سیاست ریال و هنر نفوذ در واشنگتن ترامپ
منبع: استیون کوک/ فارن پالسی
ترجمه موسسه آیندهپژوهی جهان اسلام
متحدان عربی امریکا همواره میخواستند دسترسی مستقیم به سیاست خارجی ایالات متحده را بخرند و بالاخره فروشنده آن را یافتند. تقریبا 20 سال پیش وقتی که دانشجوی تحصیلات تکمیلی در قاهره بودم، مقالهای در نشریهای در واشنگتن به نام «میدلایست اینسایت» منتشر کردم. این مجله به خاطر مهارت در انجام مصاحبههای ارزشمند با افراد مهم شهرت داشت. (در همان نسخهای که در آن مطلب من با عنوان «نسل بعدی مصر» منتشر شد، مصاحبهای با جمال مبارک- پسر رئیس جمهور طولانی مدت- تازه به عنوان جانشین او در حال قدرتگیری بود). بعد از چند سال، میدل ایست اینسایت منتشر نشد.
از آن زمان درباره میدل ایست اینسایت فکر نکرده بودم تا وقتی اخیرا نام «جرج نادر»، که زمانی ناشر این نشریه بود، به عنوان مرد بینالمللی مرموز در مرکز تلاشها برای نفوذ پنهانی بر نتیجه انتخابات ریاست جمهوری گذشته امریکا در صدر اخبار قرار گرفت. به نظر میرسد که در طول دو دهه مردی که مجله کوچک و احتمالا غیر سودآور اما پرنفوذی را اداره میکرد، به رابطی میان ولیعهد محمد بن زاید و ولیعهد محمد بن سلمان با نزدیکترین حلقه داخلی دونالد ترامپ هم بعد و هم قبل از انتخاب ترامپ به عنوان رئیس جمهور تبدیل شده – که برای تحقیقات بازپرس ویژه رابرت مولر بسیار حائز اهمیت است.
داستان نادر مثال دیگری از رفتار غیر اخلاقی، حرص و آز، و سوءاستفاده از نفوذ است که در واشنگتن عصر ترامپ عادی به نظر میرسد. اما این امر همچنین رویکردی درباره یک مشکل غیر عادی و بیسابقه را عرضه میکند: تصمیم برخی از نزدیکترین متحدان امریکا در خاورمیانه برای اینکه با انگیزه مشترک با گروهی از افراد غیر قابل اعتماد از منابع مالی خود در جهت اعمال نفوذ بر سیاست خارجی امریکا استفاده کنند. این مشکلی است (که به روشی که به صورت عمومی درک نشده اما) به «جرد کوشنر»، داماد و مشاور ارشد ترامپ، و موبایل او برمیگردد.
از نظر رهبران عربستان، امارات متحده عربی، اسرائیل (برای داستان جرج نادر طرف اسرائیلی وجود دارد اما هنوز کاملا روشن نشده) و مصر کاملا این دلیل منطقی بود که از ریاست جمهوری ترامپ حمایت نمایند و تلاش کنند که بر رویکرد وی نسبت به خاورمیانه تاثیر بگذارند: آنها به سیاست خاورمیانهای رئیس جمهور سابق باراک اوباما علاقهای نداشتند. و در حالیکه احتمالا درک کرده بودند که هیلاری کلینتون- نامزد انتخابات ریاست جمهوری- نسبت به رئیس جمهوری که به عنوان وزیر امور خارجهاش خدمت کرد، جنگطلبتر است اما سعودیها، اماراتیها، و اسرائیلیها نگران بودند که او به توافق هستهای و بنابراین سیاست اوباما در قبال ایران پایبند بماند.
آنها همچنین بر این باور بودند که کلینتون نسبت به اسلامگرایان نرمش خواهد داشت. در مصر این باور مسلم است که کلینتون امکان قدرتگیری اخوانالمسلمین و محمد مرسی در سال 2011 و 2012 را فراهم کرد. برای کشورهای خلیج فارس، مصر عمق استراتژیک است و «از دست دادن» آن به اخوان المسلمین یک شکست ژئوپولتیکی بزرگ بود. اسرائیلیها به دلایل روشنی، عمیقا درباره تجمع قدرت سیاسی اسلامگرایی در کنار خود نگران بودند و از دولت اوباما به خاطر رها کردن حسنی مبارک، و در نتیجه به خطر انداختن امنیت اسرائیل، انتقاد کردند.
متحدان واشنگتن با ترامپ، نامزد و رئیس جمهوری یافتند که به توافق هستهای ایران به عنوان «بدترین توافق» اشاره میکرد و او را با افرادی که تفاوتی میان القاعده و اخوانالمسلمین قائل نیستند یا حتی کاملا اسلامهراس هستند و مستقیما اعلام کردند ایالات متحده از دوستانش در جنگ علیه تروریسم حمایت میکند، احاطه نمودند.
