الف) بیان مساله
آنچه امروز در ترکیه شاهد آن بوده و می باشیم یا در آینده خواهیم بود در قالب «آثار و تبعات کودتای نافرجام» علیه حزب حاکم و حکومت اردوغان خبر از شکاف در ساختار حاکمیتی، حکومتی و امتدادهای اجتماعی بوده و می باشد.
گرچه لفظ کودتا به ساختار نظامی و نهایتا همراه کردن حوزه های امنیتی، انتظامی و سیاسی براساس تجربه تاریخی (نه لزوما و الزاما بلکه به جهت موفقیت اقدام) محدود می شود. اما روند مدیریت بحران دولت نشان از اتفاق یک امر مهم و پاتک «کودتاگونه» حکومت علیه «کودتاگران» می باشد.
بنابراین سوال اساسی ذیل مطرح می باشد:
آیا روند میرایی حزب حاکم با حذف عبدالله گل و داوود اوغلو آغاز و نهایتا به کودتا نافرجام ختم شد با اقدامات تحکیمی اردوغان جلوگیری و یا به تاخیر خواهد افتاد؟
ب) روند اتفاقات
ضرورتی به طرح سوالات فرعی و ارائه فرضیه سوال اصلی نمی باشد گرچه ترکیه در «دوران دفاع مقدس مظلومانه ملت ایران»، تجاوزی که حزب بعث، حامیان منطقه ای و آمریکا علیه جمهوری اسلامی نوپای شکل داده بودند منفعت مادی قابل توجه ای داشت اما در مقاطع دیگر هم در اوج بالندگی سیاسی، نظامی، اقتصادی و … قرار داشت و همه این مقاطع نسبت به همسایگان حداکثر فخرفروشی و منفعت طلبی را داشته و دارد. اما روندها:
1) در سال 2000 یازده سپتامبر که اتفاق افتاد در اشغال افغانستان در سال 2001 میلادی توسط آمریکا و ناتو و اشغال عراق در سال 2003 میلادی مجددا توسط آمریکا و ناتو ترکیه به عنوان هلدینگ همه¬جانبه غرب نقش-آفرینی کرد و منفعت اقتصادی، مادی و معنوی قابل ملاحظه ای را به داخل کشور انتقال داده است.
2) با شروع بیداری اسلامی منطقه عربی و شمال آفریقا، ترکیه به عنوان متغیر واسط بین جریان اخوانی و غرب نقش¬ آفرینی داشت تا اینکه غرب با انحراف بیداری اسلامی و تمرکز آن به بهانه دمکراسی خواهی و دمکراسی ¬سازی در سوریه با شعار اسقاط آقای بشار اسد رقم زد ترکیه کانون تمرکز اجرایی این شعار غرب بوده و هست.
3) مدت 65 ماه از بحران ساختگی غرب و همسویان منطقه ای غرب مثل عربستان، قطر، امارات و … علیه ملت مظلوم سوریه با ظرفیت جوانان پرانرژی از اقوام و مذاهب مختلف عرب و غیرعرب (لشکرهای بی هویت و بی¬صاحب)، ترکیه نقش اصلی جذب، ساماندهی، سازماندهی، تسلیح، انتقال و هلدینگ تروریست¬ها در سوریه و عراق را به عهده داشته و دارد و مجددا منفعت مادی و معنوی سرشاری را از این دو کشور تصاحب کرد.
4) موارد بند دو و سه فوق براساس دکترین تئوریسین حزب حاکم غرب¬گرا جناب داوود اوغلو طراحی و اجرا گردید اما چرا با حاکم شدن دولت یازدهم به عنوان جریان حداقل بی¬تفاوت نسبت به اهداف منطقه¬ای آمریکا به سرمنزل مقصود نرسیده و منتج به حذف جناب آقای عبدالله گل و داوود اوغلو گردید و در آینده هم جناب اوباما و کری و شاید هم دولت های دیگر منطقه¬ای یا شخصیت¬های مهم مطرح دیگر همسو با روندهای آمریکا در منطقه ما خواهد شد.
آنچه بعد از اجرای دکترین آقای داوود اوغلو نصیب ترکیه شد به شرح ذیل برشماری می گردد:
1) ساختار حاکمیتی و حکومتی (سیاسی) ترکیه به سمت کانالیزه¬شدن تک¬صدایی و حزبی، ریاستی، مطلق¬گرایی، توجیه¬گرایی تحکمی، نادیده¬گرفتن حقوق شهروندی و معظلات عدیده دیگر گام برمی¬دارد.
2) ساختار اقتصادی خانواده در ترکیه با اجرا طرح¬های ارائه¬شده توسط رژیم صهیونیستی و بدهکار کردن تمامی صنف-ها، اقشار، حقوق¬بگیران دولت و حتی بخش خصوصی در قالب دادن وام برای ارتقای زندگی شخصی برای سال¬های متمادی حقوق ماهیانه خود را پیشاپیش دریافت و باید اقساط بپردازند با چالش اساسی مواجه می¬باشد.
3) حوزه امنیت با پشتیبانی هدف¬مند ترکیه از تروریست¬های مورد عنایت آمریکا، صهیونیست¬ها، عربستان، قطر، امارات، اردن و … آسیب¬پذیر و شکاف¬های امنیتی درحال بروز و ظهور میباشد.
4) ساختار اجتماعی ترکیه در قالب طرفداران حزب حاکم، علویان، کردها و لائیک¬های خارج از حزب حاکم یک خط سرخوردگی و افتراق را تعقیب می¬نمایند قطعا وضعیت کردها، علویان و لائیک های مخالف حزب لائیک حاکم روند کمال رسیدن انسجام را نوید نمی¬دهند.
