(رحمان حبیبی؛ دانشآموختۀ کارشناسیارشد روابط بینالملل دانشگاه شهید بهشتی)
مؤسسۀ خاورمیانه در مارس سال ۲۰۲۱ گزارشی دربارۀ آیندۀ خاورمیانه در ۲۰۳۰ منتشر کرده است. این گزارش، بر اساس چارچوب تحلیلی مبتنی بر «تأثیر روندها» و ماتریس ۲×۲، از نظرگاه رژیم صهیونیستی، نگاهی اندیشهورزانه به آیندۀ خاورمیانه دارد. افزون بر این، این گزارش، دربردارندۀ تجزیهوتحلیلی ساختاریافته از روندهای پایدار و بازیسازیهای احتمالی، اولویتبندی آنها و نیز توافق بر سر دو متغیری است که دو محور ماتریس تولید سناریو از آنها نشئت میگیرد.
روندهای مهم و پایدار مؤثر بر خاورمیانه عبارتاند از: کاهش وضعیت تکقطبی، رقابت منطقهای، نوسان ایدئولوژیکی، گسترش فناوریهای خطرناک، فشارهای جمعیتی، چشمانداز اجتماعی و اقتصادی، مشکلات زیستمحیطی، تغییر سریع فناوری و تغییر در رهبری رژیمهای موجود. نویسندگان این گزارش، از دو متغیر «دخالت آمریکا در خاورمیانه» و «وضعیت اقتصادی منطقه» بهدلیل تأثیر مستقیم یا ارتباطشان با روندهای متعدد مذکور، برای ترسیم آینده استفاده کردند. این گزارش چهار سناریو را مدنظر قرار داده است که در ادامه به تبیین هریک از این سناریوها میپردازیم.
مهرهبازی چندسطحی
توسعۀ سریع واکسن کووید۱۹ و تلاشهای بینالمللی برای تولید و توزیع آن، به بهبود سریع اقتصاد جهانی در امتداد تقاضای مجدد نفت و گاز منجر میشود. روسیه برای گسترش و تقویت اوپکپلاس و بهمنظور حفظ قیمت گزاف انرژی، با عربستان سعودی همکاری میکند. دولتهای تولیدکنندۀ نفت خاورمیانه از کشورهای فقیرتر منطقه حمایت مالی میکنند.
دولت آمریكا میکوشد از طریق دیپلماسی فعال با چالشهای خاورمیانه مقابله کند. یکی از اهداف کلیدی واشنگتن در خاورمیانه، محدودکردن نفوذ چین و روسیه است. آمریکا تلاش میکند برای جلوگیری از گسترش رقابت قدرتهای بزرگ در منطقه، همکاری نزدیک با ترکیه را از سر گیرد تا از این طریق، آنکارا موشکهای سطحبههوای S-400 را به مسکو بازگرداند و انتقال گاز از روسیه به ترکیه را متوقف کند. واشنگتن تسلیحات تهاجمی پیشرفته را به کشورهای شورای همکاری خلیج فارس میفروشد تا این کشورها خرید تجهیزات چینی را متوقف کرده و بازدارندگیشان در مقابل ایران را حفظ کنند.
ترکیه در ازای دورشدن از روسیه و برای تحقق هدف خود برای تبدیلشدن به قطب انرژی مدیترانهای، پذیرای کمک واشنگتن است. بهدلیل فشارهای آمریکا، بازیگرانی همچون اسرائیل، لبنان، قبرس، یونان و مصر مجبور میشوند شبکۀ خطوط لولۀ انتقال گاز به ترکیه را بهمنظور انتقال گاز به اروپا ایجاد کنند. در چارچوب این مراودات، توافقنامۀ صلح دربارۀ تقسیم قبرس و آبهای شرق مدیترانه امضا میشود.
