(اورنا میزراهی و یوئل گوزانسکی؛ پژوهشگران ارشد مؤسسه مطالعات امنیت ملی اسرائیل)
مؤسسۀ مطالعات امنیت ملی اسرائیل یادداشتی بهقلم اورنا میزراهی و یوئل گوزانسکی منتشر کرده و مدعی شده است هرچند تحرکات دیپلماتیک اخیر کشورهای حوزۀ خلیج فارس علیه لبنان برای صدمهزدن به حزبالله و تضعیف این جریان در صحنۀ سیاسی و نظامی لبنان است، این بحران ایجادشده میتواند بهشدت به اقتصادِ درحالفروپاشی لبنان آسیب وارد کند و نتیجۀ معکوس داشته باشد؛ بهطوری که میتواند حزبالله را تقویت کرده و حتی بیروت را بیشتر بهسمت ایران بکشاند.
عربستان سعودی پس از انتقاد جرج قرداحی، وزیر اطلاعرسانی لبنان، از جنگ ریاض علیه حوثیها در یمن، روابط خود را با لبنان قطع کرد. اظهارات قرداحی در مصاحبهای با او در ماه اوت، قبل از منصوبشدنش به عنوان وزیر اطلاعرسانی لبنان ضبط شده و در 25اکتبر2021 علنی شد. قرداحی بهعنوان مسیحی مارونی، یکی از اعضای دولت جدید بهرهبری نجیب میقاتی است. این دولت حدود دو ماه پیش، پس از یک سال تأخیر از زمان انحلال دولت قبلی لبنان، در پی انفجار بندر بیروت در اوت 2020 تشکیل شد. قرداحی نمایندۀ حزب مسیحی المرده است که بخشی از اردوگاه 8 مارس متشکل از حزبالله، امل و جنبش بزرگ میهنی آزاد مسیحی است. او در سال 1950 به دنیا آمد و فعال رسانهای و روزنامهنگار حرفهای است که در جهان عرب بهخوبی شناخته شده است.
در واکنش به اظهارات قرداحی، عربستان و شرکای آن در خلیج فارس همچون بحرین، کویت و امارات، به سفرای خود در 29 تا 30 اکتبر دستور دادند بیروت را ترک کنند و از فرستادگان لبنانی در کشورشان خواستند به کشورشان بازگردند. عربستان و امارات از شهروندان خودشان خواستند از سفر به لبنان خودداری کنند. کویت نیز صدور ویزا برای شهروندان لبنانی را به حالت تعلیق درآورده است. ریاض حتی از توقف کامل تجارت با لبنان خبر داده است. اگرچه قطر و عمان با این اقدام سعودی همبستگی نشان دادند، صرفاً به پیامهای محکومکننده بسنده کردند.
لبنان عمیقاً نگران پیامدهای اقتصادی و سیاسی بحران ایجادشده از سوی عربستان و کشورهای حاشیۀ خلیج فارس است که بقای دولت جدید را تهدید میکند و میتواند بار دیگر به تضعیف طولانیمدت نظام سیاسی و ناتوانی در اتخاذ تصمیمات لازم برای بهبود اوضاع لبنان منجر شود. این ضربهای شدید به اقتصادِ درحالفروپاشی لبنان است که کسری آن به یکچهارم تولید ناخالص داخلی رسیده است. در آغاز بحران اقتصادی لبنان در سال 2019، عربستان چهارمین شریک تجاری لبنان و مشتری عمدۀ محصولات کشاورزی لبنان بود. صادرات لبنان به عربستان بهتدریج به حدود 280 میلیون دلار در سال 2019 و حدود 200 میلیون دلار در سال 2020 کاهش یافته است. انتظار میرود کشورهای حاشیۀ خلیج فارس از اعطای کمکهای وعدهدادهشده به لبنان خودداری کنند. عربستان در کنفرانس اهداکنندگان در لبنان در سال 2018، 1میلیارد دلار از مجموع 11میلیارد دلار تعهدشده از سوی کل شرکتکنندگان را متعهد شد. اقدامی جدیتر در آینده ممکن است تصمیم برای جلوگیری از انتقال منابع مالیِ حدود نیم میلیون لبنانی شاغل در کشورهای حوزه خلیج فارس باشد که حدود 3 تا 5 میلیارد دلار در سال، معادل 60 درصد از کل انتقال منابع مالی به لبنان، تخمین زده میشود.
