رویکرد تندگرایانه بوکوحرام و پیامدهای آن | کورورش فخر طاولی / کارشناس مسائل آفریقا

در گفتگوی موسسه آینده پژوهی جهان اسلام با کارشناس مسائل آفریقا مطرح شد:

بوکوحرام یک فرقه با ادعاهای اسلامی است که ویژگیهایی مانند پرستش رهبر گروه،  فقدان تساهل مذهبی و همین طور ضدیت با دیگر مسلمانان دارد.

رویکرد تندگرایانه بوکوحرام و پیامدهای آن

بوکوحرام گروهی با ایده¬ها و گرایش¬های افراطی در بخش مسلمان نشین کشور نیجریه است. در سال¬های گذشته این گروه همواره با رویکردهای تندروانه خود به گونه¬ای گسترده¬ در سطح رسانه¬های جهانی حضور داشته¬اند. به همین منظور در گفتگویی با جناب آقای کورورش فخر طاولی کارشناس مسائل آفریقا درباره رویکرد تندگرایانه بوکوحرام و پیامدهای آن به گفتگو نشسته ایم:

آیا می¬توان جریان بوکوحرام را یک جنبش اسلامی دانست؟

قطعا نه. در این امر تردیدی نیست. بیشتر می¬توان بوکوحرام را یک فرقه با ادعاهای اسلامی دانست. این گروه ویژگی¬هایی مانند پرستش رهبر گروه،  فقدان تساهل مذهبی و همین طور ضدیت با دیگر مسلمانان دارد. در عین حال با اقداماتی که انجام داده است، نشان داده تا چه اندازه ضداسلام و مسلمانان است. نیجریه به عنوان خاستگاه بوکوحرام کشوری است با حدود ۱۷۰  میلیون نفر جمعیت که اکثریت قاطعشان مسلمان هستند. بیش از ۹۰ حزب و گروه اسلامی در نیجریه وجود دارد و هیچ کدام از این گروه¬ها، بوکوحرام را به رسمیت نمی¬شناسند و حتی کاملا مخالف آن هستند. بوکوحرام هیچ گونه خاستگاه اجتماعی و عقیدتی قابل توجهی در کشور نیجریه با آن جمعیت و اکثریت مسلمان ندارد.

بوکوحرام بر چه بنیادهای ایدئولوژیکی و عقیدتی استوار است؟

اولا بوکوحرام در اوایل دهه ی ۲۰۰۰ و ۲۰۰۱ اعلام وجود کرد. محمد یوسف این گروه را که در آغاز “جماعه اهل السنه للدعوه و الجهاد” نام داشت بنیان نهاد که حدود سال ۲۰۰۹ در شرایطی مشکوک کشته شد. اکنون فردی به نام ابوبکر شیکو یا شیخو رهبر و رئیس این گروه است. ترجمه¬ی بوکوحرام در زبان محلی هوسا عبارت است از “تحصیلات به شکل غربی حرام است” که مخالفت با  شبکه تحصیل مدرن است. اگر بخواهیم این گروه را از لحاظ عقیدتی ارزیابی کنیم، کما اینکه خودشان هم اعلام کرده¬اند، بسیار به طالبان گذشته و امروز نزدیک هستند. از نظر مبارزاتی هم  در سال¬های اخیر از القاعده اعلام وفاداری و پیروی کرده¬اند. این¬ها در حقیقت با هرگونه مظاهر مدرن آموزش، تحصیلات و ……. مخالف هستند و آموزش و فرهنگ را قبول ندارند. این جوهره¬ی اصلی بوکوحرام هست. در سال های اخیر با توجه به دخالت های منطقه ای و فرامنطقه ای و شرایطی که از نظر نزدیکی با القاعده برای بوکوحرام اتفاق افتاد، سمت و سوهای افراط گرایانه ی بیشتری پیدا کردند و از جوهره ی اولیه هم تا اندازه ی زیادی دور شدند.

اگر بخواهیم به رویکرد بوکوحرام در سال های گذشته نگاه کنیم، چه عواملی موجب رشد بوکوحرام شد؟

چند عامل وجود دارد. عامل اول قطعا بحث فقر و جهل مطلق در بیشتر کشورهای آفریقایی  و خود نیجریه است. نیجریه با جمعیت عظیمی که دارد بیش از ۷۰ تا ۷۵ درصد مردم آن زیر خط فقر با تعریف روزی یک دلار در روز زندگی می کنند. مخصوصا شمال نیجریه که جمعیت انبوهی از مسلمان در آن جا حضور دارند، فقیرتر هستند. نیجریه یک کشور ثروتمند است و در سال ۲۰۱۳ اولین اقتصاد آفریقا شد و بعد از چند سال حتی از آفریقای جنوبی پیشی گرفت. قدرتمندی اقتصادی نیجریه به خاطر نفت است. و نفت عموما در جنوب نیجریه است، بنابراین شمال نیجریه فقر وجهل مضاعفی دارد. در چنین شرایطی طبیعی است که گروه هایی با شعارهای جذاب، جوان ها را گول بزنند، و آن ها را جذب کنند. جوانان نیجریه با توجه به محرومیت ها از این جهت که می توانند در قالب گروهی ظاهر شوند و  به نوعی در تقابل با حاکمیت قرار بگیرند و به آن ها ضربه بزنند، جذب این گروه یا گروه های تندرو دیگر می شوند تا آن حس و عقیده ی مبارزه جویی را نسبت به حاکمیت نشان دهند. علت بعدی بحث فراگیری گروه های جهادی در اقصی نقاط آفریقا است. بعضی از اتفاقاتی  که در افغانستان و عراق  در سال های اخیر افتاد، موجب شد تا اندازه ی زیادی بخشی از گروه های جهادی به سوریه بروند و برخی دیگر هم به قسمت های شمال آفریقا و آفریقای سیاه و بخش هایی مثل صحراهای آفریقا که امکان فعالیت برایشان بیشتر است، رفته اند. در سال های اخیر با تجمع این گروه ها و مخصوصا به واسطه تحولاتی مانند جنگ لیبی و مداخله نظامی فرانسه در شمال مالی، این گروه های تندرو هم پراکندگی بیشتری پیدا کردند و هم اینکه به لطف سلاح ها و مهمات خارج شده از لیبی مجهز تر نیز شدند. درآمد زایی های ناشی از گروگان گیری که هر بار به چند میلیون دلار یا یورو بالغ می شود نیز باعث شد هم این گروه ها قوی تر بشوند و هم انگیزه برخی برای پیوستن به این گروه ها شود.

