باختن یا نباختن: گزینه های پیش روی ترامپ در افغانستان؛ مترجم: مریم قهرمانی
جنگ آمریکا در افغانستان در شانزدهمین سال خود به سر می برد. افغانستان اما از سال 1979 تا کنون در جنگ و مناقشه است. این کشور پیش از جنگ آمریکا، 12 سال جنگ داخلی و قبل از آن نیز حضور شوروی را تجربه کرده است.
امروز، دولت ترامپ با همان گزینه ها و جایگزین های پیش روی دولت اوباما در خصوص افغانستان مواجه است. این انتخاب بین برد و باخت نیست. هدف پیشین در هیچ چارچوب زمانی قابل پیش بینی، دست یافتنی نخواهد بود. انتخاب تنها بین باختن و نباختن است.
در حال حاضر، نیروهای نظامی افغان در حال واگذاری میدان به طالبان هستند. دولت افغانستان همچنان نقاط پرجمعیت کشور را در دست دارد، اما طالبان در حال افزایش کنترل خود بر بخش های حومه ای شهر ها است. این نتیجه برای دولت اوباما قابل پیش بینی بود، چراکه در می 2014 اوباما اعلام کرد که نیروهای آمریکایی باید تا پایان دوره ریاست جمهوری وی از افغانستان به طور کامل خارج شوند. انتظار می رفت که به محض خروج نیروهای آمریکایی و اروپایی، کنترل دولت کابل بر کشور به مرور از بین برود. هرچند که اوباما و تیم مشاوره وی هرگز تصدیق نکردند، اما آنها به دنبال همان توصیف بجای کسینجر از ویتنام بودند؛ یعنی “فاصله ای مناسب” بین عقب نشینی آمریکا و سقوط دولت داخلی.
درست چند هفته پس از این اعلام اوباما بود که داعش از سوریه جنگ زده به سمت دروازه های بغداد پیش روی کرد. این پیشرفت، خطرات ناشی از رهاسازی رژیم های متحد ضعیف برای سرنگونی توسط جنبش های خشونت طلب افراط گرا را برجسته می ساخت. نهایتا تجربه عراق موجب شد تا اوباما بهتر درباره عقب نشینی از افغانستان فکر کرده و در عوض تصمیم قبل، 8500 نفر از نیروهای آمریکایی اعزامی را در افغانستان حفظ نماید. با این کار، موقعیت تصمیم سازی برای ماندن و یا عقب نشینی را بر عهده جانشین خود قرار داد.
امروز، دولت ترامپ دو انتخاب پیش روی خود دارد: یا انتخاب باخت سریع با عقب نشینی از افغانستان؛ باخت به تدریج با حفظ شرایط موجود، که همان سطح کم درگیری است؛ و یا نباختن بواسطه افزایش این درگیری تا حدی که بن بست در میدان نبرد را حفظ کند. این، منطق موجود برای چند هزار نیروی نظامی باقی مانده آمریکایی و اروپایی در افغانستان است که توسط ژنرال جان نیکلسون، فرمانده داخلی آمریکا و ناتو، دنبال می شود.
طالبان، القاعده و دولت اسلامی آماده اند تا بار دیگر افغانستان را به دولت صادرکننده تروریسم مبدل کنند.
هنری کسینجر بارها این جمله را تکرار کرده است که “پارتیزانی که نبازد، برنده خواهد شد.” این دقیقا همان چیزی است که در ویتنام رخ داد؛ که طی آن، در ویتنام، ایالات متحده صبر و تحمل خود را از دست داد و جنگ را به رژیم سایگون واگذار کرد که دو سال بعد، توسط نیروهای ویتنام شمالی و نه پارتیزان های ویت کنگو، مورد تاخت و تاز قرار گرفت.
هرچند که از نظر منطقی گفته کسینجر خلاف واقع است. هدف شورشیان براندازی و جایگزینی دولت است. اگر چنین نشود، دولت به تدریج برنده و پارتیزان ها بازنده میدان خواهند شد.
القاعده و دولت اسلامی آشتی ناپذیر هستند، اما طالبان بیش از آنکه آرزوهای جهانی در سر داشته باشد، به دنبال بلندپروازی هایی در سطح ملی است. از آنجایی که کسب پیروزی برای آنها به اندازه کافی طولانی شده است، شاید رهبری طالبان نهایتا پذیرای حل و فصل مسئله از طریق مذاکره باشد. اما تا زمانی که پیروزی برای آنها گزینه قابل دسترسی به نظر برسد، دست به این کار نخواهند زد.
دونالد ترامپ از پیش اختیار رسیدگی به نیروهای نظامی آمریکایی در افغانستان را به جیمز ماتیس، وزیر دفاع خود، واگذار کرده است. قرار است ماتیس منابع مورد نیاز برای افزایش اقدامات مستشاری به تعداد بیشتری از یگان های افغان را به ژنرال نیکلسون ارائه کند. همچنین بناست اجزاء عملیات های ویژه و هوایی ایالات متحده برای هدف گیری مبارزان طالبان در اختیار آنها قرار داده شود.
دولت ایالات متحده به دنبال گسترش راهبرد منطقه ای خود است. فشار بر پاکستان برای توقف پناه دادن و تسهیل کردن عملیات های طالبان افزایش خواهد یافت. شاید مهمترین مسئله این باشد که نباید مانند دولت اوباما، مکررا موعدهایی برای عقب نشینی اعلام شوند، چراکه این مسئله طالبان را منتظر زمان خروج ایالات متحده می گذارد.
منبع:
https://www.rand.org/blog/2017/06/trumps-options-for-afghanistan-losing-or-not-losing.html