وقتی آمریکا بشار اسد را متقاعد کند اعطای پایگاههای نظامی به روسیه را لغو کند و نیروهای ایرانی را به کشورشان بفرستد، وضعیت مسکو در منطقه بهشدت تضعیف میشود. در عوض، دمشق امتیازاتی همچون بهرسمیتشناختنشدن کنترلش بر سرزمینهای کردنشین سوریه، بازگشت به اتحادیۀ عرب و تخصیص بودجه از سوی کشورهای خلیج فارس برای انجام بازسازی سوریه را دریافت میکند. در ازای دادن تضمینهای امنیتی مبنی بر جلوگیری از شکلگیری فعالیتهای جداییطلبانه به ترکیه، این کشور برای تخلیۀ شمال غربی سوریه تحتفشار قرار میگیرد. اسرائیل طرفدار این روند است؛ اما برای پیادهسازی آن باید با پایاندادن حملات هوایی خود در سوریه موافقت کند. اگرچه در ابتدا حضور ایران در سوریه کاهش مییابد، بهتدریج در سالهای آینده، دوباره بیشتر میشود و اسرائیل برای جلوگیری از آن، قادر به مداخلۀ نظامی نخواهد بود.
با مرگ ملک سلمان در سال 2021، کودتایی در عربستان سعودی شکل میگیرد که در آن، محمد بنسلمان ولیعهد ترور میشود و ایرانیان از این فرصت استفاده میکنند تا اعتراضات گستردهای را در منطقۀ شرقی کشور که شیعهنشین هستند، به راه بیندازند. با این حال، طرفداران محمد بن سلمان در جنگ قدرت پیروز میشوند و برادر کوچکتر او، خالد بن سلمان معاون وزیر دفاع، تاج و تخت پادشاهی را به دست میگیرد.
پادشاه خالد که بهتازگی تاجگذاری کرده است، با کاهش درگیری منطقهای و تمرکزبخشیدن به بخش عمدهای از منابع خود به نوسازی داخلی، سعی میکند اولویتهای پادشاهیاش را تغییر دهد. همچنین، تغییر رهبری، امکان ایجاد آتشبس گسترده در یمن و در نهایت خروج عربستان از این منازعۀ پرهزینه را فراهم میکند. هنگامی که عربستان و امارات با اصرار آمریکا، گامهای اساسی را برای تقویت روابط اقتصادی و سیاسی با قطر بردارند و در عوض، دوحه نیز روابطش را با اردوگاه اسلامگرایان منطقهای بهرهبری ترکیه قطع کند، تنشهای موجود در شورای همکاری خلیج فارس کاهش مییابد. پس از آن، پادشاه عمان بین عربستان و ایران واسطهگری میکند. بهعنوان بخشی از این روند، ایران ادغام کامل شبهنظامیان شیعه در نیروهای مسلح عراق را میپذیرد؛ هرچند تهران اهرمهای نفوذ غیرمستقیم قابلتوجهی را در این کشور حفظ میکند.
رونق نسبی در منطقه که ناشی از ادامهیافتن قیمتهای گزاف نفت است، باعث میشود مصر، عربستان و امارات بهسمت سرمایهگذاری در فناوری پیشرفته سوق یابند. دولت آمریكا همچنان بهطور علنی دربارۀ آرمانهای حقوق بشر و دموكراسی صحبت میکند؛ اما در عمل، حداقل فشار را بر حاكمان عرب برای اتخاذ این اصول اعمال میکند.
اصلاحطلبان ایران پس از آنکه پیروزی قاطعی را در انتخابات پارلمانی سال 2024 به دست آوردند، روند امضای توافقنامۀ هستهای جدید و جامعتر را در سال بعد تسهیل میکنند. در توافق جدید، ایران باید از تمام تواناییهای غنیسازی بهطور نامحدود دست بردارد و بُرد موشکهای خود را تا 500 کیلومتر کاهش دهد. این امتیازات در ازای گسترش برنامۀ هستهای غیرنظامی ایران و لغو کلیۀ تحریمها اعطا میشود.
