علل تاخیر در اعلام مرگ ملا عمر
هر چند ادعاهای کشته شدن ملا عمر از مدتها پیش از سال ۲۰۱۳ مطرح بوده اما اینکه در این زمان خبر مرگ وی اعلام میشود میتواند به دلایل مختلف منطقه ای و بین المللی بستگی داشته باشد. در این بین هر چند به نظر میرسد بسیاری از بازیگران منطقه ای و بین المللی از این خبر آگاهی داشتند اما بنا به منافع و مصالح خود مرگ ملاعمر را اعلام نکردند. در این بین اکنون از یک سو میتوان اعلام خبر مرگ ملاعمر اختلاف بین گروههای طالبان همزمان با دور دوم مذاکرات صلح را ارتباط تنگاتنگ داد. در بعد دیگر میتوان انتشار خبر مرگ ملاعمر را به نوعی به منافع پاکستان نیز پیوند زد. چرا که پاکستانی ها با آگاهی از مرگ وی اکنون را زمان مناسبی برای اعلام مرگ و ایجاد چالش در روند مذاکرات دانسته اند. گذشته از این بعد از سقوط طالبان و حمله امریکا به افغانستان امریکایی ها از این وضعیت به نفع خودشان استفاده کردند. چرا كه خبر مرگ وی تا کنون مخفی مانده بود. يعني مخفی ماندن خبر مرگ رهبر هم به نفع طالبان و هم امریکایی ها بوده است تا ازموقعیت استفاده برند. در واقع طالبان با توجه به شخصیت شبه کاریزماتیک ملاعمر میتوانست از نفوذ معنوی وی بهره برد، اما بخشی از طالبان سرانجام خبر مرگ وی را علنی ساخت و رهبران را در مقابل عمل انجام شده قرار داد.
احتمال انشعاب و تجزیه درونی طالبان
پس از ساعتها کشمکش در جلسههای شورای رهبری طالبان ملا اختر محمد منصور جانشین ملاعمر رهبر طالبان شد و توانست بر رقیب اصلیاش مولوی یعقوب، پسر ارشد ملا عمر چیره شود و پا جای پای رهبر پیشین کاریزماتیک طالبان گذارد. در واقع هر چند منصور توانست سران بانفوذ طالبان مانند قیوم ذاکر، سید طیب اغا، ملا عبدالغنی برادر و مولوی یعقوب را کنار بزند و خود را به مقام رهبری رساند، اما باید گفت روند قدرت گیری وی در بین طالبان با چالش هایی روبرو است. ملا اختر در دوران حاکمیت طالبان وزیر هوانوردی امارات اسلامی طالبان بوده و سپس عضو شورای کویته بوده و در سه سال اخیر به عنوان فرد شماره دوم این گروه فعالیت داشته و بارها و بارها در غیاب ملا عمر، سرپرستی تمام فعالیتهای سیاسی، نظامی و تبلیغاتی طالبان و خط مشی طالبان را تعیینکرده و در تاسیس دفتر سیاسی قطر طالبان نقش مهمی داشته است، اما وی با چالش هایی در هماهنگ کردن همه فرماندهان طالبان روبرو است. در این میان باید پذیرفت که در بین طالبان کنونی هیچ کس اعتبار ملا عمر را میان شورشیان ندارد و گرنه خبر مرگ وی زودتر اعلام میشد. جدا از این هر چند اکنون ملامنصور برای تقویت وحدت میان شورشیان دو معاون (سراج الدین حقانی، رهبر شبکه حقانی و هیبتالله اخوندزاده، قاضیالقضات طالبان) برگزیده است ، اما با توجه به وجود گزارشها و خبرهایی میتوان گفت روند مخالفت با تعیین ملا منصور به عنوان رهبر طالبان بسیار است. در واقع برخی او را سبب مرگ ملا عمر ،متهم به کودتاگری و… کرده اند. در این راستا قاری حمزه، سخنگوی فدایی معاذ، نقش اختر محمد منصور و گل اقا را در مرگ ملاعمر برجسته کرده اند. گذشته از این محمد یعقوب، پسر ٢٦ ساله ملا عمر و برادر ملاعمر خود رقیبان عمده ای برای وی هستند و به نظر میرسد مخالفت محمد یعقوب با ملا اختر بدون حمایت فرماندهان و رهبران با نفوذ طالبان نیست. چنانچه به نظر میرسد چهرههای شاخصی چون عبدالقیوم ذاکر، منصور داداله و ملا باز محمد از محمد یعقوب حمایت و مخالف رهبری ملا اختر هستند و حتی برخی این انتخاب را «کودتا» دانسته اند. این رویکرد در واقع می تواند تداوم جنگ قدرت در میان رهبران طالبان و انشعابهای اساسی را فراهم کند. در این میان هر چند طالبان در واقع به عنوان یک کاریزما از ملاعمر تبعیت می کردند ولی با مرگ وی ممکن است تفرق ارا و اختلافاتی در میان آنها پیش اید و باعث از هم گسیختگی و پراکندگی گردد و طالبان را به گروه های مختلف تجزیه کند. در این میان باید توجه داشت که قبلا نیز بخشی از طالبان به نوعی خودمختار بودند و اکنون با وجود افزایش متغیرهایی برای نارضایتی برای بخش های مختلف هر کدام از آنها می توانند به طور مستقل فعالیت خود را دنبال کند. در بعد دیگری باید توجه داشت که بنا به وجود برخی گزارش ها اگر ملاعمر توسط جناح های داخلی کشته شده باشد طالبان دچار از هم گسیختگی بیشتری می شود.
