اکثر رهبران سیاسی دنیا به دنبال دانستن این پرسش هستند که پس از انتخابات بحث برانگیز ایالات متحده امریکا به نفع جو بایدن نامزد دمکراتها، سیاست خارجی این کشور چگونه شکل خواهد گرفت؟ آیا انتقادات بایدن نسبت به ترامپ در مناظرات انتخاباتی نشان از تغییرات گسترده سیاست خارجی آمریکا در دوره ریاست جمهوری وی خواهد بود؟ در جواب باید اذعان داشت که هر چند پیروزی بایدن میتواند پیامدهایی برای کشورها به ویژه خاورمیانه و کشورهای عربی خلیج فارس به همراه داشته باشد اما تغییرات در مواضع سیاست خارجی امریکا گسترده نخواهد بود. در واقع همانگونه که چارلز کراتمر عنوان می کند سیاست خارجی امریکا در خاورمیانه دارای اصولی است که با آمدن یا رفتن مقام ریاست جمهوری تغییر نمیکند. با این وجود در میان کشورهای حاشیه خلیج فارس امارات متحده عربی همانند عربستان سعودی بیشتر منتظر و نگران جهت گیریهای رئیس جمهور جدید امریکاست. از این رو در این گزارش علل بیم و امید امارات متحده عربی نسبت به رئیس جمهور جدید امریکا بررسی میشود.
در راستای علل بیم و امیدهای مقامات اماراتی نسبت به نتایج انتخابات ۲۰۲۰ در امریکا اعتقاد بر این است که طی 70 سال گذشته، پایتختهای خلیج فارس سه قانون طلایی برای چگونگی موفقیت در کار با روسأی جمهور آمریکا تدوین کردهاند. اولین مورد این است که بیشتر کشورهای عربی خلیج فارس، تداوم ریاست جمهوری در دو دوره را بر انتخاب رئیس جمهور جدید، ترجیح میدهند. این بدان معناست که آنها ترامپ را ترجیح میدهند، هر چقدر هم که غیرقابل پیش بینی باشد، آنها با چهار سال ریاست جمهوری فعلی بهتر از یک دولت جدیدی که در برنامه انتخاباتیاش همه کارهای رئیس جمهور قبل خود را نقد میکند و وعده تغییر رفتار میدهد، کنار میآیند. دومین قانون طلایی که کشورهای عربی خلیج فارس و از جمله امارات متحده عربی طی این سالها آموختهاند این است که آنها جمهوری خواهان را بر روسأی جمهور دموکرات ترجیح میدهند. از نظر تاریخی، جمهوری خواهان درک عمیقتری از روابط آمریکا و خلیج فارس دارند. آنها نگرانیهای امنیتی خلیج فارس را درک میکنند و ارتباط بیشتری با رهبران عرب خلیج فارس دارند. میتوان گفت در سیاست خارجی جمهوری خواهان خلیج فارس اولویت بالاتری نسبت به دموکراتها دارد. به عنوان مثال کشورهای عربی حوزه خلیج فارس هرگز فراموش نکرده اند که رئیس جمهور ترامپ، اولین سفر خارج از کشور خود را به ریاض را انجام داد.سرانجام، سومین قانون طلایی مربوط به دستورالعمل محرمانهای است که کشورهای عربی خلیج فارس طی سال های متمادی در معاملات خود با سیاست واشنگتن و دستگاههای سیاسی آمریکا تدوین کردهاند که بر اساس آن به طرز چشمگیری با رئیس جمهور چه دموکرات و چه جمهوری خواه سازگار شدهاند.