مشارکت اسرائیل در مبارزات بین فلسطینیها، احساسات منفی جهان عرب و بهطور خاص عربستان را در قبال اسرائیل برمیانگیزد. عربستان سعی میکند با حمایت از فلسطینیان در برابر اسرائیل و تحتفشار قرار دادن کشورهای خلیج فارس برای کاهش نمایش عادیسازی روابطشان با اسرائیل، از مخالفان داخلی دلجویی کند. تا سال 2025، دحلان به آمریكا و امارات فشار وارد میکند تا اسرائیل را به تحقق توافق صلح وادار نماید. هنگامی که مذاکرات تضعیف شوند، شاهد تشدید جنگ بین اسرائیل و فلسطینیها خواهیم بود که این امر به قطع روابط دیپلماتیک بین اسرائیل و کشورهای عربی، از جمله مصر و اردن منجر میشود.
در طول سالهای 202۶ و 202۷، ترکیه و کشورهای حاشیۀ خلیج فارس، بهدلیل تداوم مداخلات ایران در منطقه، اقداماتی را برای تضعیف موفقیت توافق هستهای جدید انجام میدهند. در این زمان، ایران بهسمت روسیه و چین گرایش مییابد. در سال 2028، اصلاحطلبان در انتخابات ایران شکست میخوردند؛ زیرا تلاشهای دیپلماتیک آنها نتوانسته است وضعیت اقتصادی کشور را بهطور قابلتوجهی بهبود بخشد. در سال 2030، ایران اعلام میکند کارشکنیهای غرب و فشارهای بیامان آن، راهی جزء تولید سلاح هستهای برای تهران باقی نگذاشته است.
این سناریو نشان میدهد که دخالت شدید آمریکا در منطقه بهتنهایی نمیتواند تضمینکنندۀ حفاظت از منافع امنیتی اسرائیل باشد. علاوه بر این، ثبات داخلی بیشتر میتواند بازیگران اصلی خاورمیانه را در مواجهه با اسرائیل جسورتر کند. همچنین، دولت اسد وضعیت منطقهای روسیه را تا حد زیادی حفظ میکند. در نهایت، دستاوردهای مذاکرات، مانند توافق آبراهام یا «معاملۀ بهتر» با ایران که بهسختی به دست آمده است، ممکن است بهدلیل پیچیدگی و مشکلات امنیتی منطقه، بهسرعت از بین برود.
فشار مضاعف
واشنگتن حضور نظامی خود در منطقه را کمی کاهش میدهد؛ اما همچنان نیروهای قابلتوجهی را در خلیج فارس و بهمیزان کمتر در عراق و سوریه حفظ میکند. بهموازات آن، آمریکا بازیگران منطقه را تشویق میکند چالشهای امنیتی خود را حل کنند. اهداف كلیدی آمریكا در خاورمیانه جلوگیری از پرشدن خلأهای قدرت توسط روسیه یا چین و اطمینان از سرریزنشدن مشكلات منطقهای است. همچنین، واشنگتن شدیداً از متحدانش در خاورمیانه میخواهد بهسوی دموکراتیکشدن حرکت کنند.
بهدلیل ناتوانی در پایاندادن به بحران کووید۱۹، بهبود اقتصاد جهانی با تأخیر صورت میگیرد. وضعیت اقتصادی در اوایل سال 2023 بهآرامی بهبود مییابد و انتظار میرود قیمتهای انرژی در آیندۀ قابلپیشبینی کمتر از سطح 2019 باشد.