قطعا حتی اگر یک رئیس جمهور امریکا دیدگاه مشترکی با نگاه خاص متحدانش نسبت به جهان داشته باشد هم دیپلماسی متوقف نمیشود. کار سفیران، وزرای خارجه، و دیگر نمایندگان دولتهای خارجی این است که ایالات متحده را در طرف خود نگه دارند. به صورت سنتی این کار از طریق بحثهای رسمی با مقامات امریکا در وزارت خارجه، شورای امنیت ملی، و وزارت دفاع؛ جلسات با اعضای کنگره؛ نگارش یادداشتهای کوتاه در رسانههای پر نفوذ؛ و کانالهای غیر رسمی نفوذ به ویژه در حلقههای اجتماعی شام در واشنگتن، مهمانیهای سفارتها، مراسمهای ملی و شبیه به آنان صورت میگیرد. بدون تردید بسیاری از این اتفاقات در یک سال و نیم اول دولت ترامپ رخ داده است. اما همانطور که ما میدانیم، تلاش موازی برای اعمال نفوذ بر سیاست خارجی امریکا صورت گرفت و جرج نادر در مرکز آن بود.
به گزارش نیویورک تایمز، نادر و الویت برویدی، با دولتهای امارات متحده و عربستان سعودی طرحی را بر پا کردند که در آن برویدی از روابط گسترده خود در واشنگتن، بویژه در کاخ سفید، استفاده کند تا سیاست امریکا نسبت به قطر (که عربستان و امارات آن را به حمایت از اخوان المسلمین، تامین مالی افراطگرایی و روابط دوستانه با ایران متهم میکنند) را شکل دهد. ظاهرا اماراتیها با این سازوکار موافقت کردند. آشکارا اعمال فشار به امیر قطر، اولویت اصلی ولیعهدهای سعودی و ابوظبی است که بدون تردید به خاطر استفاده از هر روش و منبع در اختیار برای پیشبرد منافع کشورشان عذرخواهی نمیکنند. با این حال بهانه دولت ترامپ چیست؟
نوع سوءاستفاده از نفوذی که نادر و برویدی درگیر آن بودند به جرد کوشنر برمیگردد. او در 8 نوامبر 2016 (اگر قبل از آن هم نبوده باشد) شماره تلفن خود را بدون توجه به نتایج احتمالی آن و بدون اینکه بداند چه کسی واقعا قدرتمند است و چه کسی نیست، به همه در واشنگتن داد. بدون تردید افراد مهم در برخی کشورها، شماره موبایل اعضای ارشد دولت ترامپ علاوه بر آدرس ایمیل آنها را داشتند اما یک تفاوت کیفی در روشی که کوشنر عمل میکرد وجود دارد. او در را به روی فرهنگ ترامپی باز کرد که در آن هیچ فرایند و ارزیابیای نیست، و هر کسی میتواند دارایی باشد، و وفادارای بعد از پول، دومین کیفیت خوب محسوب میشود، و همیشه راهی برای انجام امور وجود دارد و مهم نیست چه راهی.
دنیای ترامپ به همان شکلی متحدان اصلی واشنگتن در خاورمیانه عمل نمیکند اما خطوط موازی وجود دارد که داستانی مثل مسئله جرج نادر را میسر میکند. تمایل ترامپ به اجتناب ورزیدن از فرایندهای رسمی حکومتی با راه قدرت غیر رسمی و هنجارهای نانوشته همراه شده است و رفتارهای گذشته به حکمرانی و سیاست در حوزههای متفاوت و متنوعی مثل عربستان، امارات، مصر و اسرائیل شکل میدهد.
این نوع نهادهای غیر رسمی در واشنگتن هم وجود دارد؛ کارهای بسیاری در طول سالها به خاطر شبکه «پسران پیر هاروارد» انجام شده یا چون همیشه انجام میشده، صورت گرفته است. اما شبکه غیر رسمی عموما حوزه سیاست خارجی را، که همواره درگیر فرایند گسترده (و خسته کننده) بین اداری بوده، هدایت نمیکرده است. تمایل کوشنر به دادن شماره خود نشان داد که تیم ترامپ آماده انجام کارهایی است که به صورت قابل توجهی با دولتهای قبلی متفاوت است و افرادی نظیر نادر و برویدی موافقت او را با این کار گرفتند. نتیجه قرارداد 650 میلیون دلاری شرکت امنیتی برویدی بود، بعد از آنکه زیر گوش رئیس جمهور و دیگران درباره عدم وفاداری رهبری قطر خواند.
از نقطه نظر پایتختهای خاورمیانهای، وزرای خارجه و مشاور امنیت ملی در واشنگتن ترامپ زائد و اضافی هستند. بنابراین میتوانید از طریق کوشنر عمل کنید یا کار را از طریق «سیاست ریالی» تکمیل کنید. تجارت نفوذ، مدتهای طولانی است که در واشنگتن صورت میگیرد. میزان پولی که دولتهای خارجی بر لابیگری واشنگتن هزینه میکنند، سرسام آور است اما طرح نادر-برویدی تلاشی برای فروختن سیاست خارجی امریکا بود- که مولر به زودی به همه یادآوری میکند تا مبادا کسی در چرخه ترامپ فراموش کند، که این فرایند متفاوت از فروختن املاک است.