چهارسال پیش، یعنی زمانی که دونالد ترامپ در انتخابات ریاست جمهوری ایالات متحده آمریکا پیروز شد، روسیه با شور و شوق خاصی این پیروزی را به وی تبریک گفت. با این وجود، در تضاد با این رفتار، روسیه در مورد نتایج انتخابات اخیر (2020) سکوت اختیار کرد. هر چند که پوتین اظهار داشته است که روسیه آماده همکاری با هر رئیس جمهوری است که اعتماد مردم آمریکا را داشته باشد اما به نظر می رسد که روی کار آمدن جو بایدن دلخواه روسیه نیست. البته این موضوع با توجه به سابقه تعامل و تنش های روسیه با دموکرات ها درآمریکا خیلی هم تعجب آور نیست. به عنوان مثال جو بایدن در جریان مبارزات انتخاباتی، روسیه را “بزرگترین تهدید”برای امنیت و اتحادهای ایالات متحده توصیف کرد و همچنین قول داد که اجلاس دموکراسی ها را تشکیل دهد تا در برابر ظهور اقتدارگرایی در سراسر جهان متحد شود. البته این بدان معنی نیست که روسیه در دوره ترامپ دل خوشی از ایالات متحده آمریکا داشت، چرا که با وجود اظهارات مکرر ترامپ در مورد کنار آمدن با روسیه، دولت او مواضع سختی را نسبت به مسکو اتخاذ کرد. به عنوان مثال در چهار سال گذشته ایالات متحده بیش از ده ها بسته تحریمی علیه روسیه اعمال کرده است. از سوی دیگر ترامپ پیمان منع موشک های هسته ای میان برد را لغو کرد که به آمریکا اجازه داد تا سیستم های موشکی خود را در اروپا که منافع روسیه را در حوره نفوذ استراتژیک آن تهدید می کرد؛ مستقر کند. حتی ترامپ در مورد تمدید پیمان جدید کاهش تسلیحات استراتژیک به عنوان آخرین عنصر اصلی از سیستم کنترل تسلیحات، سختگیری نشان داد و همراه با آلمان یکی از موانع جدی در برابر پروژه خط لوله نورد استریم 2 بود.
با این وجود، حضور ترامپ در کاخ سفید یک امتیاز قابل توجه برای مسکو بود و از چند جهت منافع روسیه را تامین می کرد. اول اینکه ترامپ بر خلاف دموکرات ها علاقه ای به روندهای دموکراتیک در مناطق مختلف جهان از جمله در روسیه نداشت و این به لحاظ ساختار سیاسی داخلی و حفظ قدرت به وسیله پوتین یک مزیت برای مسکو به حساب می آمد. در حالی که انتظار می رود دموکرات ها، سیاست های داخلی روسیه را مورد انتقاد قرار داده و از عناصر ضد پوتین پشتیبانی بیشتری به عمل آورند. حتی ممکن است که در این ارتباط تحریم های بیشتری هم متوجه روسیه شود. سابقه تحریم های سیاسی و اقتصادی ایالات متحده آمریکا نشان می دهد که دموکرات ها در زمینه طراحی و پیاده سازی تحریم های هوشمندانه و هدف دار عملکرد بهتری از جمهوری خواهان و یاحداقل دولت ترامپ دارند. بنابراین وعده بایدن برای بازگشت به سیاست خارجی مبتنی بر ارزش های دموکراتیک غربی موجب نارضایتی در کرملین می شود. روسیه نسبت به اقدامات دموکراتیک آمریکا در روسیه و حوزه خارج نزدیک آن شک و تردید فراوان دارد و بسیاری از اقدامات آمریکا از جمله انقلاب های رنگی را تلاش آمریکا برای تضعیف ساختار سیاسی داخلی روسیه قلمداد می کند. به ویژه اینکه اعتراضات اخیر در بلاروس، قرقیزستان و گرجستان و و درگیری طولانی مدت در شرق اوکراین بر نگرانی روسیه اضافه می کند. اگر در سال 2014 تنشهای مسکو با دموکراتها در اوکراین موجب گسست در روابط روسیه- آمریکا شد، در ماه های آتی افزایش تنش دو کشور در بلاروس می تواند دوباره ارتباط دو کشور را وخیم تر کند.