5) مراکز فرهنگی و علمی تا به¬حال در ترکیه خیلی در روندهای سیاسی، نظامی و اجتماعی ضربه¬پذیر نبوده و چالش و شکاف آن هویدا نبود در این پدیده جدید نگاه فرهنگی، اعتقادی و اجتماعی با یک وادادگی و گریز از مرکزی فوقالعاده مواجه شد.
6) ساختار نظامی، امنیتی و انتظامی در ترکیه از جایگاه خاصی در تصمیم¬سازی¬ها و تصمیم¬گیری¬ها مطرح بود امروز در وضعیت بیمارگونه¬ای قرار دارد و نیاز به دکتر و پرستار دارد و این دکتر و پرستار هم اردوغان و حزب حاکم شد.
آیا همچو تجویزی برای این ارتش، ساختار امنیتی و انتظامی مثبت خواهد بود یا منفی؟ آیا کل پیکره ساختار نظامی باید درمان شود یا درمان موضعی و موردی تجویز می¬شود؟
7) ساختار نخبه¬ای در عرصه¬های مختلف به عنوان عامل یا عاملان حزب حاکم باید ادامه روند دهند و این پدیده بسیار مخاطره¬¬آمیز خواهد بود.
8) هم پیمانان راهبردی ترکیه مثل آمریکا و رژیم صهیونیستی رفتار و کارکرد 6 سال اخیرشان درخصوص ترکیه شبیه به یک بازی، خدعه و نیرنگ می¬باشد تا رفاقت استراتژیک.
9) فلسفه وجودی اتحادیه اروپا با عدم قطعیت¬های متعددی مواجه می¬باشد و تب شدید درحال گرفتار کردن کشورهای موثر اتحادیه اروپا و نهایتا ناتو خواهد بود و ترکیه که یک روز پیوستن به اتحادیه اروپا برایش مزیت بود این مزیت ناکارامد گردید.
10) هم¬پیمانان، دوستان و شرکای منطقه¬ای ترکیه ازجمله عربستان و شورای همکاری خلیج¬فارس نه تنها پیوند فرهنگی، اعتقادی و سیاسی با این کشور نمی¬توانند داشته باشند بلکه اختلافات درحال هویدا شدن می¬باشد.
ج) نتیجه گیری
کودتای نافرجام ترکیه با هر اهداف و انگیزه¬ای اتفاق افتاده باشد و اقدامات پاتک¬گونه حزب حاکم با محوریت آقای اردوغان جهت حذف تمامی مخالفان در عرصه¬های مختلف نظامی، امنیتی، انتظامی، سیاسی، اعتقادی، فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی، علمی و … برای تحکیم اهداف خود و ثبات¬بخشیدن به ماندگاری و جلوگیری از روند میرایی با بهانه «کودتا» یک پیام را برای سطح ملی ترکیه، روندهای منطقه¬ای و بین¬المللی ترکیه دارد و آن اینکه ایشان از مردم طلب کند شب¬ها بیدار بمانید تا حاکمیت اردوغان مستدام بماند.
د) چشم انداز روند اتفاقات ترکیه
1) ترکیه فلسفه وجود امنیت خود را هزینه گروه¬های تروریستی کرد و در آینده هزینه¬های امنیتی آن افزایش یافته و با عدم قطعیت¬های مختلفی روبه¬رو خواهد شد.
2) حزب حاکم ترکیه به¬خاطر مشکلات امنیتی که از ناحیه تروریست¬ها بر روندهایش مترتب است پرونده سوریه را با نزدیک شدن به روسیه و دادن امتیازات قابل¬توجه به آن با محوریت غرب تا مقطع اوباما و کری مایل است به سرانجام مقصود برساند که حذف آقای بشار اسد با تمام قوت تعقیب می¬شود.
3) تروریست ها فعلا در مقطع زمانی کودتا در ترکیه اقدامات تروریستی انجام نخواهد داد تا مسیر نقل و انتقالات آنها از کریدور ترکیه به شمال آفریقا، افغانستان و آسیای میانه، قفقاز جنوبی، منطقه عربی و … مهیا باشد و تکلیف داعش، جبهه النصره و … توسط آمریکا و روسیه در منطقه عراق و سوریه (الرقه و دیر الزور، حلب) مشخص شود.
4) تروریست های خوب به ظن آمریکا برخی تروریست داعش، جبهه النصره و … جذب و برخی به افغانستان و لیبی انتقال و برخی هم دیپلمات و جریان سیاسی، فکری، فرهنگی، اجتماعی و … خواهد شد.
5) شکاف و چالش در امتدادهای مردمی و اجتماعی ترکیه به خصوص بین اقوام و مذاهب، جریان¬های فکری، سیاسی، اجتماعی، فرهنگی، اعتقادی افزایش خواهد یافت.
6) ساختار نظامی تا مقطع زمانی کوتاه مدت توان عملیاتی و فرماندهی و کنترل موثر خود را قادر به بازسازی نخواهد.
7) حاکمیت عراق و سوریه باید سیلی محکمی به تجاوزگری ترکیه (از سال 2003 م در عراق و از سال 2011 م در سوریه) در این چند سال در کشورشان داشت بزنند و مرزهای جغرافیایی با ترکیه را تحت سیطره خود بیاورند.
8) نخبه ها و عرصه¬های اجتماعی و امتدادهای مردمی علوی¬ها، کردها و … در ترکیه برای دست¬یافتن به حقوق شهروندی، اخلاقی، قانونی، عرفی و انسانی خود یک بازتعریف و بازمهندسی از روندهاشان خواهند داشت تا به تکلیف ذاتی خود نسبت به اقوام، مذاهب، جریان فکری، سیاسی و … خود عمل کرده و به حداقل حقوقی انسانی خود دست یابند. این یک حقیقت انکار ناپذیر در ترکیه می¬باشد.