تاثیر در وضعيت ميداني و بروز و ظهور داعش در افغانستان
مرگ ملاعمر مي تواند با بروز و ظهور داعش در افغانستان ارتباط پیدا کند. در واقع از زمانی که داعش وارد افغانستان شد، مهم ترین مخالف خود را طالبان یافت. در اين بين طالبانی که خود با دولت افغانستان در ستیز و جنگ بودند، با داعش به مقابله برخاست و این مقابله برای داعش سنگین تمام شد. در این حال از يك سو اگر فرماندهان مخالف ملا منصور در بين بدنه طالبان افزايش يابد ممكن است شكاف در بدنه طالبان بخشي را به سمت گفتگو با دولت کابل رهنمون كند و بخشي به دنبال حمايت کننده پر قدرت خارجي باشد . در اين بين هر چند رهبر جدید چون رویکرد گذشته خود به جهاد نگاهی اصلی به جهاد دارد اما در کنار آن به نظر میرسد تمایلی هم به صلح و مذاکره با دولت و کسب امتیاز دارد . اما نداشتن موقعیت کاریزماتیک رهبر سابق به طور طبیعی باعث میشود تا بخشي از فرماندهان و اعضای طالبان دیگر انگیزهای برای ماندن نداشته و انگیزه خود را در داعش و خشونت تند آنها دنبال کنند. به عنوان نمونه برخی نیروهای شبهنظامی همراه که به دلایل و بهانه های مختلف چون قتل ملاعمر و… با طالبان افغانستان زاویه پیدا کرده بودند، کمکم راه خود را از این گروه جدا کرده به گروه تروریستی داعش بپیوندند. چنانچه گروه محاذ فدایی یک گروه انشعاب یافته از طالبان از شورای کویته جدا شده است. در اين صورت احتمالا «داعش» مي تواند از افزايش شكاف در بين بدنه طالبان سود جسته و بخشي از بدنه طالبان را جذب خود كند. گذشته از اين بسیاری از شبه نظامیان طالبان که از سکوت طولانی مدت رهبر ناراضی بودند هم اکنون دلیل محکمی برای جدا شدن از تشکیلات خود و اعلام وفاداری به داعش دارند.در بعد ديگري در صورت اختلاف گسترده در بين طالبان، داعش حتي ميتواند جایگزین فعالیت های طالبان گردد.
با اين وجود بايد توجه داشت كه طالبان و داعش زمینه های ایدئولوژیک مشترکی ندارند و داعش متعلق به مکتب سلفی و در تضاد با مکتب حنفی موجود در افغانستان است. یعنی در حالی که داعش اندیشه ای وارداتی در افغانستان است طالبان بن مایه هایی بومی داشته و دارای چالش جدی با اقلی تهایی چون هزاره نیست. در این بین هر چند اختلاف در بين بدنه طالبان ممكن است موجب تقويت داعش گردد و قدرت گيري داعش در افغانستان با حمايت هاي كشورهاي عربي و يا پاكستان روبرو گردد ولي با توجه به نوع کنشگری و خشونت داعش با چالش هايي گسترده تر و نگاه هاي منفي تر اقوام غير پشتون، شيعيان، دولت افغانستان و.. روبرو است و نمي تواند همچون طالبان نفوذي گسترده يابد.
حضور دولت افغانستان در مناطق حضور طالبان
در واقع میتوان گفت مرگ ملاعمر می تواند به پیوستن نیروهای متعادل تر طالبان به دولت افغانستان و جمع شدن بسیاری از افرادی پراکنده ای که به نام طالبان کمک کند. در این بین تجزیه و کاهش قدرت و اختلافات داخلی در طالبان هر چند ممکن است باعث گردد بخشی عملا به داعش بپیوندند اما رویکرد تند داعش موجب خواهد شد بخش میانه طالبان گرایش های بیشتری به مذاکره و پیوستن به دولت کابل یابند. لذا ممکن است که دولت افغانستان بتواند در مناطق جنوب و شرق کشور تقویت گردد و حاکمیت پیدا کند.