ثانیا بعد از روی کار آمدن دونالد ترامپ روابط ایالات متحده آمریکا با متحدان نزدیک خود از جمله اتحادیه اروپا و ناتو دچار گسست شده بود بگونه ای که در بسیاری از موضوعات منطقه ای و جهاتی ما شاهد موضع گیری های متفاوتی از سوی اتحاد یورو- آتلانتیک بودیم. این شکاف شکل گرفته در نظم یورو آتلانتیک چیزی بود که روسیه از مدتهای قبل و به ویژه پس از کنفرانس امنیتی مونیخ در سال 2007 به دنبال آن بود. با این وجود روی کار آمدن دموکرات ها ادامه متنفع شدن روسیه از این نقیصه در روابط آمریکا با متحدانش را با مشکل مواجه می سازد. چرا که یکی از برنامه های اعلام شده از سوی دولت بایدن تلاش برای بهبود روابط ایالات متحده آمریکا با اتحادیه اروپا و به ویژه ناتو است. در طول فعالیت سیاسی خود، بایدن همواره از حامیان گسترش ناتو، از جمله عضویت اوکراین بود. در طول مبارزات انتخابات ریاست جمهوری هم وی در مورد آرزوی خود برای اصلاح روابط آمریکا با ناتو سخن می گفت. به نظر می رسد بایدن قصد دارد چند جانبه گرایی آمریکا را تقویت کرده و اتحادی را تقویت کند که در زمان ترامپ به وسیله جنجال های عمومی وی آسیب دیده بود. ترامپ اتحاد را برای روابط امنیتی ایالات متحده و اروپا مهم نمی دانست و حتی مهم تر از آن اعتقادی به غرب یا مفهوم اتحاد نداشت. بی توجهی عادی او به نمادها و آیین های اتحاد و حملات مداوم او به ارکان آن مانند ناتو و اتحادیه اروپا و تخریب مداوم متحدانش گویای این امر بود. در مقابل ، بایدن به ایده متحدان و ارزش شرکای اروپایی معتقد است و این خواسته از سوی اتحادیه اروپا و ناتو نیز وجود دارد. به عنوان مثال پس از اعلام پیروزی بایدن، دبیر کل ناتو و همچنین رهبران اتحادیه اروپا از جمله رئیس شورای اروپا، ضمن تبریک به او از وی خواستند که برای تقویت روابط، در نشست های آتی در دفتر نظامی ناتو در بروکسل حضور داشته باشد.
موضوع سوم در ارتباط با منفعت دونالد ترامپ برای روسیه هم این است که در سایه اقدامات دونالد ترامپ و به ویژه رویکرد تهاجمی آن نسبت به چین، کانون توجهات از اقدامات روسیه در بسیاری از موضوعات منطقه ای وجهانی از روسیه برداشته شده بود و علاوه بر آن در اثر اختلاف چین با ایالات متحده آمریکا، روسیه توانسته بود از طریق نزدیک شدن به چین از مزیت های سیاسی و اقتصادی این روابط برخوردار شود. چرخش روسیه به شرق پس از بحران اکراین و به ویژه افزایش تعاملات آنها در فضای جغرافیایی باعث عمیق تر شدن روابط روسیه با چین شده بود. با این حال با روی کار آمدن دولت بایدن ممکن است این رویه دچار تغییراتی شود. البته این بدان معنی نیست که روابط ایالات متحده آمریکا و چین به وضعیت قبل از روی کار آمدن دونالد ترامپ باز خواهد گشت و روابط دو کشور در بسیاری از حوزه ها بهبود خواهد یافت، بلکه منظور نوع راهبردهایی که دولت بایدن انتخاب می کند که ممکن است از سطح تنش ها بین دو کشور بکاهد. به عنوان مثال یکی از فرضیات مطرح شده این است که بایدن مطمئنا تلاش خواهد کرد با توسعه رویکردی لیبرال تر از ترامپ، روابط فرا آتلانتیکی را بازیابی کند. الگویی دیپلماتیک تری احتمالا درمورد چین به کارگرفته شده و استراتژی های مهار پنهانی که برای مثال در”توازن مجدد” اوباما اعمال شده بود، هرچند این بار با شدت بیشتری، بازگردانده می شوند. در طول این روند، اروپا از نظر ظرفیت ایدئولوژیک و نهادی بزرگترین یار بایدن خواهد بود. علاوه بر این، ژاپن، هند،کره جنوبی و استرالیا به عنوان متحدان مهم ایالات متحده در منطقه چین برجسته خواهند شد.