کاهش درآمد انرژی، کشورهای خلیج فارس را مجبور میکند حمایت اقتصادی خود را از کشورهای فقیرتر عربی، بهویژه مصر کاهش دهند؛ در نتیجه، چندین پروژۀ بزرگ عبدالفتاح السیسی لغو میشود و ارتباط مصر با عربستان، امارات و بحرین از بین میرود. چین و روسیه برای افزایش پشتیبانی خود از مصر با روشهای مختلف وارد عمل میشوند که نمونۀ آن را میتوان عرضۀ واکسن کووید۱۹ بهصورت رایگان یا با شرایط مطلوب، جایگزینکردن امارات بهعنوان تأمینکنندۀ اصلی پروژههای زیرساختی و نیز کمک به السیسی برای تقویت قابلیت سرکوب دیجیتال دانست. روسیه از طریق سرویسهای امنیتی و پیمانکاران نظامی خود در لیبی و سایر مناطق مورد نظر، با مصر همکاری میکند. چین توافقنامهای را با خلیفهحفتر برای بهرهبرداری از بندر بنغازی امضا خواهد کرد. روسیه ساخت پایگاههای دریایی و هوایی را در سودان به پایان میرساند و ناوگان دریایی سرخ را بهتدریج توسعه میدهد.
واشنگتن از طریق کاهش همکاریهای امنیتی و مسدودکردن کمکهای نظامی تلاش میکند قاهره را برای کاهش روابط با قدرتهای بزرگ رقیب تحتفشار قرار دهد. افزایش نفوذ روسیه و چین در مصر، اسرائیل را وادار میکند هماهنگیاش با آنها در موضوعات اصلی امنیت ملی مانند غزه و دریای سرخ را بهطور محدود حفظ کند.
بیثباتی اقتصادی ناشی از ارزانبودن قیمت نفت به ناآرامی عمومی و سرکوب شدید مخالفان در سراسر منطقه، بهویژه در الجزایر، مصر و عراق منجر میشود. خدمات دولت بهدلیل کسری بودجه و افزایش جمعیت، بیشتر کاهش مییابد. قاهره با کمبود آب و بهدنبال آن با کمبود مواد غذایی روبهرو میشود و در نتیجه، قیمت مواد غذایی اساسی در کشورهای مجاور افزایش مییابد. گروههای تروریستی رادیکال اسلامی با بهرهگیری از درگیریهای طولانیمدت در لیبی، یمن، سوریه و عراق، حضور خودشان را حفظ میکنند. لبنان درگیر جنگ داخلی میشود که این جنگ با دخالتهای خارجی تشدید میشود.
اقلیت شیعه در کشورهای حاشیۀ خلیج فارس با تبلیغات ایران تحریک میشوند و حوثیهای یمن نیز با انجام حملات مکرر، زیرساختهای کشورهای حوزۀ خلیج فارس را با موشکها و پهپادهای پیشرفته هدف قرار میدهند. با وجود فعالیتهای تحریکآمیز ایران در حوزۀ متعارف، ایران جاهطلبیهای هستهای خود را موقتاً متوقف میکند تا از حملۀ ناخواستۀ هوایی آمریکا یا اسرائیل جلوگیری کند.
آمریكا بهدلیل نگرانی از اینكه مبادا در باتلاق دیگری گرفتار شود، از مقابلۀ مستقیم با ایران خودداری میکند. سرکوب فزایندۀ اقلیتها و جمعیتهای مخالف توسط پادشاهیهای حوزۀ خلیج فارس، یکی از موضوعات اصلی اختلافات بین واشنگتن و متحدان عرب آن است.
در بین سالهای 2020 و 2030، آمریکا فشارهای متناوب و شدیدی را بر اسرائیل وارد میکند تا این رژیم به پیشنهاد صلح جدید در مسئلۀ درگیری اسرائیل و فلسطین پاسخ مثبت دهد و اورشلیم ملزم شود امتیاز قابلتوجهی را اعطا کند. پیشنهاد صلح واشنگتن برای بهبود روابط این کشور با جهان عرب و مسلمان است؛ اما بهدلیل طفرهرفتن اسرائیل و فلسطین، چندان مهم نیست.
