را گرفت و از آن حمایت نمود. مثلا در جریان نبرد داعش و مردم کوبانی در سوریه ، آمریکایی ها هرچند در ظاهر مدعی نجات مردم کوبانی بودند. اما عملا به گونه ای رفتار کردند که مواضع استراتژیک داعش آسیب نبیند. همچنین اجماع جهانی که آمریکا علیه داعش ایجاد کرد، چیزی بیش از یک سناریوی تبلیغاتی نمی باشد زیرا در عرصه عمل هم آمریکا و هم متحدان منطقه ای اش از این گروه  حمایت می-کنند.

آمریکا داعش را تا  آنجا حمایت می کند که منافعش تامینشود اما همین که احساس کند که حرکت داعش در برخی مناطق برایش خطرساز است ، به مقابله با آن می پردازد. مثلا جایی که داعش، دغدغه آمریکا در خصوص انحراف افکار عمومی جهان اسلام از اقدامات جنایتکارانه اسرائیل را به خوبی تامین کرده ، امریکا کاملا از این گروه  حمایت می نماید. اما در عراق زمانی که داعش با غارت منابع نفتی این کشور،منافع ایالات متحده را تهدیدکرد، آمریکا درصدد مهار این گروه  برآمد.

داعش در عملکردش به خوبی نشان داده که از این قابلیت برخوردار است که خارج از مدار نظارتی آمریکا و غرب عمل کند. رجز خوانی رهبر داعش مبنی بر حمله به اروپا بیانگر این موضوع است که تضاد ایدئولوژیکی-اش با غرب نهایتا به ضرر منافع آمریکا و کشورهای اروپایی تمام خواهد شد. مثلا حمله داعش به مجله شارلی ابدو و کشته شدن تعدادی از افراد در این حادثه نشان داد که اگر غرب تدبیری عاجل نیندیشد این هیولای وحشتناک، امنیت آنان را نیز به مخاطره خواهد افکند. هرچند آمریکا و غرب برای دست یابی به اهداف مقطعی خود از داعش بهره می گیرند اما تضاد ایدئولوژیکی این دو با یکدیگر در بلندمدت برای غرب مشکل ساز خواهد شد. لازم به یادآوری است با توجه به این که  بسیاری از اعضای داعش از کشورهای اروپایی هستند، لذا بازگشت آنان به اروپا به منزله بمبی ساعتی است که می تواند هرلحظه امنیت غرب را به مخاطره اندازد.  بنابراین تضاد فکری و بنیادین آمریکا و داعش با توجه به اینکه اولویت دوم این گروه  تقابل باغرب است سرانجام پس از آن که مرحله اول مبارزه یعنی با نیروهای داخل جهان اسلام که به پایان برسد، نهایتا به معارضه¬ای پایدار منجر خواهد شد. بر این اساس اخیرا آمریکاییهای به سربازان خود هشدار داده اند که مراقب خود باشند زیرا هرلحظه ممکن است تا مورد هجوم نیروهای داعش قرار بگیرند.