اما مسئله حائز اهمیت دراین بین، تاثیر روابط آتی مسکو-واشنگتن برخاورمیانه است. به عبارت دیگر در سایه افزایش تنش های احتمالی روسیه و آمریکا چه چشم اندازی رامی توانیم برای خاورمیانه متصور شویم. اولین نکته در این ارتباط این است که از یک چشم انداز کلی، منطقه خاورمیانه در راهبردهای سیاسی- اقتصادی و نظامی- امنیتی روسیه و ایالات متحده آمریکا حائز اهمیت است بنابراین ما نباید شاهد تغییرات عمده باشیم. هدف در اینجا تغییر در برخی راهبردها و اصولی است که تامین کننده منافع قدرتهای بزرگ است. قطعا به عنوان یکی از اولین موضوعات مطرح در خاورمیانه باید به تمایل دولت جو بایدن برای بازگشت به مذاکرات هسته ای با ایران اشاره کرد. خروج دولت ترامپ از برجام در سال 2018 از سوی دوموکرات ها به عنوان از بین بردن چندین سال تلاش آنها برای ارئه یک طرح منطقی برای پایان دادن به تنش های بین المللی قلمداد می شد. بنابراین دولت بایدن خواهان تجدید نظر در این موضوع است اما در این زمینه با یک چالش اساسی روبر هست و آنهم عدم تمایل ایران برای بازگشت آمریکا به عنوان عضوی از برجام است. ایران به ایالات متحده اعتماد ندارد و بنا به گفته محمد جواد ظریف، ایالات متحده در صورت تمایل می تواند به عنوان مشارکت کننده در برجام حضور داشته باشد. اما مسئله ای که در این ارتباط وجود دارد این است که روسیه احتمال دارد از این عدم تمایل ایران برای بازگشت به برجام در صورت گسترش اختلافات خود با دولت بایدن استفاده کند. در حالت عادی هم روسیه در بسیاری از زمینه ها و موافقت نامه ها در جبهه مخالف آمریکا قرار دارد و چه بسا که از مخالف با عضویت مجدد یا مشارت کننده امریکا در برجام به عنوان ابزاری تحت فشار قرار دادن دولت جدید آمریکا استفاده کند.
موضوع دوم عادی سازی روابط رژیم صیهونیستی با کشورهای حوزه خلیج فارس است. واقعیت این است که بایدن و بسیاری از افراد هم عقیده او از عادی سازی روابط رژیم صهیونیستی حمایت می کنند و ممکن است حتی در صدد گسترش آن باشند. در مورد اسرائیل، بایدن از نظر بسیاری بعنوان یکی از سرسختترین سیاستمداران ایالات متحده در دفاع از امنیت رژیم صهیونیستی است. به عنوان مثال بایدن در سال 2019 در سخنرانی خود در دانشگاه نیویورک اظهار داشت که صرف نظر از اینکه با رهبر فعلی اسرائیل مخالف باشیم، تعهدات جدی خودمان را باید در قبال امنیت اسرائیل را حفظ کنیم. بنابراین به نظر نمی رسد که دولت جدید علاقه کمتری به حمایت از اسرائیل نسبت به دولت قبلی خود داشته باشد. اما مسئله ای که وجود دارد بایدن خیلی علاقمند به انضمام یکجانبه سرزمین های فلسطین اشغالی نیست. بایدن در مصاحبه ای که در سال 2019 با شورای روابط خارجی داشت عنوان کرد که دولت من از هر دو طرف خواهد خواست که برای زنده نگه داشتن چشم انداز دو کشور گام بردارند. رهبران فلسطین باید به تحریک و تمجید از خشونت پایان دهند و در مورد حقانیت و دوام اسرائیل به عنوان یک کشور یهودی در میهن تاریخی مردم یهود فکرکنند و رهبران اسرائیل باید جلوی گسترش شهرک سازی در کرانه باختری را بگیرند و در مورد الحاق صحبت کنند که دستیابی به این طرح دو کشور را غیرممکن می سازد. علاوه براین آنها باید مشروعیت آرمان های فلسطینیان برای داشتن کشور را تشخیص دهند.