اجماع دو حزب آمریکا دربارۀ اسرائیل همچنان رو به زوال است. واشنگتن از اسرائیل میخواهد روابط تجاری و امنیتی خود با چین و روسیه را قطع کند و همین درخواست، اصطکاک زیادی در روابط آمریکا و اسرائیل ایجاد میکند.
نیروهای آمریکا در عراق، سوریه و خلیج فارس بهمنظور کاستن از نفوذ ایران، چین و روسیه باقی خواهند ماند. عراق و سوریه همچنان عرصۀ درگیری کمشدت اسرائیل و آمریکا از یک طرف و نیروهای مورد حمایت ایران از سوی دیگر هستند. پیامد این برخوردها وقوع بحرانهای مکرر است.
این سناریو نشان میدهد رقابت قدرتهای بزرگ بهعنوان منشور اصلی سیاست آمریکا در منطقه میتواند اتحادهای سنّتی را بیثبات نماید. همچنین، این سناریو نشان میدهد تضعیف اتحاد آمریکا و اسرائیل و ظهور ساختار امنیتی جدید منطقهای میتواند به چالشهای امنیتی بیشتر برای اسرائیل منجر شود.
برابرسازی مکزیکی
آمریکا از بازیابی سریع اقتصاد جهانی در بحران کووید۱۹، برای افزایش فشار بر چین و نیز کاهش تعهدات در اروپا، خاورمیانه و آفریقا استفاده میکند. قیمتهای انرژی به سطح پیش از کووید۱۹ میرسند؛ اما انتظار میرود در دهۀ آینده، بهدلیل کاهش عمدۀ تقاضا بهسبب پیشرفتهای حوزۀ انرژی تجدیدپذیر، کاهش یابند.
نیروهای آمریکایی از عراق، سوریه و افغانستان خارج میشوند و حضور آنها در خلیج فارس کاهش مییابد. این مراحل با شورش مردمی در ایران و شکلگیری دولت ناسیونالیست سکولار تسهیل میشود. با این حال، بهزودی آشکار میشود که دولت جدید، جاهطلبیهای هژمونیک دولت قبلی را حفظ میکند.
اختلاف ایرانیعربی در منطقه، ملیگرایی اعراب و تلاششان برای افزایش همکاریهای اقتصادی و سیاسی و نظامی بین کشورهای عربی را احیا میکند. سعودیها و مصریها بلوک کشورهای ضدّ ایرانی را ایجاد میکنند. دولت اسد در سوریه در ازای تلاش برای کاهش نفوذ و فعالیتهای ایران در خاک خود، مجدداً به عضویت اتحادیۀ عرب درمیآید. ایران نیز همکاریهای خود را با جداییطلبان کُرد در عراق و سوریه افزایش میدهد تا اهرمهای خود را گسترش دهد. ترکیه سعی میکند با منحرفکردن آب رودخانۀ ارس، ایران را در استانهای شرقیاش با کمبود آب روبهرو کند.
مسکو تغییرات در تهران را فرصت میداند و میتواند هدفش را برای ایجاد کارتل گاز طبیعی در میان چهار تأمینکنندۀ برتر جهان، یعنی روسیه، ایران، قطر و ترکمنستان محقق کند. این اقدام به افزایش تنشها بین روسیه و ترکیه و نیز افزایش حمایت آمریکا از آنکارا بهعنوان وزنهای برای مقابله با نفوذ روسیه در خاورمیانه منجر میشود. علاوه بر این، چین به کارتل جدید، نگاهی خصمانه دارد؛ زیرا این کارتل، هزینههای اضافی بر واردات انرژی چین تحمیل میکند و نفوذ این کشور را در آسیای میانه محدود مینماید. چین از مصر حمایت میکند؛ چراکه آن را وسیلهای برای كاهش نفوذ روسیه در این كشور و در آفریقا میداند.