اگر بخواهیم جایگاه همگرایی و وحدت را در اندیشه  بوکوحرام بررسی کنیم، این همگرایی و وحدت بین مسلمانان چه جایگاهی در اندیشه ی آنان دارد؟

 آن ها در زمینه وحدت هیچ عقیده ی خاصی ندارند. آن ها یک ترجمان و قرائت کاملا تندروانه ای از اسلام مطرح می کنند. با توجه به قواعد و شواهدی که اخیرا مطرح شده، ایده ای حتی برای اجرای آن قرائت افراط گرایانه نیز ندارند. اخیراً بعد از قضیه ربودن دختران شیخ زاک زاکی رهبر شیعیان نیجریه که رهبری حدود ۷ میلیون شیعه را در نیجریه به عهده دارد، در یک سخنرانی رسماً بیان کرد که رهبر بوکوحرام در یک پادگانی تحت الحفظ ارتش نیجریه است. یعنی قرائن و شواهدی وجود دارد که برخی نیروهای امنیتی سابق نیجریه با ارتباطات و طراحی هایی که از خارج و مخصوصا سازمان های اطلاعاتی مثل سیا داشته اند، بوکوحرام را ایجاد کرده اند یا دست کم پس از به وجود آمدن اش به آن خط و جهت دادند تا در قالب  یک برنامه درازمدت به دنبال ضربه زدن به چهره اسلام در آفریقا و نیجریه باشد که خود می تواند زمینه ساز مداخله های نظامی بعدی باشد. در وزارت خارجه امریکا از سال ها قبل طرحی برای تجزیه نیجریه وجود دارد که نیجریه شامل شمال مسلمان و جنوب مسیحی شود. اساسا این طرح تجزیه کردن بخش های مختلف دنیا جزو برنامه های راهبردی بلند مدت وزارت خارجه آمریکاست برای اینکه می تواند واحدهای کوچکتر را راحت تر مدیریت کند. آخرین نمونه آن همین سودان بود که به سودان و سودان جنوبی تقسیم شد. همچنین این تجزیه را در عراق شاهد هستیم. بنابراین اگر با قرائن و شواهد به این نتیجه برسیم  البته خیلی از تحلیل گران هم رسیده اند، که بوکوحرام دست ساخته نظام سلطه یا دستکم هدایت شده از سوی آن است و با همکاری عناصر امنیتی نیجریه فعالیت می کند، دیگر هیچ جایگاهی در جهان اسلام ندارد چه برسد به این که فکر کنیم که بخواهند همگرایی داشته باشند یا واگرایی.

مفهوم غرب چه جایگاهی در گفتمان بوکوحرام دارد؟

ایده های آن ها شبیه به طالبان است. اما با توجه به این که بوکوحرام ساخته و پرداخته غرب است، همه ی این ادعاها و شعارها دروغین است و آن ها تامین کننده منافع غرب و مخصوصا آمریکا و نظام سلطه در کشور نیجریه و کل آفریقا هستند.

با توجه به اینکه بوکوحرام تابعیت خود را از داعش اعلام کرده است، چه رابطه ای بین این گروه و داعش می توان برقرار کرد؟

 آن ها از نظر عقیدتی و اندیشه از یک دسته اند. عناصر زیادی وجود دارد که این را تایید می کند. از نظر اینکه به دنبال برقراری خلافت اسلامی هستند، از نظر نوع دیدگاه و قرائت واپسگرایانه ای که از دین دارند از یک دسته اند. لااقل از این نظر دنبال این هستند که خلافت اسلامی برقرار کنند. اما اینکه واقعا پیوندهای عینی بین داعشی که در عراق و سوریه می بینیم و بوکوحرام در آفریقا وجود داشته باشد، عینیاتی وجود ندارد.

رویکرد بوکوحرام چه تاثیری بر ژئوپلتیک و جایگاه جهان اسلام می گذارد؟

تصویر اسلام را مخدوش می کند. این چیزی است که رسانه های غربی می خواهند. چیزی است که نظام سلطه می خواهد و آن تصویری که آن ها از اسلام در رسانه هایشان نشان می دهند، بوکوحرام یا القاعده است یا داعش است و این ها همه در یک مسیر قرار دارند. درنهایت همه این موارد، ابزار نظام سلطه برای ضربه زدن به اسلام واقعی هستند و برای نفوذ کشورهای ابرقدرت مثل امریکا در کشورهای آفریقایی که منابع عظیمی دارند و کشورهای غنی برای آینده ی اقتصاد جهان هستند، زمینه سازی می کنند.