رئیسجمهور و نخستوزیر لبنان تاکنون نتوانستهاند راهکاری برای حل این بحران در پیش بگیرند. میقاتی، نخستوزیر لبنان، رویکرد محتاطانهای را در قبال قرداحی و حامیانش اتخاذ کرده است. وی در مصاحبههای مطبوعاتی و در سخنرانی خود در 4نوامبر از وزیر خواست منافع لبنان را سرلوحۀ کار خود قرار دهد؛ با این حال، صراحتاً خواستار برکناری وی نشد. این رویکرد میقاتی در سایۀ امتناع قرداحی از استعفا، به این دلیل که اظهارات قرداحی در قبل از انتصابش به عنوان وزیر مطرح شده و از حمایت رهبر حزب خود و بهویژه حزبالله برخوردار است، قابلتحلیل است. حزبالله بهسرعت مانع برکناری قرداحی شد و تهدید کرد در صورت برکناری وی، دو وزیر حزبالله نیز استعفا خواهند داد. همچنین، حزبالله پیشنهاد اتحادیۀ عرب برای میانجیگری را رد کرده است. میقاتی از حضور خود در گلاسکو (شهری در اسکاتلند) در کنفرانس آبوهوا استفاده کرد و برای این موضوع از رهبران آمریکا، فرانسه، قطر و مصر کمک خواست. وزیر امور خارجۀ لبنان در بیانیهای غیرمعمول در سوم نوامبر از عربستان و ایران خواست موضوع حزبالله را در گفتوگوی بین خود بگنجانند. وی مدعی شد حزبالله به «مشکل منطقهای» تبدیل شده است و لبنان بهتنهایی قادر به حل آن نیست.
اظهارات قرداحی که خشم بسیاری را در ریاض برانگیخته است، در واقع کاه ناچیزی بود که کمر شتر سعودی را در مقابل مانورهای حزبالله شکست. علاوه بر دخالت حزبالله در یمن، ریاض از تقویت حضور حزبالله در صحنۀ سیاسی و نظامی لبنان نیز ناراحت است؛ زیرا حزبالله درها را به روی ایران باز میکند و از شرایط دشوار لبنان برای تعمیق تسلط خود بر لبنان استفاده میکند. فیصل بنفرحان، وزیر امور خارجه عربستان سعودی، صراحتاً به این موضوع اشاره کرد که علت بحران، تسلط عاملی ایرانی بر صحنه، یعنی حزبالله است که عربستان سعودی را نگران کرده و تلاشهای ریاض و کشورهای حاشیۀ خلیج فارس را در مقابل لبنان خنثی میکند. از نظر عربستان، دولت جدید لبنان تحتسیطرۀ حزبالله است و توسط آن اداره میشود.
پشتصحنۀ بحران کنونی کاهش مداوم حمایت عربستان و کشورهای حوزۀ خلیج فارس از لبنان است. این امر بهسبب تقویت موقعیت حزبالله در لبنان است؛ زیرا از نظر آنها، حزبالله کشور را بهنفع منافع خود اداره میکند. عربستان و کشورهای حاشیۀ خلیج فارس، پس از جنگ داخلی طولانی (1975-1990) و هم پس از جنگ دوم لبنان (2006) از کمککنندگان اصلی به لبنان و از کسانی بودند که در بازسازی به بیروت کمک کردند. بدترشدن روابط عربستان و لبنان با انتصاب میشل عون، رئیسجمهور لبنان، در سال 2016 آغاز شد. انتخاب میشل عون نشاندهندۀ افزایش قدرت سیاسی حزبالله در لبنان بود؛ زیرا این جریان شریک معاملهای بود که این انتصاب را ممکن کرد. تحولات موجود در لبنان به انصراف عربستان برای تأمین مالی قرارداد چندمیلیارددلاریِ فروش تسلیحات از فرانسه به ارتش لبنان منجر شد؛ زیرا نگران بودند این سلاحها به حزبالله برسد و به تقویت نظامی آن کمک کند.