اختلافات زیاد بین قدرتهای بزرگ مانع تواناییشان در جلوگیری از بروز درگیریهای منطقهای میشود. جنگ مصر، سودان و اریتره علیه اتیوپی و سودان جنوبی بر سر دسترسی به منابع آب آغاز میشود. پس از چندین ماه درگیری شدید، روند آشتی تحت نظارت اتحادیۀ آفریقا، روسیه و چین شکل میگیرد. آمریکا و اروپا درگیر این روند نیستند.
خشونتهای متناوب شبهنظامیان شیعه در عراق به خلیج فارس سرایت میکند و در نتیجۀ آن، حملاتی به زیرساختهای مهم، از جمله ایستگاههای پمپاژ نفت، پالایشگاهها و خطوط لوله انجام میشود. با وجود این، با اشباع تولید و کاهش تقاضا، قیمتها افزایش پیدا نمیکنند و در سطح سال 2019 باقی میمانند.
در سال 2027، مصر آزمایشی هستهای در صحرای شرقی انجام میدهد. قاهره اعلام میکند مصر اولین کشور عربی است که به توانایی تسلیحات هستهای دست یافته و این کار را بهدلیل نیاز فزاینده به خوداتکایی برای جلوگیری از تجاوز ایران و اطمینان از دسترسی مداوم به منابع مهم آب در پرتوِ تنش با سودان و اتیوپی انجام داده است.
در این سناریو، کاهش فشار آمریكا بر ایران، احتمال تغییر رژیم را از بین نمیبرد؛ اما اگر این كار، پیشرفت چشمگیری در شرایط زندگی ایرانیان نداشته باشد، دولت جدید نمیتواند وارد مدار غرب شود. در همان زمان، کشور بعدی در خاورمیانه برای دستیابی به سلاح هستهای لزوماً ایران نیست و ممکن است در مدتزمانی کوتاه، چندین قدرت هستهای بهصورت موازی ظاهر شوند. رشد جاهطلبیهای ترکیه و ایران ممکن است ملیگرایی اعراب را بهعنوان هدفی سیاسی یا ایدهای واحد در منطقه احیا کند. با کاهش نفوذ و حضور آمریکا، خاورمیانه میتواند به عرصهای برای رقابت استراتژیک بین روسیه و چین تبدیل شود.
زدوخورد همگانی
بحران اقتصاد جهانی مدتها پس از کاهش بحران کووید۱۹ ادامه مییابد؛ بنابراین قیمتهای انرژی همچنان در رکود باقی میماند و اقتصاد خاورمیانه از جمله کشورهای ثروتمند خلیج فارس بهشدت آسیب میبیند. این امر به کاهش توجه قدرتهای بزرگ به منطقه منجر میشود. با این حال، آمریکا و اروپا همچنان بر اهمیت جهانی حقوق بشر و دموکراسی تأکید میکنند. این بازیگران، رژیمهای عربی را در سراسر منطقه تحتفشار قرار میدهند تا آنها را رعایت کنند و در صورت عدم انجام، این کشورها را به تحریم تهدید میکنند.
مدیریت ناکارآمد رژیمهای خاورمیانه در بحران کووید۱۹ که همراه با وخیمترشدن مشکلات اقتصادی ساختاری بوده است، به افزایش احساس ناامیدی در میان جمعیتها منجر میشود. گروههای رادیکال اسلامی نیز بهعنوان گزینههای ضد رژیم در نظر گرفته میشوند.
بالاآمدن سطح آب دریا همراه با زمینلرزه در مدیترانه در سال 2025، باعث ایجاد سونامی میشود که شهر اسکندریه را بهشدت تحتتأثیر قرار میدهد و هزاران نفر را به کام مرگ میکشاند و یک میلیون نفر را بیخانمان میکند. انتقاد گستردۀ مردم از دولت مصر باعث میشود ارتش، برکناری السیسی را اعلام کند و دورۀ طولانی ناآرامیهای سیاسی در سراسر کشور آغاز شود.