در این ارتباط روسیه نیز مانند بایدن نگاه محتاطانه ای به عادی شدن روابط رژیم صیهونیستی به کشورهای حوزه خلیج فارس از یک سو و موضع خود در برابر گروه های فلسطینی و همچنین ایران دارد. به عبارت دیگر روسیه هرچند عادی سازی را فرصتی برای تقویت موقعیت منطقه ای خود می داند اما نگران تأثیرات این توافق بر توازن علیه گروه های فلسطینی و ایران است. مسکو ضمن حمایت از پیشرفت در روابط رژیم صهیونیستی با کشورهای شورای همکاری خلیج فارس؛ مشکل فلسطین را همچنان حاد می داند و از بازیگران منطقه ای و بین المللی میخواهد که تلاش های هماهنگ را برای حل مسئله فلسطین افزایش دهند. از سودی دیگر طی چند سال گذشته روسیه از بهبود روابط ایران با کشورهای حاشیه خلیج فارس از جمله امارات حمایت کرده است. مسکو عقیده دارد که عادی سازی روابط کشورهایی مانند امارات و رژیم صهیونیستی علاوه بر کاهش در روابط امارات با ایران از نقش میانجیگرانه امارات در بهبود روابط ایران و عربستان نیز جلوگیری می کند. مسکو همچنین نگران است كه همکاری دفاعی فزاینده بین کشورهای شورای همکاری خلیج فارس و اسرائیل می تواند بی ثباتی و خطر درگیری مسلحانه در خلیج فارس را افزایش دهد. موضوع اصلی در این ارتباط نگرانی روسیه از اقدامات یکجانبه ایالات متحده آمریکا در مسئله فلسطین و رژیم صهیونیستی است. به عنوان مثال در سال 2019 در پی افزایش تنش های دو طرف و دخالت آمریکا، سرگی لاوروف وزیر خارجه روسیه عنوان داشت که اطمینان از دخالت جامعه بینالمللی در تلاش برای حفظ اساس حل و فصل، که مورد پذیرش جهانی قرار گرفته است، بسیار مهم است و نباید اجازه داد که اقدامات جمعی با اقدامات یک جانبه ای که باعث افزایش این تنش ها می شود، جایگزین شود.
مسئله بعدی تمایل دولت بایدن به کاهش حضور نظامی ایالات متحده آمریکا در منطقه خاورمیانه از جمله در عراق، افغانستان و سوریه است. بایدن در کمپین انتخاباتی خود اعلام کرد که علاقمند است بخش کوچکی از نیروهای نظامی آمریکا در عراق باشد و از سوی دیگر به نظر می رسد که بخشی از نیروهای خود در سوریه را نیز عقب بکشد. اما بخشی از این نیروها برای حمایت از نیروهای کردی در شمال سوریه باقی خواهند ماند چرا که عقب نشینی نیروهای آمریکا در سال 2018 از سوریه از سوی بسیاری از گروه های کردی به عنوان خیانت آمریکا به متحدان خود قلمداد می شد. در حالی که بایدن سربازان ایالات متحده آمریکا در سوریه را حفظ می کند سعی در اجرای حقوق دموکراتیک و حقوق بشر در سوریه خواهد کرد. برخی ها عقیده دارند که اگرچه ممکن است اجرای این سیاست ها در سوریه به دلیل شرایط موجود سخت باشد، اما بایدن مانند اوباما ممکن است به سیاست سابق خود در مورد ملایمت نسبت به رژیم به رهبری بشار اسد، رئیس جمهور سوریه ادامه دهد و نه به دنبال بی ثبات کردن آن اما در عوض متکی به سیاست “اصلاح رفتار آن” باشد. در افغانستان نیز بایدن بیشتر خواستار تخصصی شدن و تمرکز نیروهای ایالات متحده آمریکا بر گروه های تروریستی مانند داعش و طالبان است. بایدن معتقد به خروج کامل نیست ولی به افزایش نیرو هم تمایلی ندارد چراکه نزدیک به 11 سال پیش، هنگامی که بسیاری از افراد در دولت باراک اوباما از رئیس جمهور خواستار افزایش نیرو در افغانستان بودند، بایدن مخالف بود. معاون رئیس جمهور به رئیس خود توصیه می كرد كه در عوض مأموریت آمریكا در افغانستان را تجزیه و تحلیل كند، و فقط اقدامات ضد تروریستی انجام دهد.