تحرکات اخیر عربستان علیه لبنان بخشی از کارزار گستردۀ ریاض علیه حزبالله است، از جمله اعلام اینکه سازمان مالی قرضالحسنۀ حزبالله لبنان سازمانی تروریستی است. در حوزۀ منطقهای نیز سعودیها بهویژه از کمکهایی که به حوثیها از زمان وقوع بحران در یمن در سال 2015 ارائه میشود، خشمگین هستند. در سال گذشته، این موضوع با اتهامات تند ریاض مبنی بر اینکه حزبالله مسئول قاچاق موادمخدر به پادشاهی و پرکردن آن با قرصهای کاپتاگون است، همراه بوده است. پس از کشف 3/5 میلیون قرص کاپتاگون در آوریل گذشته که در انارهای وارداتی از لبنان قرار داشت، ریاض تصمیم گرفت واردات محصولات کشاورزی از لبنان را برای مدتی متوقف کند.
اقدام خصمانۀ سعودیها علیه لبنان، بهموازات گفتوگوهای تازهای که بین عربستان و ایران دربارۀ مسائل منطقه وجود دارد، پرسشهایی ایجاد میکند. این ممکن است بیانگر عدم پیشرفت واقعی در مذاکرات با ایران و شاید ابزاری برای فشار بر تهران باشد. برخلاف اقدامات قبلی عربستان علیه لبنان، این بار ریاض قطع رابطه با بیروت را با شرکای خود در خلیج فارس هماهنگ کرده است. این اقدام را میتوان در قالب تلاش محمد بنسلمان، ولیعهد سعودی، برای احیای موقعیت منطقهای عربستان و همچنین وضعیت شخصی او در داخل کشور که در سالهای اخیر تضعیف شده است، تحلیل کرد. همچنین، حمایت امارات از اقدام عربستان پس از اصطکاک بین دو کشور در سالهای اخیر و اضافهشدن کویت که عموماً ترجیح میدهد کنار بایستد و نقش میانجی را ایفا کند، جالبتوجه است.
از نظر حزبالله، دورشدن از کشورهای خلیجفارس، منافع آن را در عرصۀ منطقهای و در داخل لبنان تأمین میکند؛ لذا مصمم است قرداحی برکنار نشود و از حفظ موقعیت رهبری خود در دولت فعلی اطمینان حاصل کند. حتی اگر قرداحی با استعفا موافقت کند، بسیار بعید است که این بحران بهطور کامل حل شود. عربستان سعودی پس از کاهش نفوذ سیاسی خود در میان اهل سنّت لبنان، قمار قابلتوجهی در استفاده از اهرم اقتصادی انجام داده است. بنابراین به نظر میرسد عربستان بهراحتی از هدف خود برای ایجاد تغییر در نظام داخلی لبنان و بهویژه تضعیف قدرت حزبالله و ایران بر این کشور از طریق اعمال فشار همزمان بر حزبالله، دولت لبنان و جامعۀ جهانی صرفنظر نخواهد کرد. اما با توجه به ضعف مخالفان حزبالله در داخل لبنان، ادامۀ بحران ممکن است به نتیجۀ معکوس منجر شود. این بحران فراتر از پیامدهای منفی سیاسی و اقتصادی خود ممکن است لبنان را از کشورهای عملگرا و غرب دور کند و نفوذ حزبالله و ایران را در این کشور تقویت کند.
این تحولات در تضاد با منافع اسرائیل و کشورهای غربی است. بنابراین مهم است که کشورهای غربی، بهویژه آمریکا و فرانسه، بهسرعت با همکاری مقامات عرب برای کمک به حل بحران و آغاز تلاش مشترکی که حزبالله را تضعیف میکند، وارد میدان شوند. البته باید مراقبت باشند که به لبنان و مخالفان داخلی حزبالله آسیبی نرسد.
قابل بازیابی در: