آینده پژوهی تقابلِ جمهوری اسلامی ایران و ایالات متحده آمریکا تا سال ۲۰۲۹

سیدرضا موسوی نیا: عضو هیأت علمی دانشگاه علامه طباطبائی

تقابل فعال، نیمه فعال و غیرفعال ایران با امریکا در حوزه‌های مختلف سیاسی و امنیتی؛ به مثابه سنگی بزرگ بر روی سینه سیاست خارجی ایران، علاوه بر تحمیل هزینه‌های گوناگون، امکان کنش‌گری فعال در سایر محیط‌های سیاست خارجی ایران را سلب کرده است. سیاست خارجی ایران عمدتأ در سه محیط متمرکز است: محیط نظام بین‌الملل؛ محیط خلیج‌فارس و محیط شامات. تمرکز ایران در این سه محیط باعث شده است تا امکان کنشگری فعال سیاست خارجی در محیط افپا، (افغانستان و پاکستان) آسیای مرکزی، قفقاز و ترکیه از ایران سلب شود، به طوری که در این سه محیط فرصت‌سوزی بلکه تهدیدات جدی در قبال ایران شکل گرفته است. به کلام دیگر، سه محیط بین‌الملل، شامات و خلیج‌فارس، انرژی سیاست خارجی ایران را دچار فرسایش کرده است. تجربه نشان داده است در هر سه محیط مذکور نیز ایالات متحده امریکا طرف اصلی ایران است. ایران در محیط نظام بین‌الملل با امریکا بر سر موضوع هسته‌ای تقابل فعال دارد؛ ایران به عنوان رهبر جبهه مقاومت در محیط شامات در تعارض با جبهه عبری، عربی، غربی به رهبری امریکا است که حالا با سقوط دولت بشار اسد، عدم قطعیت‌های فراوان در چگونگی تعارض ایران با جبهه عبری، عربی، غربی بوجود آمده است. بالاخره آنکه ایران در محیط خلیج‌فارس نیز به طور غیر مستقیم با امریکا مواجه است، به طوری که سیاست همسایگی ایران و سیاست راهبردی ایران در خلیج فارس، مبنی بر ایجاد «نظم منطقه‌ای درون‌زاد» با چالش حضور غیرمستقیم و نفوذ امریکا و نیز چالش تحریم‌های سازمان یافته امریکا علیه ایران مواجه است. به چالش‌های سیاست خارجی ایران در خلیج فارس باید به دو موضوع «عادی‌سازی» روابط رژیم اسرائیل با کشورهای عربی منطقه (پیمان ابراهیم) و نیز روند «کنارگذاری» ایران از اقتصاد سیاسی خلیج‌فارس نیز اشاره کنیم. در این دو موضوع نیز دست پنهان امریکا دیده می‌شود.

تحولات پس از ۷ اکتبر ۲۰۲۳ در منطقه که منجر به تضعیف حماس و حزب‌الله و نیز سقوط دولت بشار اسد شد؛ همچنین بازگشت مجدد ترامپ به کاخ سفید؛ این احتمال را بسیار تقویت کرده است که «تقابل» ایران و آمریکا در کوتاه مدت به «تعارض» تبدیل شود. بر این اساس مهمترین چالش سیاست خارجی ایران تا پایان سال ۱۴۰۷ (پایان حضور ترامپ در کاخ سفید) «مدیریت تقابل و تعارض با امریکا» است. سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران طی سال‌های گذشته، دو تجربه گران را در قبال امریکا حاصل کرده است:

  1. تجربه اول پرونده هسته‌ای طی دولت آقای روحانی بود که منجر به توافق برجام و سپس بد‌عهدی ترامپ و خروج امریکا از برجام شد.
  2. تجربه دوم نیز تمرکز دولت شهید رئیسی بر سیاست همسایگی، توسعه روابط با قدرت‌های آسیایی و تمرکز بر خنثی کردن تحریم‌های ظالمانه آمریکا بود که این نیز با چالش‌ها و موانع جدی مواجه شد، به گونه‌ای که روابط همسایگی ایران نتوانست چالش‌های تحریم‌ها را حل کند و دولت چین به عنوان یک قدرت نوظهور جهانی نیز عملأ در بطن قواعد تحریمی امریکا با ایران وارد مبادلات تجاری شد و ایران مجبور شد تا با اعطاِ امتیازات کلان تجاری به چین، بخشی از بازار نفت خود را حفظ کند.

حالا دولت پزشکیان در نظر دارد با تجربه دولت روحانی و دولت شهید رئیسی، الگوی سومی را در قبال امریکا دنبال کند، به گونه‌ای که مذاکره برای رفع تحریم‌ها را آغاز کند و همزمان برای خنثی‌سازی تحریم‌ها نیز تلاش نماید. راهی بسیار سخت که در وهله نخست نیازمند «اجماع نخبگی» در سطح حاکمیت جمهوری اسلامی ایران و در وهله دوم نیازمند «رفع موانع دیپلماسی» ایران در سطح منطقه‌ای و سطح بین‌المللی است. این پژوهش قصد دارد با تمرکز بر پیشران‌های تنش‌زا و تنش‌زدای فعال در سه سطح ملی (داخل ایران و داخل امریکا) منطقه‌ای و بین‌المللی؛ روابط ایران و امریکا تا سال ۲۰۲۹ را در قالب دو سناریوی تقابلی یعنی سناریوی «امکان توافق» و سناریوی «امکان تشدید تحریم‌ها و توافق» ترسیم کند.

برای دریافت فایل کامل گزارش پژوهشی اینجا کلیک کنید