در ارتباط با واکنش روسیه به کاهش نیروهای آمریکا در منطقه باید عنوان داشت که در کشورهای های مختلف نوع واکنش روسیه متفاوت است. به عنوان مثال کاهش یاخروج نیروهای آمریکایی از سوریه دست مسکو را برای انجام اقدامات مختلف باز می گزارد. چنانکه در سال 2019 زمانی که دولت ترامپ قصد خود را برای خارج کردن نیروهای آمریکایی از سوریه اعلام کرد بسیاری عقیده داشتند که برنده اصلی این تصمیم روسیه است. برای نمونه برت مک گورک نماینده سابق دولت ترامپ در مبارزه با داعش، عقیده داشت که تصمیم دولت برای خروج نیروهایی آمریکایی از سوریه نه تنها یک قدرت برابر نظامی در مقابل روسیه را حذف کرد بلکه به مسکو اجازه داد تا با یک قدرت منطقه ای ضعیف تر مانند ترکیه برای ترسیم آینده سوریه رقابت کند. علاوه بر این چون با خروج آمریکا کردهای سوریه دیگر تحت حمایت نبودند روسیه با مقاومت کمتری برای دست یابی به اهداف خود در سوریه روبرو می شود. این گقته مگ گورک به ویژه با تمایالات روسیه برای گسترش حضور نظامی خود در منطقه غرب آسیا و شمال آفریقا بیشتر برجستگی پیدا می کند. روسیه اخیرا یک قرارداد 25 ساله با سودان برای ایجاد یک مرکز تدارکات دریایی و تعمیر ناوهایی دریایی در آن کشور امضا کرده است. این پایگاه قادر است تا چهار ناو جنگی روسیه از جمله رزمناوهای هسته ای را در خود جای دهد و بدین ترتیب برای اولین بار در دهههای گذشته به روسیه امکان حضور نظامی در دریای سرخ و شرق آفریقا را می دهد. روسیه چنین پایگاه پشتیبانی و تدارکات دریایی مشابهی در طرطوس سوریه دارد.
اما به نظر می رسد در افغانستان روسیه خیلی به خروج نیروهای آمریکایی از افغانستان علاقه ای ندارد. چرا که بعد از مطرح شدن تصمیم دولت ترامپ مبنی بر خروج نیروهای آمریکایی از افغانستان، ضمیر کابولوف نماینده رئیس جمهوری روسیه در امور افغانستان با زیر سوال بردن این برنامه آمریکا اعلام کرد: برخی طرف های دینفع ازجمله مقام های افغانستان همچنان امیدوارند که پس از روی کار آمدن بایدن، برنامه خروج نیروهای آمریکایی از این کشور را لغو کند. پیش از این نیز ولادیمیر پوتین در اوایل آبان ماه در گفتگوی تلویزیونی با شبکه ۱ روسی عنوان داشته بود که بهتر است نیروهای آمریکایی همچنان در افغانستان بمانند چرا که حضور نیروهای آمریکایی برای امنیت افغانستان مفید است. به نظر می رسید حضور نیروهایی آمریکایی در افغانستان منافع روسیه را بهتر تامین می کند چراکه در نبود این نیروها روسیه ممکن است هزینههای بیشتری را برای حفظ ثبات در افغانستان متحمل شود بنابراین حضور نیروهای آمریکای در افغانستان مغایر با منافع ملی روسیه نیست. حتی روسیه همکاری های اطلاعاتی هم با ایالات متحده آمریکا در افغانستان انجام می دهد. پوتین در گفت و گوی خود همچنین اشاره داشت که ما تلاشهای آمریکا و اقدامات ضد تروریستی این کشور در افغانستان را مد نظر داریم. آنها بارها اطلاعاتی به ما دادند و من شخصا از دونالد ترامپ، رئيس جمهوری آمریکا از این بابت تشکر میکنم. ما بارها توانستیم تروریستها را در روسیه بر اساس اطلاعاتی که از نیروهای آمریکایی دریافت کردیم، دستگیر کنیم. البته در مقابل ما هم این تبادل اطلاعات را با نیروهای آمریکایی داشتیم