اسرائیل از ضعف نسبی مصر و کشورهای حوزۀ خلیج فارس استفاده میکند تا همکاری با آنها را گسترش دهد. تقاضای این کشورهای عربی برای سرمایهگذاری مشترک با اسرائیل در زمینۀ فناوری مربوط به نمکزدایی و کشاورزی، افزایش چشمگیری مییابد.
خشکسالی شدید در ایران به شکلگیری موجی از اعتراضات میانجامد که این کشور را مجبور میکند اقدامات ویژهای را برای درهمشکستن مخالفان انجام دهد. علاوه بر این، اسرائیل بحرانهای اجتماعی و اقتصادی در لبنان را فرصتی برای اقدام نظامی برای تخریب توان نظامی حزبالله و پروژۀ هستهای ایران میداند. اسرائیل سایتهای هستهای ایران را در نطنز، اصفهان و فردو از بین میبرد. تهران با حملۀ موشکی نمادین به خاک اسرائیل پاسخ میدهد و جنگ سهروزه بین اسرائیل و حزبالله آغاز میشود. ایران درصدد است برنامۀ هستهای خود را در سایتهای زیرزمینی که بسیار مستحکم شدهاند، بازسازی کند و بهسرعت، تواناییهای حزبالله را با تهیۀ انبارهایی از تسلیحات دقیق تقویت نماید.
پس از تثبیت اوضاع در تهران و خاتمهبخشیدن به ناآرامیهای داخلی، دولت ایران سیاست افزایش حمایت از شبهنظامیان در عراق و شروع کارزارهای پنهانی را برای ایجاد بیثباتی در پادشاهیهای حوزۀ خلیج فارس در پیش میگیرد. نابسامانیهای اقتصادی در اردن به سرنگونی حاکم هاشمی توسط نیروهای اسلامگرا منجر میشود و این امر افزایش تنش با اسرائیل و در نهایت لغو توافقنامۀ صلح 1994 را به دنبال دارد. نفوذ اردن، اسرائیل را به ساخت حصار گستردهای برای محافظت از مرز شرقی خود ملزم میکند.
پس از جنگ با حزبالله و تغییر رژیم در اردن، رادیکالیسم اسلامی، خودش را در کرانۀ باختری نشان میدهد و این امر اسرائیل را به اشغال مجدد آن سرزمین و تجزیۀ تشکیلات خودگردان وامیدارد. همچنین، اسرائیل قادر است با حماس در غزه موقتاً توافق کند و این امر شامل سرمایهگذاری برای توسعۀ غزه با پشتیبانی محور قطر و ترکیه است. تداوم قیمت کم انرژی باعث میشود پروژۀ انتقال گاز از اسرائیل به اروپا از لحاظ اقتصادی، دیگر مقرونبهصرفه نباشد و دولت اسرائیل تصمیم میگیرد این گاز را به مصارف داخلی برساند یا آن را در غزه بفروشد.
این سناریو نشان میدهد خلأ قدرت بزرگ و در نتیجه، زوال نظم منطقهای میتواند فرصتهایی برای اسرائیل در پی داشته باشد تا تهدیدات نظامی قابلتوجه را با هزینۀ کمتری کاهش دهد. با وجود این، عدم انجام اقدامات سیاسی برای تحکیم این دستاوردها میتواند در کوتاهمدت، خطر قابلتوجهی را ایجاد کند و تهدیدات مهمی که ممکن است تغییرات آبوهوایی را از اوایل دهۀ آینده برای کشورهای منطقه ایجاد کند، برجسته مینماید.
توجه: مسئولیت صحت و سقم مطالب موجود در یادداشتها، مقالات، مصاحبهها و ترجمههای منتشرشده در سایت بهعهدۀ نویسنده یا مترجم است و انتشار آنها الزاماً بهمعنای تأیید مطلب یا بیانگر دیدگاههای مؤسسه نیست.