به این موارد باید این نکته را نیز اضافه کرد که نوع سیاست جو بایدن و دموکراتها در قبال خاورمیانه متفاوت است. آنها بر خلاف ترامپ مخالف تکرویها و فردمحوریهای در بحرانهای مختلف منطقهای هستند. آنها میدانند، سیاستهایی که ترامپ در سالهای گذشته در خاورمیانه پیاده کرده، موجب آسیبهای زیادی برای امریکا شده و بنابراین درصدد تغییر آنها خواهند بود. برای مثال یکی از این مسائل جنگ یمن است که به گفته سران دموکرات مورد حمایت بایدن قرار نخواهد گرفت. ضمن اینکه به نظر نمیرسد، بایدن همچون ترامپ بخواهد هزینه حمایتهای بی جا از عربستانی که به عنوان رژیمی که مخالفان خود همچون خاشقچی را به مسلخ میبرد، بپردازد و لذا این دو امر میتواند عربستان را در انزوای کامل فرو ببرد. علاوه براین عربستان سعودی و امارات میخواستند، ترامپ پیروز انتخابات ریاست جمهوری شود و پیروزی بایدن را به منزله بازگشت به دوران باراک اوباما، کاهش تنش میان ایران و آمریکا و بهبود مناسبات تهران و واشنگتن تلقی میکنند. حتی مهمترین ترس برخی کشورهای منطقه از انتخاب بایدن، بازگشت احتمالی آمریکا به توافق هستهای با ایران است. موضوع دیگر اینکه جو بایدن هشت سال معاون باراک اوباما بود و براساس قانون اساسی معاون رئیسجمهوری باید تابعی از رئیس جمهوری باشد.بنابراین میتوان حدس زد که بایدن نگاه کمتر ایدئولوژیکی داشته باشد و به کل منطقه و نه فقط اعراب نگاه کند.
در مجموع و با توجه به دیدگاههای موجود نسبت به علل بیم و امیدهای مقامات امارتی بهتر است، باید استدلال کرد که آمریکا در ۵۰ سال گذشته یک شریک استراتژیک و ستون اساسی امنیت برای امارات و سایر کشورهای حاشیه خلیج فارس بوده است و با وجود خرد متعارف جدید مبنی بر عقب نشینی از خلیج فارس و خاورمیانه، ایالات متحده همچنان یک قدرت مؤثر است که تلاش می کند، خلیج فارس را شکل دهد. هرچند برای سالهای آینده نفت خلیج فارس ممکن است مانند گذشته یک علاقه حیاتی نباشد، اما شش کشور عربی خلیج فارس یعنی عربستان سعودی، امارات، کویت، عمان، قطر و بحرین آنقدر وزن استراتژیک و مالی خود را افزایش داده اند که اکنون مرکزی برای رفاه سیستم مالی جهانی محسوب میشوند. از دید آنها آمریکا هنوز برای امنیت خلیج فارس ضروری است، اما خلیج فارس نیز در حال تبدیل شدن به یک شریک منطقهای ضروری برای آمریکا محسوب میشود. از این رو هر دو طرف بیش از هر زمان دیگری به یکدیگر احتیاج دارند.
بر این اساس و با توجه به ارتباطات و منافع همسو آمریکا و امارات، انتظار تغییرات گسترده در سیاستهای بایدن نسبت به امارات را نمیتوان داشت. هر چند از نقطه نظر نحوه موضع گیری بایدن نسبت به مسائل خاورمیانه و ارتباط با کشورهای عرب منطقه ابهاماتی وجود دارد، اما این ابهامات را می توان در قالب تغییر اولویت بندی خاورمیانه در سیاست خارجی امریکا مشاهده کرد. کشورهای عربی از جمله امارات متحده عربی قبل از زمان معاونت بایدن در دولت اوباما با وی ارتباط داشتند. و بایدن با آنها دیدار کرده است و حمایت هایی را از سوی وی کسب کرده اند. برای نمونه بایدن همچنان از عادیسازی روابط کشورهای عربی با اسرائیل حمایت می کند و عادی سازی روابط به عنوان “یک گام تاریخی” استقبال می شود که به کاهش تنش در منطقه کمک می کند. در نهایت امارات لابیهای قدرتمند و ثروتمندی در واشنگتن دارد و حتماً به دنبال اثرگذاری بیشتر خواهند رفت.